-
کی گفته من ورزش نمیکنم؟ من یه ورزشکاره قهرمانم! از قدیم ورزش میکردم. دو تا مدال طلا هم دارم که البته قرار بود سه تا باشه ولی خب با نا حقی و نا داوری از چنگم درآوردن. پارتی بازی بود یا نه رو نمیدونم. فقط میدونم که نا حقی بود. به هر حال گذشتهها گذشته و درسته که دیگه مهم نیست ولی من باید حرفمو بزنم. نزنم میترکم. میمیرم! من خیلی زحمت کشیده بودم. رشتهی ما رشتهای نبود که الکی الکی توش بتونی به جایی برسی. باید خاکشو میخوردی. وقتی چشمات میشد دو تا کاسه خون و نگاهت به نگاه مربی قفل میشد و ازت انتظار داشت که تمرکزتو حفظ کنی و ایندفعه بیشتر بپری باید حالشو میبردی. اخم میدید اخراج میشدی. کج دهنی میدید اخراج میشدی. من خیلی زحمت کشیدم. باورت بشه یا نه یه وقتایی رو دو سه روز پشتِ هم اونقدری میپریدم که درد همه وجودمو میخورد ولی من دم نمیزدم. دم نمیزدم که اخراج نشم. اخراج نشم که بی معنی نشم. من همیشه دنبال معنی داشتن بودم. دنبال هدفمند بودن بودم. دنبال مفید بودن و موثر بودن بودم! پریدن به من معنی میداد. باید زحمت میکشیدم. باید مدال میاوردم. باید به همه اونایی که میگفتن تو هیچوقت هیچ گوهی نمیشی ثابت میکردم که منم مثل شما یه گوهی شدم. باید گوه میشدم؛ شدم. من به خاطر شما مثل شما شدم. بالاخره قهرمان شدم. من یه قهرمانم؛ دارندهی دو مدال طلا در رشتهی پرش از خواب!