پرواز کردیم ولی به خورشید نرسیدیم. به حقیقت نزدیک شده بودیم که بال و پَرمان سوخت.سوختیم و افتادیم تا روزی که تاریخش را دقیق به یاد ندارم ولی آن روز می توانستم ملحفه تخت و لباس پرستار را از آن همه سفیدی تشخیص دهم. با این حال هنوز هم نمی دانم حقیقت از پس زمین خوردن می آید یا برچیده شدن بالهای اوهام.
که خماری متاع، مظهر فقر خلق بود.