ششم) رابطهٔ دوستی و سعادت
دوستی (= رفاقت) در نگاه اندیشمندان جایگاهی بالا و ارزشی والا دارد؛ زیرا سامانبخش زندگی و در تحقق خوشبختی نقشآفرین است. ارسطو، حکیم بیهمتای یونانی، که در تاریخ فلسفه و در تحولات فکر بشر تأثیری کممانند دارد، دوستی را در بهبارآمدن سعادت انسان ضروری میداند.
حافظ نیز رفاقت را عامل به بارآمدن سعادت میشمارد و از آن به کیمیای سعادت تعبیر میکند :
دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
که کیمیای سعادت، رفیق بود رفیق
همچنین ارسطو دوستی را بر اساس خاستگاههای آن سه گونه میداند:
یکم) دوستی سودبنیاد، که دوستی پیران است و غالب پیران به اینگونه دوستی متمایلاند؛
دوم) دوستی لذتبنیاد، که دوستی مطلوب جوانان است و جوانان غالباً طالب این نوع دوستیاند؛
سوم) دوستی فضیلتبنیاد، که دوستی خردمندان و نیکان است.
اینگونه دوستی ــ که دوستی واقعی است ــ بین اشخاص همرتبه برقرار میشود و در عینحال متضمن سود و لذت نیز هست. تحقق این گونه دوستی به زمان نیاز دارد. در دوستی فضیلتبنیاد، نفس دوستی مورد نظر است و ازآنجاکه انسان به دوستی و معاشرت نیاز دارد اینگونه دوستی برآورندهء نیاز آدمی است.
این معانی را ــ آنسان که در کتاب قابوسنامه آمده است ــ حکیمان ایرانزمین چنین گزارش کردهاند: «مردمان تا زنده باشند ناگزیر باشند با دوستان که مرد اگر بی برادر باشد به که بی دوست؛ از آنچه حکیمی را پرسیدند که دوست بهتر یا برادر؟ گفت: برادر هم دوست به»، که دوست اگر، به تعبیر ارسطو، دوستیاش فضیلتبنیاد باشد معاشر و یار و یاور دوستان خویشتن است و به گفتهٔ سعدی:
دوست آن دانم که گیرد دست دوست
در پریشانحالی و درماندگی
@a_daadbeh
دوستی (= رفاقت) در نگاه اندیشمندان جایگاهی بالا و ارزشی والا دارد؛ زیرا سامانبخش زندگی و در تحقق خوشبختی نقشآفرین است. ارسطو، حکیم بیهمتای یونانی، که در تاریخ فلسفه و در تحولات فکر بشر تأثیری کممانند دارد، دوستی را در بهبارآمدن سعادت انسان ضروری میداند.
حافظ نیز رفاقت را عامل به بارآمدن سعادت میشمارد و از آن به کیمیای سعادت تعبیر میکند :
دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
که کیمیای سعادت، رفیق بود رفیق
همچنین ارسطو دوستی را بر اساس خاستگاههای آن سه گونه میداند:
یکم) دوستی سودبنیاد، که دوستی پیران است و غالب پیران به اینگونه دوستی متمایلاند؛
دوم) دوستی لذتبنیاد، که دوستی مطلوب جوانان است و جوانان غالباً طالب این نوع دوستیاند؛
سوم) دوستی فضیلتبنیاد، که دوستی خردمندان و نیکان است.
اینگونه دوستی ــ که دوستی واقعی است ــ بین اشخاص همرتبه برقرار میشود و در عینحال متضمن سود و لذت نیز هست. تحقق این گونه دوستی به زمان نیاز دارد. در دوستی فضیلتبنیاد، نفس دوستی مورد نظر است و ازآنجاکه انسان به دوستی و معاشرت نیاز دارد اینگونه دوستی برآورندهء نیاز آدمی است.
این معانی را ــ آنسان که در کتاب قابوسنامه آمده است ــ حکیمان ایرانزمین چنین گزارش کردهاند: «مردمان تا زنده باشند ناگزیر باشند با دوستان که مرد اگر بی برادر باشد به که بی دوست؛ از آنچه حکیمی را پرسیدند که دوست بهتر یا برادر؟ گفت: برادر هم دوست به»، که دوست اگر، به تعبیر ارسطو، دوستیاش فضیلتبنیاد باشد معاشر و یار و یاور دوستان خویشتن است و به گفتهٔ سعدی:
دوست آن دانم که گیرد دست دوست
در پریشانحالی و درماندگی
@a_daadbeh