Forward from: دربینِشیارهایِمَغزم.
یادته بهت گفته بودم من دو تا بالِ زخمی دارم؟
یادته؟
بهت گفته بودم من خودم زخمی ام،
تو دیگه بهم زخم نزن.
بهت گفته بودم روحم آسیب دیده و احساساتم شکنندهس
گفته بودم بهت که قبلِ تو چقدر زمین خوردم،
چقدر زخمی شدم،چقدر شکستم و دیگه جونِ
یه زخمِ دیگه رو ندارم.
تو هم قول دادی،
قول داده بودی.
قول دادی ولی بهش عمل نکردی.
تو منو نشکستی،زیر پاهات له کردی!
خُرد و خاکسترم کردی.
پس ازم نخواه ببخشمت،
نمیشه ، نمیتونم...
یادته؟
بهت گفته بودم من خودم زخمی ام،
تو دیگه بهم زخم نزن.
بهت گفته بودم روحم آسیب دیده و احساساتم شکنندهس
گفته بودم بهت که قبلِ تو چقدر زمین خوردم،
چقدر زخمی شدم،چقدر شکستم و دیگه جونِ
یه زخمِ دیگه رو ندارم.
تو هم قول دادی،
قول داده بودی.
قول دادی ولی بهش عمل نکردی.
تو منو نشکستی،زیر پاهات له کردی!
خُرد و خاکسترم کردی.
پس ازم نخواه ببخشمت،
نمیشه ، نمیتونم...