there's no me


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


چاره‌ای نیست؛ هیچکس نیستم.
-INFJ-
~ Feel free:
https://t.me/BiChatBot?start=sc-331773-NdEk7XY

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


وقت خوابه ~
مراقب خودتون باشین. شبتون به شیرینی مهتاب آسمون. ✨🌕


دستم بدجوری درد میکنه. حتی به گردنمم زده. من امشب چطوری بخوابم؟


Aghh... LITERALLY.


اون شب که روی زمین جون می‌دادم، تو توی سرم می‌خندیدی. زمین خونی بود، دستام می‌لرزید، تو بهم لبخند می‌زدی. نبض قلبم سریع و پر قدرت بود، انگار گوش‌هام فشار سنگینی رو تحمل می‌کرد و تمام صدای اون ضربات توی گوش‌هام شنیده می‌شد. قرار بود بمیرم، باورت می‌شه؟ قرار بود بمیرم!
روی زمین افتاده بودم، نمی‌تونستم تکونی بخورم. این چه کاری بود که انجام دادم؟! از دست‌هام خون میرفت، قرمزی خون چشم‌هام رو قفل کرده بود. این چه اشتباهی بود که مرتکب شدم؟
چهره‌ی تو، تو، تو، تو چرا توی سرم حبس شدی؟ چرا همه جا هستی؟ چرا نمیذاری بمیرم و راحتم کنی؟
فقط با دیدن رنگ غلیظ چشم‌هات‌ بود که دووم آوردم. داشتم می‌مردم، میفهمی؟!
شبی که همراه هر نفسی که می‌کشیدم درد شدیدی توی بدنم می‌پیچید و سوزش شدیدی بدنم رو آزار می‌داد، تنها چیزی بودی که چشم‌هام می‌دید. کلمات تو بود که تو گوشم می‌پیچید، وقتی اسمم رو صدا می‌زدی و بهم میگفتی باید دووم بیارم، چون دوست نداری منو اینطوری ضعیف و مضحک ببینی. موهای لطیفت بدنم رو لمس می‌کرد، دستای ظریفت روی صورتم نقاشی می‌کشید، تو بودی که زنده‌ نگه‌ام داشتی! چرا رهام نمی‌کنی تا بمیرم؟
تلفن از دست‌هام افتاد، می‌شنیدم که می‌پرسیدی: "چی‌ شد؟ همه چیز روبه‌راهه؟"
اما چی می‌تونستم به زبون بیارم؟ جز اینکه "اوه من این پوست نازک و زخمیم رو بریدم و حالا از سوزشش دارم جون می‌دم! صدای تو توی تک‌تک شیارهای زخم‌هام می‌پیچه و اون رو به سوزش میاره و نمی‌دونم چیکار باید بکنم."
چی می‌تونستم بگم جز سکوت؟ جز سکوتی که بهت می‌گفت من برای تو زندم. چرا نگذاشتی بمیرم؟
اونشب بخاطر تو دووم آوردم، به سختی نفس کشیدم. خودمو به میز رسوندم و از وحشتم با پارچه‌های سفید مچاله شده‌ی چروک رو دور دستم پیچیدم، تلو تلو می‌خوردم و تهوع از این سرخی کثیف سرم رو گیج میاورد، عطر خون توی دماغم پیچید و بعد از اون روی زمین افتادم.
تلاش می‌کردم به یاد بیارم آخرین بار چه چیزی ازت شنیدم؛ یک خنده‌ی کوچیک: "وای دیوونه‌ی من! چقدر دلم برات تنگ شده، زود خوب شو خب؟"
وقتی تک‌تکشون از زبونت بیرون می‌اومد، جز نفس کشیدن می‌تونستم طلب چه چیزی بکنم؟ زمانی که باید ثانیه می‌خریدم تا صدات رو بیشتر بشنوم... من نمی‌خواستم بمیرم، تا وقتی تو بودی نمی‌خواستم بمیرم.
چرا من رو نجاتم دادی؟ باید می‌گذاشتی تموم می‌کردم. باید می‌گذاشتی تنهایی روی فرشی که با لکه‌های خون مزین شده سرد و خاکستری رها بشم و فراموشش کنم. من برای تو زنده‌ام؛ چون بهم گفتی خوب می‌شم. گفتی حواست بهم هست، نمی‌گذاری جایی برم.
اما باید می‌گذاشتی از دستت می‌دادم. چرا نجاتم دادی؟ باید می‌گذاشتی توی خون غرق بشم. باید می‌گذاشتی فراموشت کنم، نفس کشیدن رو فراموش کنم.


~ Setar




Video is unavailable for watching
Show in Telegram
منو میگه هقق هقققق*


Forward from: Mахмуд Чариев
تو می‌تونی 🥲
وای تصورت به‌عنوان سیاست‌مدار‌ خیلی جذابه‌...
مثلا رقبات‌ رو به آرومی و دونه‌دونه‌ طوری حذف می‌کنی که هیچ‌کس متوجه نشه...


کاش زندگی مجازی نبود. فقط همین؟


بعد میگه: چیری اینقید بیریت فیرق دیریم؟ 😟
بخاطر اینکه، کیرخر.


گمشین. 😂😂😂😂😂

[لینک]


I Don't Know Why I Like You, But I Do...




چرا یکی باید اینقدر چلوندنی باشه که هر دفعه نگاهش میکنی لپ‌هات گل بندازه و دست و پات رو گم کنی؟ بعد که چشمات تو برق نگاهش قفل شده، دستاتو از پشت گردنش حلقه کنی و تو گوشش بگی تو قشنگ ترین چیزی هستی که چشمام میتونه ببینه.


وای خیلی کیوته این بشر.


شعر قشنگیه-


مهزاد گفت اینو قشنگ خوندم- سافت شدم.


میرم بخوابم، بیدارم کنین.




از واکسن کرونا عوارضش بیشتره ولم کنییینن.


امروز قراره برم عمه‌ام برام واکسن آنفولانزا بزنه، درد میگیرهههه.

20 last posts shown.

35

subscribers
Channel statistics