Forward from: BL_Bnr ⚁
رد سایه ای رو کنارش دید و خواست روشو برگردونه، اما همون موقع با #پایین کشیده شدن یقه ی لباسش بدون اینکه جوابی به لوهان بده #زبونش تو دهن منجمد شد.
چان از پشت لب هاشو روی کتف #برهنه ش کشید و لباسشو روی شکم مشت کرد.
➖ درش بیار 🔞
لوهان از اونور خط تو گوشش #خندید: چرا ساکت شدی؟
➖ باید...باید قطع کنم
➖ چرا صدات اینجوریه؟!
لب هاش لرزید تا حرف بزنه، اما چان مچ #دستشو چنگ زد و پایین کشید، و بکهیون فقط تونست #تماس رو قطع کنه قبل اینکه گوشی از دستش رها بشه.
➖ درش بیار!! ❗️
دوباره تکرار کرد و لحن محکم و صدای نه چندان آرومش بکهیون رو به #لکنت انداخت:
➖ با...ب...باشه ⚠️🚭
چان از پشت لب هاشو روی کتف #برهنه ش کشید و لباسشو روی شکم مشت کرد.
➖ درش بیار 🔞
لوهان از اونور خط تو گوشش #خندید: چرا ساکت شدی؟
➖ باید...باید قطع کنم
➖ چرا صدات اینجوریه؟!
لب هاش لرزید تا حرف بزنه، اما چان مچ #دستشو چنگ زد و پایین کشید، و بکهیون فقط تونست #تماس رو قطع کنه قبل اینکه گوشی از دستش رها بشه.
➖ درش بیار!! ❗️
دوباره تکرار کرد و لحن محکم و صدای نه چندان آرومش بکهیون رو به #لکنت انداخت:
➖ با...ب...باشه ⚠️🚭