خیلی باحال بود امشب خوش گذشت
مخصوصا وقتی رومینا داشت با چاقو و چنگال یه تیکه بزرگ از لازانیای تنوریه سوخته رو هول میداد تو دهنش و هم زمان که از شدت پارگی داشت میخندید برای اینکه هودیه سفیدش کثیف نشه هم نزدیک بود گریه کنه
مخصوصا وقتی رومینا داشت با چاقو و چنگال یه تیکه بزرگ از لازانیای تنوریه سوخته رو هول میداد تو دهنش و هم زمان که از شدت پارگی داشت میخندید برای اینکه هودیه سفیدش کثیف نشه هم نزدیک بود گریه کنه