🎯فقر احمق می کند ❗️
طرز فکری قدیمی میگوید:
افراد فقیر به این خاطر فقیر هستند که تصمیمات بدی میگیرند.
اما سندهیل مولاینیتن، استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد، و الدار شفیر، استاد روانشناسی دانشگاه پرینستون، کتابی با عنوان کمیابی نوشتند که این مسئله را رد میکند و در آن نظریه ای انقلابی در مورد فقر مطرح کرده اند.
از نظر آنها ماجرا کاملاً برعکس است و در واقع افراد به این خاطر تصمیمات بدی میگیرند که فقیر هستند.
بااینحساب، افراد چطور میتوانند از دام فقر بگریزند؟
بُرش هایی از کتاب:
... کامپیوتر نویی را در نظر بگیرید که در آنِ واحد ده برنامه را همزمان اجرا میکند. کند و کندتر میشود، خطا میکند و درنهایت هنگ میکند، نه به این دلیل که کامپیوتر بدی است، بلکه به این دلیل که در یک زمان کارهای زیادی باید انجام دهد. افراد فقیر مشکل مشابهی دارند. تصمیمهای احمقانهای که میگیرند به این خاطر نیست که احمقاند، بلکه ازآنروست که در زمینهای زندگی میکنند که هرکس در آن قرار بگیرد، تصمیمهای احمقانه میگیرد.
سؤالاتی مثل شام را چه کار کنم؟ و چطور این هفته را به آخر برسانم؟ و دهها سوال مشابه ظرفیت ذهنی زیادی را اشغال میکنند. شفیر و مولاینیتن به آن «پهنای باند ذهنی» میگویند.
خودتان را تصور کنید که ذهنتان جای دیگری است. حواستان پرت است و بهآسانی پریشان میشوید. و این هر روز تکرار میشود». کمیابی اینگونه منجر به تصمیمهای نابخردانه میشود. اما تمایزی کلیدی وجود دارد میان افرادی که زندگیهای شلوغ دارند و آنهایی که در فقر به سر میبرند: نمیتوان از فقر مرخصی گرفت....
🎯 ادراک تا حد زیادی نسبی است. مدتها پیش سازندگان شویندههای مایع لباس دریافتند زمانیکه درِ این شویندهها [که از آن به عنوان پیمانه هم استفاده میشود] بزرگتر باشد مصرف افراد افزایش میباید.
وقتی در شوینده کوچک باشد پرکردنش باعث میشود حس کنیم مقدار زیادی شوینده برداشتهایم. اما وقتی در بزرگتر باشد، آن مقدار فقط بخشی از آن را پر میکند و ازآنجاکه ما تحت تأثیر مقادیر نسبی و نه مقادیر مطلق قرار داریم، این مقدار به نظرمان ناچیز میرسد. بهاینترتیب استفاده از در بزرگ منجر به استفادهٔ بیشتر افراد از شوینده و افزایش فروش آن میشود.
پول نیز، حداقل تا حدی، متناسب با شرایط پس زمینه مورد استفاده قرار میگیرد. به همین دلیل است که ما به صرفهجویی ۴۰ درصدی روی کتاب ۲۰ دلاری اهمیت بیشتری میدهیم تا به صرفهجویی یک درصدی روی یخچال ۱۰۰۰ دلاری.
درحالیکه ادراک نسبی بهطور طبیعی بخشی از شیوۀ پردازش اطلاعات توسط ذهن است، تجربه و تخصص به ما این اجازه را میدهد که از آن فراتر برویم. کمیابی نیز از ما متخصص میسازد. فقرا ارزش یک دلار را میدانند، افراد گرفتار ارزش یک ساعت را، آنهایی که رژیم دارند ارزش یک کالری را.
طرز فکری قدیمی میگوید:
افراد فقیر به این خاطر فقیر هستند که تصمیمات بدی میگیرند.
اما سندهیل مولاینیتن، استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد، و الدار شفیر، استاد روانشناسی دانشگاه پرینستون، کتابی با عنوان کمیابی نوشتند که این مسئله را رد میکند و در آن نظریه ای انقلابی در مورد فقر مطرح کرده اند.
از نظر آنها ماجرا کاملاً برعکس است و در واقع افراد به این خاطر تصمیمات بدی میگیرند که فقیر هستند.
بااینحساب، افراد چطور میتوانند از دام فقر بگریزند؟
بُرش هایی از کتاب:
... کامپیوتر نویی را در نظر بگیرید که در آنِ واحد ده برنامه را همزمان اجرا میکند. کند و کندتر میشود، خطا میکند و درنهایت هنگ میکند، نه به این دلیل که کامپیوتر بدی است، بلکه به این دلیل که در یک زمان کارهای زیادی باید انجام دهد. افراد فقیر مشکل مشابهی دارند. تصمیمهای احمقانهای که میگیرند به این خاطر نیست که احمقاند، بلکه ازآنروست که در زمینهای زندگی میکنند که هرکس در آن قرار بگیرد، تصمیمهای احمقانه میگیرد.
سؤالاتی مثل شام را چه کار کنم؟ و چطور این هفته را به آخر برسانم؟ و دهها سوال مشابه ظرفیت ذهنی زیادی را اشغال میکنند. شفیر و مولاینیتن به آن «پهنای باند ذهنی» میگویند.
خودتان را تصور کنید که ذهنتان جای دیگری است. حواستان پرت است و بهآسانی پریشان میشوید. و این هر روز تکرار میشود». کمیابی اینگونه منجر به تصمیمهای نابخردانه میشود. اما تمایزی کلیدی وجود دارد میان افرادی که زندگیهای شلوغ دارند و آنهایی که در فقر به سر میبرند: نمیتوان از فقر مرخصی گرفت....
🎯 ادراک تا حد زیادی نسبی است. مدتها پیش سازندگان شویندههای مایع لباس دریافتند زمانیکه درِ این شویندهها [که از آن به عنوان پیمانه هم استفاده میشود] بزرگتر باشد مصرف افراد افزایش میباید.
وقتی در شوینده کوچک باشد پرکردنش باعث میشود حس کنیم مقدار زیادی شوینده برداشتهایم. اما وقتی در بزرگتر باشد، آن مقدار فقط بخشی از آن را پر میکند و ازآنجاکه ما تحت تأثیر مقادیر نسبی و نه مقادیر مطلق قرار داریم، این مقدار به نظرمان ناچیز میرسد. بهاینترتیب استفاده از در بزرگ منجر به استفادهٔ بیشتر افراد از شوینده و افزایش فروش آن میشود.
پول نیز، حداقل تا حدی، متناسب با شرایط پس زمینه مورد استفاده قرار میگیرد. به همین دلیل است که ما به صرفهجویی ۴۰ درصدی روی کتاب ۲۰ دلاری اهمیت بیشتری میدهیم تا به صرفهجویی یک درصدی روی یخچال ۱۰۰۰ دلاری.
درحالیکه ادراک نسبی بهطور طبیعی بخشی از شیوۀ پردازش اطلاعات توسط ذهن است، تجربه و تخصص به ما این اجازه را میدهد که از آن فراتر برویم. کمیابی نیز از ما متخصص میسازد. فقرا ارزش یک دلار را میدانند، افراد گرفتار ارزش یک ساعت را، آنهایی که رژیم دارند ارزش یک کالری را.