Forward from: @AxNegarBot
پرسش :
موبد نیکنام درود، در مورد شر و خوبی فرمودید، خداوند سراسر خوبی است و کارهای بد توسط انسان صورت می گیرد و خداوند در آن سهمی ندارد. پس"این تمایل به شر یا اندیشه بد" را که در انسان گذاشته؟ آیا خودش این را خلق نموده؟ یا به دلیل پدیدار شدن در این دنیا مثل روشنایی و تاریکی می باشد، جایی که خوبی نباشد شر می آید؟ یا شاید درست این باشد که خود انسان این اندیشه بد را آفریده است که اگر اینگونه باشد، گاتها چرا می گوید؟ : آن هنگام که آن دو در اندیشه ها در آغاز گیتی ظاهر شدند که در همه چیز با هم ضد بودند آن یکی خوبی و آن یکی بد بودند.
پاسخ :
درود، دوست گرامی چرا باید تاریکی را پدیده ای بد بدانیم! بیگمان آگاهید که برخی از پروانه ها، خفاش، کرمِ خاکی، جوجه تیغی، جغد و بسیاری دیگر، روز خود را به امیدِ تاریکی شب پشت سرمی گذارند تا درتاریکی به جنبش درآمده و به دنبال خوراک بروند. آشکار است که درختان سبز درتاریکی شب بهتر نفس می کشند، در آن هنگام اکسیژن را از هوا می گیرند.
چرا باید سردی را بد بدانیم! وگرما راخوبی یا دگرگون(:برعکس) آن؛ کسانی که درسرمای قطب زندگی می کنند آرزوی داشتن گرمای آتش را دارند ولی آنانکه در بیابان داغ عربستان از گرمای شدید آفتاب نیم سوخته شده بودند در باور خود، آتش را به جهنم نسبت دادند. گرمای آتش، سردی قطب، روشنایی وتاریکی همه آفریده شده خردِ اهورایی و همه نیک می باشند.
اگراز باور رویایی خود چنین انگاریم(:تصور کنیم)! تا همه مَرتوگان(:بشر) راکه درکره زمین زندگی می کنند برای چند روزی به سیاره دیگری کوچ دهیم، آنگاه درمی یابیم که همه چیز برای موجودات دیگر در جهان، بدون باشندگی مَرتو (:انسان) بر روی زمین، نیکو سازگار خواهد شد. زلزله، سیلاب وآتشفشان همچنان روی خواهد داد ولی کسی نیست که از آسیب های آن ناله کرده، هراسان گردد واین پدیده ها را بد(:شر) بداند.
هنگامی که دوباره مَرتو(:انسان) بر سرزمین ها قدم می گذارد آنچه را که بیش از اندازه باشد برایش ناراحت کننده خواهد بود و به باورش بدی ها آفریده خواهد شد. گرمای سوزاننده، سرمای شدید، تاریکی پیوسته، همه بد خواهند بود... وقتی پیام و فلسفه زرتشت را بررسی می کنیم که شما نیز به آن اشاره کرده اید. به دو گوهر همزاد و ناهمگون(:متضاد) اشاره شده که در آغازِ پدیدار شدن هستی بوده و تا پایان نیز پویا خواهد بود. این دو نیرو رامی توان مثبت ومنفی، کشش و رانش، تز وآنتی تز، دردانش امروزی نامید. اگر نیروی کشش خورشید با نیروی فرار سیاره ها از گرمای خورشید نباشد. هستی نابود خواهد شد به ویژه در کره زمین! این نیروهای همراه ولی ناهمگون را نیز نمی توان "بد" دانست بلکه همه خوبند که هستی به آنها نیاز دارد. اشاره بینش زرتشت این است که هرگاه این دوگوهر (نیروهای مثبت و منفی= هردو خوب) چنانچه در اندیشه مَرتو(:انسان) به ریخت در آیند(:شکل بگیرند). شخص دانا که از دانش و آگاهی بهره برده است آن را به «سپنتامینو» (:منش سازنده) دگرگون خواهد کرد و شخص ناآگاه و بی دانش تراوش اندیشه خود را به «انگره مینو» یا منش ویران کننده (:اهریمنی) بروز خواهد داد. اثر اندیشه اهریمنی در هازمان مرتوگانی(جامعه انسانی) و هستیدار(:موجودات) دیگر آسیب هایی را فراهم خواهد کرد که با هنجار هستی سازگار نیست. آشکار است که اندیشه اهریمنی مرتوهای نادان، بدی را به وجود آورده است!! آلوده کردن آب دریاها و رودخانه ها، ویران کردن خاک و جنگل و سرسبزی، آلوده کردن هوا در زیستگاه، جنگ و خونریزی بین تیره های مرتوگانی(:اقوام بشری)، دروغ، دزدی، غارت، نژادپرستی و همانند آن، هیچیک به خواسته واراده "خداوند" انجام نمی گیرد، مَرتو (:انسان) بداندیش آنها را پدید می آورد؛ پس خداوند سراسر نیکی و داد است. مرتو نیز می تواند سراسر خوبی باشد ولی اگر تمایل به ویرانی داشته باشد نیز توانایی دارد تا با «دوگوهر همزاد» که هردو نیک آفریده شده اند در اختیار اوست تا با جان مایه «نادانی» (:بی دانشی) در نهاد او در آمیزد و آنگاه مرتو پدیدآورنده بدی هاباشد.
درگاه(کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش و نگرش: موبد کورش نیکنام
🏵 @zoroaster33 🏵
موبد نیکنام درود، در مورد شر و خوبی فرمودید، خداوند سراسر خوبی است و کارهای بد توسط انسان صورت می گیرد و خداوند در آن سهمی ندارد. پس"این تمایل به شر یا اندیشه بد" را که در انسان گذاشته؟ آیا خودش این را خلق نموده؟ یا به دلیل پدیدار شدن در این دنیا مثل روشنایی و تاریکی می باشد، جایی که خوبی نباشد شر می آید؟ یا شاید درست این باشد که خود انسان این اندیشه بد را آفریده است که اگر اینگونه باشد، گاتها چرا می گوید؟ : آن هنگام که آن دو در اندیشه ها در آغاز گیتی ظاهر شدند که در همه چیز با هم ضد بودند آن یکی خوبی و آن یکی بد بودند.
پاسخ :
درود، دوست گرامی چرا باید تاریکی را پدیده ای بد بدانیم! بیگمان آگاهید که برخی از پروانه ها، خفاش، کرمِ خاکی، جوجه تیغی، جغد و بسیاری دیگر، روز خود را به امیدِ تاریکی شب پشت سرمی گذارند تا درتاریکی به جنبش درآمده و به دنبال خوراک بروند. آشکار است که درختان سبز درتاریکی شب بهتر نفس می کشند، در آن هنگام اکسیژن را از هوا می گیرند.
چرا باید سردی را بد بدانیم! وگرما راخوبی یا دگرگون(:برعکس) آن؛ کسانی که درسرمای قطب زندگی می کنند آرزوی داشتن گرمای آتش را دارند ولی آنانکه در بیابان داغ عربستان از گرمای شدید آفتاب نیم سوخته شده بودند در باور خود، آتش را به جهنم نسبت دادند. گرمای آتش، سردی قطب، روشنایی وتاریکی همه آفریده شده خردِ اهورایی و همه نیک می باشند.
اگراز باور رویایی خود چنین انگاریم(:تصور کنیم)! تا همه مَرتوگان(:بشر) راکه درکره زمین زندگی می کنند برای چند روزی به سیاره دیگری کوچ دهیم، آنگاه درمی یابیم که همه چیز برای موجودات دیگر در جهان، بدون باشندگی مَرتو (:انسان) بر روی زمین، نیکو سازگار خواهد شد. زلزله، سیلاب وآتشفشان همچنان روی خواهد داد ولی کسی نیست که از آسیب های آن ناله کرده، هراسان گردد واین پدیده ها را بد(:شر) بداند.
هنگامی که دوباره مَرتو(:انسان) بر سرزمین ها قدم می گذارد آنچه را که بیش از اندازه باشد برایش ناراحت کننده خواهد بود و به باورش بدی ها آفریده خواهد شد. گرمای سوزاننده، سرمای شدید، تاریکی پیوسته، همه بد خواهند بود... وقتی پیام و فلسفه زرتشت را بررسی می کنیم که شما نیز به آن اشاره کرده اید. به دو گوهر همزاد و ناهمگون(:متضاد) اشاره شده که در آغازِ پدیدار شدن هستی بوده و تا پایان نیز پویا خواهد بود. این دو نیرو رامی توان مثبت ومنفی، کشش و رانش، تز وآنتی تز، دردانش امروزی نامید. اگر نیروی کشش خورشید با نیروی فرار سیاره ها از گرمای خورشید نباشد. هستی نابود خواهد شد به ویژه در کره زمین! این نیروهای همراه ولی ناهمگون را نیز نمی توان "بد" دانست بلکه همه خوبند که هستی به آنها نیاز دارد. اشاره بینش زرتشت این است که هرگاه این دوگوهر (نیروهای مثبت و منفی= هردو خوب) چنانچه در اندیشه مَرتو(:انسان) به ریخت در آیند(:شکل بگیرند). شخص دانا که از دانش و آگاهی بهره برده است آن را به «سپنتامینو» (:منش سازنده) دگرگون خواهد کرد و شخص ناآگاه و بی دانش تراوش اندیشه خود را به «انگره مینو» یا منش ویران کننده (:اهریمنی) بروز خواهد داد. اثر اندیشه اهریمنی در هازمان مرتوگانی(جامعه انسانی) و هستیدار(:موجودات) دیگر آسیب هایی را فراهم خواهد کرد که با هنجار هستی سازگار نیست. آشکار است که اندیشه اهریمنی مرتوهای نادان، بدی را به وجود آورده است!! آلوده کردن آب دریاها و رودخانه ها، ویران کردن خاک و جنگل و سرسبزی، آلوده کردن هوا در زیستگاه، جنگ و خونریزی بین تیره های مرتوگانی(:اقوام بشری)، دروغ، دزدی، غارت، نژادپرستی و همانند آن، هیچیک به خواسته واراده "خداوند" انجام نمی گیرد، مَرتو (:انسان) بداندیش آنها را پدید می آورد؛ پس خداوند سراسر نیکی و داد است. مرتو نیز می تواند سراسر خوبی باشد ولی اگر تمایل به ویرانی داشته باشد نیز توانایی دارد تا با «دوگوهر همزاد» که هردو نیک آفریده شده اند در اختیار اوست تا با جان مایه «نادانی» (:بی دانشی) در نهاد او در آمیزد و آنگاه مرتو پدیدآورنده بدی هاباشد.
درگاه(کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش و نگرش: موبد کورش نیکنام
🏵 @zoroaster33 🏵