پاييز رسيده بود،قطرات باران به شيشه ها ضربه ميزدند و اشك هاى من؟ عاح از اشكان من كه بى هيچ خبرى صورتم را تر مى كردند
فصل سرما بود و من سرد ترين…
نبودى كه مرا در اغوشت بگيرى
نبودى زيباى من!
حالت چطور أست؟ مواظب خودت باش جان من
مواظب خودت باش كه تو تنها دارايى من در اين دنياى پوچى
من نابود شده ام ولى تو خوب باش
بجاى من هم زندگى كن
عاشق شو
گريه كن بخند
من كه فاقد هرگونه احساساتم…
فصل سرما بود و من سرد ترين…
نبودى كه مرا در اغوشت بگيرى
نبودى زيباى من!
حالت چطور أست؟ مواظب خودت باش جان من
مواظب خودت باش كه تو تنها دارايى من در اين دنياى پوچى
من نابود شده ام ولى تو خوب باش
بجاى من هم زندگى كن
عاشق شو
گريه كن بخند
من كه فاقد هرگونه احساساتم…