ᴛʜɪꜱ ɪꜱ ᴍʏ ᴍʏꜱᴛᴇʀʏ ʟɪꜰᴇ🥂✨


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


https://telegram.me/BChatBot?start=sc-806480-b59cvH8

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter






توی شلوغی کافه نشسته بود و منتظر فنجان قهوه اش بود، غم نبود یار در کنارش و فکرای مختلف که نکنه پیچوندم و از اون جور حرفا داشت دیوونش میکرد. قبل از رفتن به کافه بهش گفته بود که میره به همون جایی که اولین قرارارو باهم میزاشتن؛ آخه خیلی از پیتزاهای اونجا دوست داره. مغزش از شدت فکر و خیال داشت میترکید که یهو صدای زنگوله کنار میز چوبیش توسط گارسون خورد و متوجه شد قهوش حاضره...! با حال هوش و مدهوشش به خودش اومد و قهورو به سمت خودش آورد. با خودش فکر کرد که بزاره از داغیش یکم بگذره تا توی این سرما و برف حداقل دهن سوزیش پیشکش نباشه براش! صدای خنده ها و صدای موسیقی ملایم کافه تو مغزش تلفیق شده بود و به فکر فرو برده بودش. همین که صدای بهم خوردن چوبای بامبو که نشون از بازشدن در بودو شنید، درست همون اتفاقی که منتظرش بود افتاد؛ همون لبخند و همون موها و درست همون پالتوی ساده خوشگلشو پوشیده بود. به سمتش اومد. قدماش داشت دیوونش میکرد. اومد و اومد و اومد و رسید به سمت میز. از جاش بلند شد و همین که اومد سلام کنه به سمتش کادویی اومد و این چنین شنید :

-کریسمس مبارک...!












تصمیمای درستو بگیر


برای هرکسی


برای خودت


پس همیشه


حرفان که سرنوشت و دنیارو میسازن


گاهی اوقات


پس همیشه تصمیماتو درست بگیر


اگه همین ویرگول یک مرحله جابجا شه، دنیای یه نفر یا حتی بیشترو تغییر


میبینی؟ فقط یه ویرگوله!







20 last posts shown.

126

subscribers
Channel statistics