- شما با بسیاری از سیاستمداران آمریکایی، پرسنل نظامی و افسران اطلاعاتی ملاقات و کار کردهاید. چه نوع افرادی بودند و چه نوع روابطی بین متحدان آمریکایی و افغان در حال توسعه بود؟ آیا می توانیم بگوییم که دقیقا رابطه متحدان و دوستانی که در همه چیز به یکدیگر اعتماد کامل داشتند؟ و اگر چنین است، پس چرا به نظام جمهوری افغانستان در نهایت توسط آمریکاییها خیانت شد؟ دقیقا چه کسی پشت این خیانت است؟ دولت جمهوری خواه ترامپ یا دولت دموکرات بایدن به طور جمعی به بازگشت طالبان به قدرت و سقوط افغانستان کمک کردند.
- من فکر نمیکنم این تصمیم حزب جمهوری خواه یا دموکرات ایالات متحده بود. این تصمیم اداره چقر یا به اصطلاح دولت عمیق در آمریکا بود. اجازه بدهید به شما یادآوری کنم که این روند برای اولین بار توسط اوباما آغاز شد که بلافاصله پس از مرگ بنلادن مذاکره را با طالبان را آغاز کرد. سپس ترامپ بود که از کابل خواست از توافق با طالبان در دوحه حمایت کند. سپس بایدن که ترامپ را به خاطر تهیه توافق دوحه مقصر دانست اما با این وجود آن را لغو نکرد و بیشتر تقویت کرد.
به نظر من خیانت به افغانستان گناه اداره عمیق در ایالات متحده است و نه به طور خاص از حزب جمهوریخواه یا دموکرات. "دولت عمیق" آمریکا یک شبکهی ادارات و افراد با نفوداند که چنین استراتژیهایی را تدوین میکنند، راههای آینده را انتخاب میکنند آنها تصمیم گرفتند که افغانستان دیگر ارزش حمایت قبلی با تمام عواقب ناشی از آن را ندارد.
- "دولت عمیق" در ایالات متحده کیست ؟
- تکنوکراتهابی که نه شما و نه من آنها را میشناسیم، آنها با وصف هر تغییر در کار خویش ابقا میشوند. برای سیا، پنتاگون، گروههای لابی قوی زیادی در آنجا وجود دارد که کار می.کنند و آنها تلاش میکنند که ظاهر خارجی دولت ایالات متحده باید لیبرال به نمایش گذاشته شود اما قدرت واقعی ایالات متحده هرگز لیبرال نیست، همیشه تصمیمگیری شکلی عمودی دارد.
برای مثال من باور ندارم که پستهای رئیس سیا یا رئیس پنتاگون گاهی و یا هرگز در اختیار ترانس جندر قرار بگیرد. اصل تسلط نخبگان واسپ (سفیدپوستان انگلوساکسون پروتستان) در واقعیت وجود دارد و این فرضیه شوخی نیست. هنگامی که نهادهای آمریکایی و مقامات آنها باید از مواضع هژمونیک ایالات متحده در جهان دفاع کنند، آنها مانند دیکتاتوریهای منضبط و سخت عمل میکنند. اگرچه از نظر ظاهری آنها نمای تقریبا لیبرال نمونه را به نمایش میگذارند.
- پس فکر میکنید لیبرالیسم نقش واقعی در سازماندهی قدرت در ایالات متحده ایفا نمیکند؟
ببینید اگر لیبرالیسم به عنوان یک ارزش برای سیستم سیاسی آمریکا مهم است، پس چرا ایالات متحده از آتشبس در فلسطین حمایت نمیکند؟ میلیونها نفر خواستار آتش بساند. بر ضد جنگ اعتراض میکنند، میلیاردها نفر از شبکههای اجتماعی برای ابراز احساسات خود استفاده میکنند اما دولت لیبرال آمریکا آنها را نمیشنود. اول از همه صدای هموطنان خود را نمیشنود. چون صدای آنها و اعتراضشان برای "دولت عمیق" در ایالات متحده سودمند نیست، در خط منافع چقر امریکا نیست.
لیبرالیسم آمریکایی بسیار پیشبینیشده عمل میکند. اگر یک نفر با پوستر برای اعتراض در مسکو بیرون برود، یا چند نفر در تهران شروع به اعتراض کند، این تقریبا به طور قطع به تیتر بزرگ خبری در ایالات متحده تبدیل میشود. اما وقتی هزاران آمریکایی کاخ سفید در واشنگتن را با شعارهای اعتراضی محاصره کنند یا هزاران بریتانیایی جادهها را در لندن مسدود کنند همه تلاشها میکنند که این خبر در فضای رسانهای ایالات متحده جلوگیری شود و یا بیاهمیت جلوه داده شود. کشته شدن چند اوکراینی یک تراژدی وحشتناک برای لیبرالیسم آمریکایی است و مرگ دهها هزار فلسطینی فقط قربانی اجتنابناپذیر جنگ محسوب میگردد. فکر میکنم نظام آمریکایی از لیبرالیسم استفاده انتخابی و سلیقهای می کند که در خط منافعشان باشد و وقتی سودآور نباشد، آن را نادیده میگیرد. مقامات آمریکایی بازیگران خوبی هستند. من مدتها است که متوجه شدم که یک شهروند عادی آمریکایی و یک مقام آمریکایی افراد کاملا متفاوتی هستند. آمریکاییها آدمهای خوبی هستند، درست مثل نمایندگان همه ملتهای دیگر. با این حال، یک مقام آمریکایی فردی است که مستقیما به چشمان شما نگاه میکند و بیشرمانه دروغ میگوید.
- در سیاست، هدف اغلب وسیله را توجیه میکند.
- ایالات متحده از هر ابزاری برای محافظت از هژمونی و موقعیت خود در جهان استفاده میکند. برای ماموریت و اصل منافع خود آنها مسائل اخلاقی و هر اصولی را نقض میکنند. هنگامی که ایالات متحده در مورد یک ماموریت ویژه در خارج از کشور تصمیم میگیرد، از تمام امکاناتی که تحت کنترل آنها است، استفاده میکند.
- من فکر نمیکنم این تصمیم حزب جمهوری خواه یا دموکرات ایالات متحده بود. این تصمیم اداره چقر یا به اصطلاح دولت عمیق در آمریکا بود. اجازه بدهید به شما یادآوری کنم که این روند برای اولین بار توسط اوباما آغاز شد که بلافاصله پس از مرگ بنلادن مذاکره را با طالبان را آغاز کرد. سپس ترامپ بود که از کابل خواست از توافق با طالبان در دوحه حمایت کند. سپس بایدن که ترامپ را به خاطر تهیه توافق دوحه مقصر دانست اما با این وجود آن را لغو نکرد و بیشتر تقویت کرد.
به نظر من خیانت به افغانستان گناه اداره عمیق در ایالات متحده است و نه به طور خاص از حزب جمهوریخواه یا دموکرات. "دولت عمیق" آمریکا یک شبکهی ادارات و افراد با نفوداند که چنین استراتژیهایی را تدوین میکنند، راههای آینده را انتخاب میکنند آنها تصمیم گرفتند که افغانستان دیگر ارزش حمایت قبلی با تمام عواقب ناشی از آن را ندارد.
- "دولت عمیق" در ایالات متحده کیست ؟
- تکنوکراتهابی که نه شما و نه من آنها را میشناسیم، آنها با وصف هر تغییر در کار خویش ابقا میشوند. برای سیا، پنتاگون، گروههای لابی قوی زیادی در آنجا وجود دارد که کار می.کنند و آنها تلاش میکنند که ظاهر خارجی دولت ایالات متحده باید لیبرال به نمایش گذاشته شود اما قدرت واقعی ایالات متحده هرگز لیبرال نیست، همیشه تصمیمگیری شکلی عمودی دارد.
برای مثال من باور ندارم که پستهای رئیس سیا یا رئیس پنتاگون گاهی و یا هرگز در اختیار ترانس جندر قرار بگیرد. اصل تسلط نخبگان واسپ (سفیدپوستان انگلوساکسون پروتستان) در واقعیت وجود دارد و این فرضیه شوخی نیست. هنگامی که نهادهای آمریکایی و مقامات آنها باید از مواضع هژمونیک ایالات متحده در جهان دفاع کنند، آنها مانند دیکتاتوریهای منضبط و سخت عمل میکنند. اگرچه از نظر ظاهری آنها نمای تقریبا لیبرال نمونه را به نمایش میگذارند.
- پس فکر میکنید لیبرالیسم نقش واقعی در سازماندهی قدرت در ایالات متحده ایفا نمیکند؟
ببینید اگر لیبرالیسم به عنوان یک ارزش برای سیستم سیاسی آمریکا مهم است، پس چرا ایالات متحده از آتشبس در فلسطین حمایت نمیکند؟ میلیونها نفر خواستار آتش بساند. بر ضد جنگ اعتراض میکنند، میلیاردها نفر از شبکههای اجتماعی برای ابراز احساسات خود استفاده میکنند اما دولت لیبرال آمریکا آنها را نمیشنود. اول از همه صدای هموطنان خود را نمیشنود. چون صدای آنها و اعتراضشان برای "دولت عمیق" در ایالات متحده سودمند نیست، در خط منافع چقر امریکا نیست.
لیبرالیسم آمریکایی بسیار پیشبینیشده عمل میکند. اگر یک نفر با پوستر برای اعتراض در مسکو بیرون برود، یا چند نفر در تهران شروع به اعتراض کند، این تقریبا به طور قطع به تیتر بزرگ خبری در ایالات متحده تبدیل میشود. اما وقتی هزاران آمریکایی کاخ سفید در واشنگتن را با شعارهای اعتراضی محاصره کنند یا هزاران بریتانیایی جادهها را در لندن مسدود کنند همه تلاشها میکنند که این خبر در فضای رسانهای ایالات متحده جلوگیری شود و یا بیاهمیت جلوه داده شود. کشته شدن چند اوکراینی یک تراژدی وحشتناک برای لیبرالیسم آمریکایی است و مرگ دهها هزار فلسطینی فقط قربانی اجتنابناپذیر جنگ محسوب میگردد. فکر میکنم نظام آمریکایی از لیبرالیسم استفاده انتخابی و سلیقهای می کند که در خط منافعشان باشد و وقتی سودآور نباشد، آن را نادیده میگیرد. مقامات آمریکایی بازیگران خوبی هستند. من مدتها است که متوجه شدم که یک شهروند عادی آمریکایی و یک مقام آمریکایی افراد کاملا متفاوتی هستند. آمریکاییها آدمهای خوبی هستند، درست مثل نمایندگان همه ملتهای دیگر. با این حال، یک مقام آمریکایی فردی است که مستقیما به چشمان شما نگاه میکند و بیشرمانه دروغ میگوید.
- در سیاست، هدف اغلب وسیله را توجیه میکند.
- ایالات متحده از هر ابزاری برای محافظت از هژمونی و موقعیت خود در جهان استفاده میکند. برای ماموریت و اصل منافع خود آنها مسائل اخلاقی و هر اصولی را نقض میکنند. هنگامی که ایالات متحده در مورد یک ماموریت ویژه در خارج از کشور تصمیم میگیرد، از تمام امکاناتی که تحت کنترل آنها است، استفاده میکند.