آخرین صحبتهای من با مقامات آمریکایی از طریق تلفن با وزیر امورخارجه آنتونی بلینکن در آگوست ۲۰۲۱ بود. بعد من و رئیسجمهور غنی به او گفتیم که طالبان کابل را محاصره میکنند، ما یک توافق امنیتی با ایالات متحده داشتیم که بر اساس آن آمریکاییها باید از نظام جمهوری حمایت کنند.
در پاسخ بلینکین گفت که شما در افغانستان قانون اساسی دارید اما این یک سند راه گشا نیست. پیش از آن نمایندگان آمریکا مدام میگفتند که دستاورد اصلی ۲۰ سال حضورشان در افغانستان، قانون اساسی افغانستان و نظام مبتنی بر قانون اساسی است. در اگوست سال ۲۰۲۱ میلادی یکی از مقامات ارشد ایالات متحده آشکارا گفت که این قانون اساسی یک سند راهبردی نیست که مسیر بدهد.
برای همه مقامات آمریکایی که آقای بلنکین یکی از آنها است، مکانیسم تصمیمگیری افقی نیست، بلکه عمودی است. حرف بعد او برای ما در واقع تاکید بود که با هرقیمتی تصمیم ترک افغانستان را گرفتهاند. هرچه در بیست سال گفته بودند از حافظههایشان حذف شده بود.
- از اتفاقاتی که در افغانستان رخ داد چه درسی گرفتید؟
- من به همه نسلهای جدید افغانستان توصیه میکنم که این درس را به خاطر بسپارند. این درس به شرح زیر است: شما در حال حاضر و در آینده بسیاری از کلمات شیرین را از خارجیها و خاصتا از آمریکایی ها میشنوید، اما بسیار مراقب باشید.
به این حرفها اعتماد نکنید. هرگز به خاطر این کلمات روابط خود را با کشورهای همسایه قطع نکنید. فکر نکنید آنچه از آمریکایی ها میشنوید، درست است. این ممکن تصویری باشد از واقعیت که بیست، پنجاه یا هفتاد درصد راست و واقعی باشد، اما هیچگاه صددرصد درست نخواهد بود.
- بسیاری از سیاستمداران، کارشناسان و روزنامهنگاران آمریکایی هنوز ادعا میکنند که علت سقوط جمهوری در افغانستان فساد بزرگ دولت بود و نه خیانت "دولت عمیق" در ایالات متحده.
- پس از آگوست ۲۰۲۱ من به آزادی رسانههای غربی اعتقاد قبلی را ندارم. آنها واقعا ادعا میکنند که دلیل اصلی فروپاشی نظام جمهوریت در افغانستان فساد بود. فساد در واقع وجود داشت، اما اصلا از آن نوع که رسانههای آمریکایی دوست دارند در موردش حرف بزنند، وجود نداشت.
میخواهم موضوع را با یک مثال توضیح دهم. در زمان حضور آمریکا در افغانستان، خودروهای کوچک نظامی به اسم رنجر و پیکاپ به کشور ما تحویل داده شد که هر کدام ۲۲-۲۳هزار دلار قیمت داشتند. در عین حال بودجه تعمیر برای هر خودرو نیز بیست و دو هزار دلار تعیین شد. مکانیکهایی که کار ترمیم را انجام میدادند، افغان بودند اما مدیریت و قرارداد در دست آمریکاییها بود. جزئیات این قراردادها هیچگاه در اختیار دولت افغانستان قرار نمیگرفت و این شرکت آمریکایی "نیولمون" نام داشت.
من مثلا پرسیدم که چرا معادل قیمت یک خودرو پیکاپ نظامی برای ترمیم سالانهی آن تخصیص مییابد؟ در پاسخ به من گفته شد که برخی از افراد بسیار عالی رتبه این قراردادها را در امریکا حمایت و امضا میکنند. این پول خود ما است.
وقتی آمریکاییها تصمیم گرفتند افغانستان را ترک کنند، مدیر شرکت "نیولمون" به کابل آمد و گفت که قراردادش با دولت آمریکا سالانه دو میلیارد دلار بوده است و افزود که آماده است تا همان قرارداد را با دولت افغانستان به مبلغ دویست میلیون دلار در سال ادامه دهد.
وقتی نمایندگان آمریکا از پیشنهاد نیولیمون آگاه شدند، خیلی خشمگین شدند و نگران بودند که اگر دولت افغانستان بتواند عین قرارداد را با هزینه کم تطبیق کند، معلوم خواهد شد که آمریکایی ها دزدانی هستند که سالانه یک میلیارد و هشتصد میلیون دلار را زیر نام افغانستان به کیسههای خود می بردند و این فقط یک مثال از بخش ترمیم خودروهای پیک بود یعنی خودروهای کوچک نظامی.
جولیان آسانژ باری بسیار دقیق و بجا نوشته و صحبت کرده بود که ایالات متحده برای دومین بار از افغانستان خارج خواهد شد و قدرت را به طالبان تحویل خواهد داد، زیرا مقامات آمریکایی نمیخواهند مردم کشورشان بفهمند که پیمانکاران چه مقدار پول هنگفت تحت نام افغانستان دزدیدهاند. آسانژ گفت که این افراد میخواهند گناهان و جنایات خود را با کمک به برگشت طالبان دفن کنند. گفتههای او راست از آب درآمد.
سقوط جمهوریت در افغانستان به دلیل فساد نبود اما فساد وجود داشت. علت اساسی فروپاشی و تجزیه رژیم نوع نظام یعنی جمهوریت نبود. دلیل اصلی فروپاشی تغیر آنی در تعادل قدرت بود که ریشه تصمیم "دولت عمیق" آمریکا داشت. آنها درواقع دکترین ژئوپلیتیک بسیار قدیمی از دهههای شصت و هفتاد قرن بیستم را گزینه قرار دادند. در دیدگاه جدید واشنگتن کشورهایی چون روسیه و چین رقبا و مخالفین واقعیاند و هر تصمیم درین منطقه در محور این دید میچرخد.
در پاسخ بلینکین گفت که شما در افغانستان قانون اساسی دارید اما این یک سند راه گشا نیست. پیش از آن نمایندگان آمریکا مدام میگفتند که دستاورد اصلی ۲۰ سال حضورشان در افغانستان، قانون اساسی افغانستان و نظام مبتنی بر قانون اساسی است. در اگوست سال ۲۰۲۱ میلادی یکی از مقامات ارشد ایالات متحده آشکارا گفت که این قانون اساسی یک سند راهبردی نیست که مسیر بدهد.
برای همه مقامات آمریکایی که آقای بلنکین یکی از آنها است، مکانیسم تصمیمگیری افقی نیست، بلکه عمودی است. حرف بعد او برای ما در واقع تاکید بود که با هرقیمتی تصمیم ترک افغانستان را گرفتهاند. هرچه در بیست سال گفته بودند از حافظههایشان حذف شده بود.
- از اتفاقاتی که در افغانستان رخ داد چه درسی گرفتید؟
- من به همه نسلهای جدید افغانستان توصیه میکنم که این درس را به خاطر بسپارند. این درس به شرح زیر است: شما در حال حاضر و در آینده بسیاری از کلمات شیرین را از خارجیها و خاصتا از آمریکایی ها میشنوید، اما بسیار مراقب باشید.
به این حرفها اعتماد نکنید. هرگز به خاطر این کلمات روابط خود را با کشورهای همسایه قطع نکنید. فکر نکنید آنچه از آمریکایی ها میشنوید، درست است. این ممکن تصویری باشد از واقعیت که بیست، پنجاه یا هفتاد درصد راست و واقعی باشد، اما هیچگاه صددرصد درست نخواهد بود.
- بسیاری از سیاستمداران، کارشناسان و روزنامهنگاران آمریکایی هنوز ادعا میکنند که علت سقوط جمهوری در افغانستان فساد بزرگ دولت بود و نه خیانت "دولت عمیق" در ایالات متحده.
- پس از آگوست ۲۰۲۱ من به آزادی رسانههای غربی اعتقاد قبلی را ندارم. آنها واقعا ادعا میکنند که دلیل اصلی فروپاشی نظام جمهوریت در افغانستان فساد بود. فساد در واقع وجود داشت، اما اصلا از آن نوع که رسانههای آمریکایی دوست دارند در موردش حرف بزنند، وجود نداشت.
میخواهم موضوع را با یک مثال توضیح دهم. در زمان حضور آمریکا در افغانستان، خودروهای کوچک نظامی به اسم رنجر و پیکاپ به کشور ما تحویل داده شد که هر کدام ۲۲-۲۳هزار دلار قیمت داشتند. در عین حال بودجه تعمیر برای هر خودرو نیز بیست و دو هزار دلار تعیین شد. مکانیکهایی که کار ترمیم را انجام میدادند، افغان بودند اما مدیریت و قرارداد در دست آمریکاییها بود. جزئیات این قراردادها هیچگاه در اختیار دولت افغانستان قرار نمیگرفت و این شرکت آمریکایی "نیولمون" نام داشت.
من مثلا پرسیدم که چرا معادل قیمت یک خودرو پیکاپ نظامی برای ترمیم سالانهی آن تخصیص مییابد؟ در پاسخ به من گفته شد که برخی از افراد بسیار عالی رتبه این قراردادها را در امریکا حمایت و امضا میکنند. این پول خود ما است.
وقتی آمریکاییها تصمیم گرفتند افغانستان را ترک کنند، مدیر شرکت "نیولمون" به کابل آمد و گفت که قراردادش با دولت آمریکا سالانه دو میلیارد دلار بوده است و افزود که آماده است تا همان قرارداد را با دولت افغانستان به مبلغ دویست میلیون دلار در سال ادامه دهد.
وقتی نمایندگان آمریکا از پیشنهاد نیولیمون آگاه شدند، خیلی خشمگین شدند و نگران بودند که اگر دولت افغانستان بتواند عین قرارداد را با هزینه کم تطبیق کند، معلوم خواهد شد که آمریکایی ها دزدانی هستند که سالانه یک میلیارد و هشتصد میلیون دلار را زیر نام افغانستان به کیسههای خود می بردند و این فقط یک مثال از بخش ترمیم خودروهای پیک بود یعنی خودروهای کوچک نظامی.
جولیان آسانژ باری بسیار دقیق و بجا نوشته و صحبت کرده بود که ایالات متحده برای دومین بار از افغانستان خارج خواهد شد و قدرت را به طالبان تحویل خواهد داد، زیرا مقامات آمریکایی نمیخواهند مردم کشورشان بفهمند که پیمانکاران چه مقدار پول هنگفت تحت نام افغانستان دزدیدهاند. آسانژ گفت که این افراد میخواهند گناهان و جنایات خود را با کمک به برگشت طالبان دفن کنند. گفتههای او راست از آب درآمد.
سقوط جمهوریت در افغانستان به دلیل فساد نبود اما فساد وجود داشت. علت اساسی فروپاشی و تجزیه رژیم نوع نظام یعنی جمهوریت نبود. دلیل اصلی فروپاشی تغیر آنی در تعادل قدرت بود که ریشه تصمیم "دولت عمیق" آمریکا داشت. آنها درواقع دکترین ژئوپلیتیک بسیار قدیمی از دهههای شصت و هفتاد قرن بیستم را گزینه قرار دادند. در دیدگاه جدید واشنگتن کشورهایی چون روسیه و چین رقبا و مخالفین واقعیاند و هر تصمیم درین منطقه در محور این دید میچرخد.