رده است و خیلی محل استناد نیست .
اما واژه حِبُک :
واژه حِبُک که مثال زدیم ، دو تا استعمال در ان داریم :
1- حُبُک
2- حِبُک
هم به کسر داریم و هم به ضم استعمال شده است .
در ایه 7 سوره ذاریات واژه حُبُک امده است.وَالسَّمَاء ذَاتِ الْحُبُكِ
وقتی دو تا وزن در یک کلمه بیاید ، یکی حِبُک و دیگری حُبُک ، که یک وزن مستند و طبق قاعده است و هیچ خدشه ای به ان وارد نیست ، اما یک وزن دیگر ان شاذ است و استعمالی نداشته ، فقط یک مرتبه استعمال پیدا کرده است، یعنی وقنی تداخل لغتین پیش می اید،یعنی یک واژه را با دو لغت می توان خواند، مسلما مستند و محکم استناد می شود به ان لغتی که قلیل الاستعمال و شاذ نباشد .
اما یک نکته : چرا در فاء الفعل فقط سه تا حرکت می تواند باشد؟ یا فتحه یا کسره یا ضمه ؟
و دیگر ما سکون نداریم . یا فتحه می اید ، یا کسره می اید، یا ضمه می اید.و هیچگاه سکون نمی اید.
در لام الفعل و عین الفعل ممکن است بیاید اما در فاء الفعل اصلا ، چرا ؟
قالب علماء و مشهور می گویند تعذُّر دارد ، معذوریم .
معذوریم ، نمی توانیم ابتدای به ساکن را بخوانیم. و ابتدای به ساکن خوانده نمی شود.
اما یکی کسی مثل خود اقای جرجانی رحمه اللَّه ، قائل به این هستند که تاثر داریم . تاثر یعنی سخت است.ولی بهر حال یک طریقی می شود خواند. که حقیقتا هم اگر بخواهیم بررسی کنیم همان مشهور حرف بهتر را می زنند . ما اصلا نمی توانیم واژه ای که ابتدا به ساکن بوده را بخوانیم . پس ما طبق نظر مشهور علما در خواندن ابتدای به ساکن تاثر داریم و معذوریم و نمی توانیم بخوانیم. چون حرکت ندارد و اگر بخواهیم بخوانیم باید حرکت داشته باشد.
و اما ادامه درس از متن
و اسم رباعی مجرد را پنج وزن است.
رباعی در مقابلش سه حرف : فاء ، عین، لام ، قرار می گیرد. یک حرف.بیشتر دارد.
در مقابل حرف بیشتر هم لام الفعل زیادتر می گیرد. و لام الفعل اخر ملاک ما نیست .چرا ؟ چون الت مشخصی ندارد.
متغییر است و دائما یک حرکت.
ما برای وزن گیری نیاز به حرفی داریم که بتواند خرکت ثابت بگیرد.
مثلا ما می گوییم فاء الفعل سه حرکت می گیرد .و عین الفعل چهار حرکت می تواند بگیرد . و لام الفعل اول چهار تا حرکت می گیرد.
اما لام الفعل دوم در رباعی چون حرف اخر قرار می گیرد، حرکت معینی نمی تواند بگیرد، و اسم حسب قرار گرفتن در کلام اعراب می گیرد .مثل لام الفعل در اسم ثلاثی . و اسم لام الفعلش همینطوره.
هر چیزی در اسم اخر قرار بگیرد ، حرکت اعرابی مشخصی ندارد. چون اصل در اسماء این است که معرب باشند ، و اعراب هم در حرف اخر پیاده می شود.
و حرف اخر جایگاه پذیرش اعراب است و بهمین خاطر هم حرف اخر همیشه در علم نحو مورد بررسی قرار می گیرد و در علم صرف از ان بحث نمی شود .
حالا در اسم رباعی 👈 لام الفعل اخرش را کنار می گذاریم .
و فاء الفعل را هم اثبات کردیم که سه حرکت بیشتر هم نمی گیرد.و از ابتدا به معذوریم و تعذر داریم و محال است.
سه تا حرکت فاء الفعل می تواند بگیرد.
و چهار تا حرکت عین الفعل می تواند بگیرد.
و چهار تا حرکت هم لام الفعل اول می تواند بگیرد.
3×4=12×4=48
👈48 تا وزن می توانیم بدست بیاوریم . و از این 48 تا وزن و صیغه 5 بیشتر استعمال نشده است.
واسم رباعى مجرد را پنج صيغه است
چون جَعْفَرٌ دِرْهَمٌ زِبْرِجٌ بُرْثُنٌ قِمَطْر
حرف اخر اعراب رفع دارد ، چون اصل در اسماء این است که مرفوع باشند.
اصل در اسماء این است که از انها جمله اسمیه تشکیل شود، و جمله اسمیه اقتضای مرفوع بودن را دارد.بهمین خاطر شاهد مثل هایی که اورده با اعراب رفع است.
و دلیل بعدی این است که با اعراب رفع بهتر می توانیم استعمال کنیم .
جَعْفَر= جعفر چندین معنا می تواند داشته باشد 👈 انسان ، حیوان، قاطر،نهر کوچک.
جعفري ديدم كه بر جعفر سوار
جعفري مي خورد و جعفر مي فروخت
یا این بیت شعر:
جعفري ديدم كه بر جعفر نشست
جعفري مي خورد و از جعفر گذشت
یعنی : شخصی بنام جعفر را دیدم که بر قاطری سوار شد و سبزی جعفری می خورد و از نهری گذشت
ٌ دِرْهَم= پول سفید
ٌ زِبْرِج=زینت
ٌ بُرْثُن= پنجه شیر
ٌ قِمَطْر= صندوقچه، صندوقچه کتاب، کتابخانه
و مزیدٌ فیه وی اندک است
مزیدٌ فیه اسم رباعی کم است چرا؟
چون هر چه تعداد حروف بیشتر باشد،برای رساندن مفهوم سخت تر می شود..
مقصود هم مثلا چهار تا حرف است اصلی دارد و بخواهد یک حرف یا دو حرف و یا سه حرف هم به ان زیاد بشود که رباعی مزیدٌ فیه تشکیل شود.بهمین خاطر انتقال مفهوم بواسطه کلمه ای که تعداد حروفش بیشتر است،مشکل می شود. و بهمین خاطر هم می گوید مزیدٌ فیه رباعی اندک است به خلاف ثلاثی که می گفت مزیدٌ فیه ان کثیر است .
و اسم خماسی مجرد را چهار صیغه است چون؛
سَفَرْجَلٌ ، قُزَعْمِلٌ ، جَحْمَرِشٌ ، قِرْطَعْبٌ
خماسی هم اساسا مشخص است . خماسی یک فاء الفعل می پذیرد ، یک عین الفعل م
اما واژه حِبُک :
واژه حِبُک که مثال زدیم ، دو تا استعمال در ان داریم :
1- حُبُک
2- حِبُک
هم به کسر داریم و هم به ضم استعمال شده است .
در ایه 7 سوره ذاریات واژه حُبُک امده است.وَالسَّمَاء ذَاتِ الْحُبُكِ
وقتی دو تا وزن در یک کلمه بیاید ، یکی حِبُک و دیگری حُبُک ، که یک وزن مستند و طبق قاعده است و هیچ خدشه ای به ان وارد نیست ، اما یک وزن دیگر ان شاذ است و استعمالی نداشته ، فقط یک مرتبه استعمال پیدا کرده است، یعنی وقنی تداخل لغتین پیش می اید،یعنی یک واژه را با دو لغت می توان خواند، مسلما مستند و محکم استناد می شود به ان لغتی که قلیل الاستعمال و شاذ نباشد .
اما یک نکته : چرا در فاء الفعل فقط سه تا حرکت می تواند باشد؟ یا فتحه یا کسره یا ضمه ؟
و دیگر ما سکون نداریم . یا فتحه می اید ، یا کسره می اید، یا ضمه می اید.و هیچگاه سکون نمی اید.
در لام الفعل و عین الفعل ممکن است بیاید اما در فاء الفعل اصلا ، چرا ؟
قالب علماء و مشهور می گویند تعذُّر دارد ، معذوریم .
معذوریم ، نمی توانیم ابتدای به ساکن را بخوانیم. و ابتدای به ساکن خوانده نمی شود.
اما یکی کسی مثل خود اقای جرجانی رحمه اللَّه ، قائل به این هستند که تاثر داریم . تاثر یعنی سخت است.ولی بهر حال یک طریقی می شود خواند. که حقیقتا هم اگر بخواهیم بررسی کنیم همان مشهور حرف بهتر را می زنند . ما اصلا نمی توانیم واژه ای که ابتدا به ساکن بوده را بخوانیم . پس ما طبق نظر مشهور علما در خواندن ابتدای به ساکن تاثر داریم و معذوریم و نمی توانیم بخوانیم. چون حرکت ندارد و اگر بخواهیم بخوانیم باید حرکت داشته باشد.
و اما ادامه درس از متن
و اسم رباعی مجرد را پنج وزن است.
رباعی در مقابلش سه حرف : فاء ، عین، لام ، قرار می گیرد. یک حرف.بیشتر دارد.
در مقابل حرف بیشتر هم لام الفعل زیادتر می گیرد. و لام الفعل اخر ملاک ما نیست .چرا ؟ چون الت مشخصی ندارد.
متغییر است و دائما یک حرکت.
ما برای وزن گیری نیاز به حرفی داریم که بتواند خرکت ثابت بگیرد.
مثلا ما می گوییم فاء الفعل سه حرکت می گیرد .و عین الفعل چهار حرکت می تواند بگیرد . و لام الفعل اول چهار تا حرکت می گیرد.
اما لام الفعل دوم در رباعی چون حرف اخر قرار می گیرد، حرکت معینی نمی تواند بگیرد، و اسم حسب قرار گرفتن در کلام اعراب می گیرد .مثل لام الفعل در اسم ثلاثی . و اسم لام الفعلش همینطوره.
هر چیزی در اسم اخر قرار بگیرد ، حرکت اعرابی مشخصی ندارد. چون اصل در اسماء این است که معرب باشند ، و اعراب هم در حرف اخر پیاده می شود.
و حرف اخر جایگاه پذیرش اعراب است و بهمین خاطر هم حرف اخر همیشه در علم نحو مورد بررسی قرار می گیرد و در علم صرف از ان بحث نمی شود .
حالا در اسم رباعی 👈 لام الفعل اخرش را کنار می گذاریم .
و فاء الفعل را هم اثبات کردیم که سه حرکت بیشتر هم نمی گیرد.و از ابتدا به معذوریم و تعذر داریم و محال است.
سه تا حرکت فاء الفعل می تواند بگیرد.
و چهار تا حرکت عین الفعل می تواند بگیرد.
و چهار تا حرکت هم لام الفعل اول می تواند بگیرد.
3×4=12×4=48
👈48 تا وزن می توانیم بدست بیاوریم . و از این 48 تا وزن و صیغه 5 بیشتر استعمال نشده است.
واسم رباعى مجرد را پنج صيغه است
چون جَعْفَرٌ دِرْهَمٌ زِبْرِجٌ بُرْثُنٌ قِمَطْر
حرف اخر اعراب رفع دارد ، چون اصل در اسماء این است که مرفوع باشند.
اصل در اسماء این است که از انها جمله اسمیه تشکیل شود، و جمله اسمیه اقتضای مرفوع بودن را دارد.بهمین خاطر شاهد مثل هایی که اورده با اعراب رفع است.
و دلیل بعدی این است که با اعراب رفع بهتر می توانیم استعمال کنیم .
جَعْفَر= جعفر چندین معنا می تواند داشته باشد 👈 انسان ، حیوان، قاطر،نهر کوچک.
جعفري ديدم كه بر جعفر سوار
جعفري مي خورد و جعفر مي فروخت
یا این بیت شعر:
جعفري ديدم كه بر جعفر نشست
جعفري مي خورد و از جعفر گذشت
یعنی : شخصی بنام جعفر را دیدم که بر قاطری سوار شد و سبزی جعفری می خورد و از نهری گذشت
ٌ دِرْهَم= پول سفید
ٌ زِبْرِج=زینت
ٌ بُرْثُن= پنجه شیر
ٌ قِمَطْر= صندوقچه، صندوقچه کتاب، کتابخانه
و مزیدٌ فیه وی اندک است
مزیدٌ فیه اسم رباعی کم است چرا؟
چون هر چه تعداد حروف بیشتر باشد،برای رساندن مفهوم سخت تر می شود..
مقصود هم مثلا چهار تا حرف است اصلی دارد و بخواهد یک حرف یا دو حرف و یا سه حرف هم به ان زیاد بشود که رباعی مزیدٌ فیه تشکیل شود.بهمین خاطر انتقال مفهوم بواسطه کلمه ای که تعداد حروفش بیشتر است،مشکل می شود. و بهمین خاطر هم می گوید مزیدٌ فیه رباعی اندک است به خلاف ثلاثی که می گفت مزیدٌ فیه ان کثیر است .
و اسم خماسی مجرد را چهار صیغه است چون؛
سَفَرْجَلٌ ، قُزَعْمِلٌ ، جَحْمَرِشٌ ، قِرْطَعْبٌ
خماسی هم اساسا مشخص است . خماسی یک فاء الفعل می پذیرد ، یک عین الفعل م