گاهی، راستش نه؛ بیشتر وقت ها، درواقع چند مدتیه که همیشه حواسم پرت میشه و غذام از دهن میافته، چای ام یخ میکنه، سیگارم بی جهت لای انگشتام دود میشه، موسیقی که گوش میدم برای بار صدم پلی میشه، کاغذم خط خطی میشه، درسم چند خط در میون، خونده میشه، تلفنم خودش رو میکشه. به خودم که میام، ازخودم میپرسم: “چت شده؟ کجا بودی؟ نگرانتم، در مرز ویرانی هستی”.