#پارت30 تو کانال وانشات
#نبود_لفت_بده
#سرچ_کن
#فلوریا
#ادامه_پارت_30(وانشات)
تا خواستم برگردم،نذاشت و در کمدو بست و چسبوندم به کمد.موهامو کنار زد و بوسه ای روی گردنم گذاشت.چشمامو بستم.بدنم مور مور شد.تکونی خوردم که صدای خمارشو پشت سرم شنیدم:
-فلوریا..گفتم که لذت ببر!
و دستشو بین پام یکم فشار داد که ناخوادگاه آهی کشیدم و خودمو بیشتر به کمد فشار دادم.شاید؛وقتی کارن اروم بود و با ملایمت باهام رفتار میکرد بدن منم عکس العمل های خودشو نشون می داد!اما نه..دیوونه شدم؟!الان رابطه داشتیم و بازم؟
کمی به عقب هلش دادم:
-کارن نمیخوام لذت ببرم برو کنار
اما اون با خونسردی پشت گردنمو بوسید و پایین تر اومد و دقیقا روی ستون فقراتم رو لیسی زد که محکم چشمامو بستم.کارن داشت چیکار میکرد که اینجوری بی طاقت شده بودم؟!
کمرمو نوازش کرد و دوباره به گردنم رسید.روی گردنم زیادی حساس بودم.سریع برم گردوند و شروع کرد به خوردن گردنم.کمی به خودم پیچیدم که دستامو بالای سرم قفل کرد و ترقوه هامو بوسید و خودشو بهم چسبوند و بلافاصله خیلی اروم لب پاینیمو مکید.از لذتی که توی بدنم رخنه کرده بود و داغی بدنم سریع همراهیش کردم و دستمو توی موهاش فرو کردم.باورش سخت بود اما اینقد نیاز به یک رابطه ی اروم داشتم که سریع با کارن راه اومدم.
روی تخت خوابوندتم و ملافه ی سردو روی تن داغمون کشید که لبخندی زدم.ناخونامو توی کمرش فرو کردم و اونم شروع به خوردن لبم کرد.
منم محکم تر ناخونامو توی کمرش فرو میکردم که دستی به بهشتم کشید.یلحظه از حالی که داشتم و توی بغل کسی که ازش متنفر بودم حالم بهم خورد که سریع ازش جدا شدم و پشتمو بهش کردم اما از پشت بغلم کرد:
-خودت بیدارش کردی حالا میخوای بخوابی؟!!
اخمی کردم:
-یلحظه کنترلمو از دست دادم
گوشمو مکید و لب زد:
-که چی؟!کنترلتو از دست بدی دلیل نمیشه منو خمار اینجا ول کنی عروسک
و از پشت مردونگیشو فرو کرد و اروم اروم ضربه میزد و گردنمو میبوسید...بازم
https://t.me/joinchat/AAAAAEPCvnRIoN-AGuMDsQ
#نبود_لفت_بده
#سرچ_کن
#فلوریا
#ادامه_پارت_30(وانشات)
تا خواستم برگردم،نذاشت و در کمدو بست و چسبوندم به کمد.موهامو کنار زد و بوسه ای روی گردنم گذاشت.چشمامو بستم.بدنم مور مور شد.تکونی خوردم که صدای خمارشو پشت سرم شنیدم:
-فلوریا..گفتم که لذت ببر!
و دستشو بین پام یکم فشار داد که ناخوادگاه آهی کشیدم و خودمو بیشتر به کمد فشار دادم.شاید؛وقتی کارن اروم بود و با ملایمت باهام رفتار میکرد بدن منم عکس العمل های خودشو نشون می داد!اما نه..دیوونه شدم؟!الان رابطه داشتیم و بازم؟
کمی به عقب هلش دادم:
-کارن نمیخوام لذت ببرم برو کنار
اما اون با خونسردی پشت گردنمو بوسید و پایین تر اومد و دقیقا روی ستون فقراتم رو لیسی زد که محکم چشمامو بستم.کارن داشت چیکار میکرد که اینجوری بی طاقت شده بودم؟!
کمرمو نوازش کرد و دوباره به گردنم رسید.روی گردنم زیادی حساس بودم.سریع برم گردوند و شروع کرد به خوردن گردنم.کمی به خودم پیچیدم که دستامو بالای سرم قفل کرد و ترقوه هامو بوسید و خودشو بهم چسبوند و بلافاصله خیلی اروم لب پاینیمو مکید.از لذتی که توی بدنم رخنه کرده بود و داغی بدنم سریع همراهیش کردم و دستمو توی موهاش فرو کردم.باورش سخت بود اما اینقد نیاز به یک رابطه ی اروم داشتم که سریع با کارن راه اومدم.
روی تخت خوابوندتم و ملافه ی سردو روی تن داغمون کشید که لبخندی زدم.ناخونامو توی کمرش فرو کردم و اونم شروع به خوردن لبم کرد.
منم محکم تر ناخونامو توی کمرش فرو میکردم که دستی به بهشتم کشید.یلحظه از حالی که داشتم و توی بغل کسی که ازش متنفر بودم حالم بهم خورد که سریع ازش جدا شدم و پشتمو بهش کردم اما از پشت بغلم کرد:
-خودت بیدارش کردی حالا میخوای بخوابی؟!!
اخمی کردم:
-یلحظه کنترلمو از دست دادم
گوشمو مکید و لب زد:
-که چی؟!کنترلتو از دست بدی دلیل نمیشه منو خمار اینجا ول کنی عروسک
و از پشت مردونگیشو فرو کرد و اروم اروم ضربه میزد و گردنمو میبوسید...بازم
https://t.me/joinchat/AAAAAEPCvnRIoN-AGuMDsQ