ساعت ٩ صبح با درد زیاد از خواب بیدار شدم و گس وات؟ بله پریود شدم. و گس وات تر؟ تو خونهٔ یکی دیگه با لباسای یکی دیگه. و گس وات تر تر؟ لکههای خون پررنگ تر از همیشه روش نقش بسته بودن!!! دلم میخواستم بمیرم!!! ولی خب میبینین که اونطور که دلم میخواست پیش نرفت. نشستم یه جا با کیسهٔ آب گرم تو بغلم و پاچهٔ هر موجود زندهٔ جنبندهای رومیگیرم. لازم به ذکر است که از کردهٔ خود بسیار دلشادم. و اما الآن فقط نیاز دارم که یه خانوم یا آقایی تو خیابون جلومو بگیره و به حجابم گیر بده تا بکشمش به فحش و بذارم در باسنش (!!!!!) تا خالی شم. منتها تو خونهم و اینم قابل دسترس نیست. پس اگه دوست دارید تا ٧ جد خویش را عیناً ملاقات کنین به بات چنل سر بزنید. خداحافظ.