بریم اونجا که غم نباشه...


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


ما بی غمان مست دل از دست داده ایم...
ناشناس من مهسا:
https://telegram.me/BChatcBot?start=sc-Pdwq5kZEzm
بات شناس من مهسا:
https://telegram.me/mahsataghipourbot?start

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Forward from: •|کافه گندم☕|•
اقا بیاید دست به دست هم بدیم بچم 2k بشه،
آنلاین شد خوشحال شه.🥲
چنل نویسای مهربون کمک کنید خب🫂✨


دوستان چنل دوستم هستش
همراهشون باشیم؟🌿


‌                                                 ‌ ‌‌‌    ‌
پریام ۱۸ سالمه
پشت کنکور هستم قرار ۱ سال دیگه واسه هدفم تلاش کنم از تجربیاتم بگم
و اینکه قرار بود با عشق ۲سالم ازدواج کنم بخاطر هدفم عقب انداختمش
خوشحال میشم به چنلم بیای:
https://t.me/angizeshi1132


Forward from: هوژین🌱
568?
فور کنین، فور میکنم ازتون💚


نمی دانم چه نفرینی گریبانگیر مجنون است
که وحشی می کند چشمانش آهوهای صحرا را!


چه خواهد کرد با ما عشق؟ پرسیدیم و خندیدی
فقط با پاسخت پیچیده تر کردی معما را

فاضل نظری


وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن

به رحمت سر زلف تو واثقم ور نه
کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشیدن

حافظ


Forward from: •روزمرگيِ من💙
770?!🖤🫂


به قول شاعر "زیبا رویان وفا ندارند"
صُبحِت بخیر بی وفا🤍✨


Forward from: چریک نویس📿
‏پول که باشه اعصابت ارومه
پول که باشه وقت داری
وقت داشته باشی همیشه هستی
همیشه باشی تکیه گاهی
همدمی
همدردی
حمایت گری
پول که نباشه
هیچی نیستی
جز یه ادم بی اعصاب که همه جا غریبِ حتی پیش عشقش
@Chrik_nevis


با آمدنت زندگی و شادی را برایم به ارمغان بیاور...




چه رند😂😂


مرگ من روزی فرا خواهد رسید
در بهاری روشن از امواج نور

در زمستانی غبار آلود و دور
یا خزانی خالی از فریاد و شور

مرگ من روزی فرا خواهد رسید
روزی از این تلخ و شیرین روزها

روز پوچی همچو روزان دگر
سایه ای ز امروز ها ، دیروزها

دیدگانم همچو دالانهای تار
گونه هایم همچو مرمرهای سرد

ناگهان خوابی مرا خواهد ربود
من تهی خواهم شد از فریاد درد

می خزند آرام روی دفترم
دستهایم فارغ از افسون شعر

یاد می آرم که در دستان من
روزگاری شعله می زد خون شعر

خاک می خواند مرا هر دم به خویش
می رسند از ره که در خاکم نهند

آه شاید عاشقانم نیمه شب
گل به روی گور غمناکم نهند

بعد من ناگه به یکسو می روند
پرده های تیرهٔ دنیای من

چشمهای ناشناسی می خزند
روی کاغذها و دفترهای من

در اتاق کوچکم پا می نهد
بعد من ، با یاد من بیگانه ای

در بر آیینه می ماند به جای
تار مویی ، نقش دستی ، شانه ای

می رهم از خویش و می مانم ز خویش
هر چه بر جا مانده ویران می شود

روح من چون بادبان قایقی
در افقها دور و پنهان میشود

می شتابند از پی هم بی شکیب
روزها و هفته ها و ماه ها

چشم تو در انتظار نامه ای
خیره می ماند به چشم راه ها

لیک دیگر پیکر سرد مرا
می فشارد خاکِ دامنگیر خاک

بی تو دور از ضربه های قلب تو
قلب من می پوسد آنجا زیر خاک

بعد ها نام مرا باران و باد
نرم می شویند از رخسار سنگ

گور من گمنام می ماند به راه
فارغ از افسانه های نام و ننگ


واسه طرفدار های ونسان💙


نازی این تو رو یاد یه چیزی نمیندازه؟😂💔




چرا باید زندگیمونو بسپاریم به دست سرنوشت؟چرا خودمون هنرمند و نویسنده داستانمون نباشیم؟


چراها تموم شدنی نیستن،وقتو نباید تَلَفِشون کرد.


با یاد آوری گذشته هنوزم بغض میکنم، هنوز به اون درجه از شهامت نرسیدم که به گذشته ام لبخند بزنم...


یه مواقعی هم هستن که از یه حرکت طرف مقابلت ناراحت میشی و وقتی هم بهشون میگی که فلانی من ازت بابت این حرکتت ناراحت شدم میگن ای بابا چقدر بیجنبه ای همین میشه که معاشرت ها رو کم میکنیم و اگه ناراحت شدیم به روی خودمون نمیاریم.

20 last posts shown.

28

subscribers
Channel statistics