قرار است دائما ناراحت بشوم ولی ناراحت نباشم، روح و اعصابم آزرده شود ولی سلامت روان داشته باشم، اتفاقات غیرممکن ببینم ولی عادی باشم، بدی ببینم خوبی بکنم، اخم ببینم لبخند بزنم، ناسپاسی ببینم قدردان باشم، سفت و محکم باشم، غُر نزنم.
قرار است غیرممکن زندگی بکنم، نشدنی، سخت و پیرکننده! قرار است تنهایی بکشم ولی به روی خود نیاورم، قرار است قوی و متمرکز جلوه کنم، باهوش و مسلط رفتار کنم، قرار است جیغ نزنم که: آی آدمها من نمیدانم دارم چه میکنم، من دارم غرق میشوم، غرق شدهم!
قرار است گریه کنم کسی نبیند، به دیوار ناخن بکشم کسی نشوند، قرار است نگویم چقدر زندهبودن حالم را بد میکند. آدمها ناراحتم میکنند، اذیتم میکنند.