Forward from: Challenge.
For dear @Tranquil_Line
از دور زیبا و قشنگ بودی
دلم میخواست ساعت ها بشینم و تماشات کنم بدون اینکه چیز زیادی ازت بدونم
فکر میکنم اولین آدم کنجکاوی بودم که حاضر نبود چیز زیادی ازت بدونه.
قدمام به سمتت زیادی سست و بی رمق بود شاید نمیخواستم این مسیر به تو ختم بشه.
اما شد.
وقتی بهت نزدیک شدم برق چشمایی که برای اولین بار دیده بودم رو نداشتی، کدر بودی.
از درخشندگی خبری نبود و تاریکی تنها چیزی بود که منو درگیر خودش کرده بود.
خوشحالی و لبخندم محو شد.
شاید الان فهمیدی چرا بهت لقب «ماه» رو داده بودم.
از دور زیبا و قشنگ بودی
دلم میخواست ساعت ها بشینم و تماشات کنم بدون اینکه چیز زیادی ازت بدونم
فکر میکنم اولین آدم کنجکاوی بودم که حاضر نبود چیز زیادی ازت بدونه.
قدمام به سمتت زیادی سست و بی رمق بود شاید نمیخواستم این مسیر به تو ختم بشه.
اما شد.
وقتی بهت نزدیک شدم برق چشمایی که برای اولین بار دیده بودم رو نداشتی، کدر بودی.
از درخشندگی خبری نبود و تاریکی تنها چیزی بود که منو درگیر خودش کرده بود.
خوشحالی و لبخندم محو شد.
شاید الان فهمیدی چرا بهت لقب «ماه» رو داده بودم.