چند روزی هست میخوام پروژه یه درسی رو انجام بدم که ترجمه هست و انقدر احساس خنگی کردم که وای من واقعا اونقدر که فکر میکنم زبان بلد نیستم و چقدر احمق بودم و این حرفا.
تا اینکه به یه که ایلتس داره نشونش دادم و بهم گفت متنت سنگین و تخصصی هست و واقعا سخته و نگران نباش اگه چیز زیادی ازش نفهمیدی.
اینه که درسته یکم اعتماد بنفسم برگشت از این بابت که خنگ نیستم، اما همچنان نزدیک چهل صفحه ترجمه نشده دارم و فردا مهلت تحویل هست.
کاش ساعت برنارد داشتم.
تا اینکه به یه که ایلتس داره نشونش دادم و بهم گفت متنت سنگین و تخصصی هست و واقعا سخته و نگران نباش اگه چیز زیادی ازش نفهمیدی.
اینه که درسته یکم اعتماد بنفسم برگشت از این بابت که خنگ نیستم، اما همچنان نزدیک چهل صفحه ترجمه نشده دارم و فردا مهلت تحویل هست.
کاش ساعت برنارد داشتم.