سلام عزیزم من تا حالا بهت دروغی نگفتم...
ولی چند تا حرف هست که باید بهت بگم...
من چند تا حرف مهم رو ازت پنهان کردم
منو ببخش که الان دارم میگم؛ شاید دیر شده ولی مجبورم بگم
من معتادم ...
و بعد از یکی دوروز پاکی باز لغزش میکنم ...
اعتیادم انقدر قوی هست که
نمی تونم ترکش کنم...
از همون اولی که دیدمت اعتیادم شروع شد و من ترسیدم بهت بگم...
اول چشمات منو محو خودت کرد ؛ یه جورایی معتاد چشمات شدم
پچ پچ های شبانه مون باعث شد اعتیادم شدید تر شه ...
به صدات اعتیاد پیدا کردم ...
خواستم انقدر زیاد وارد این جریان نشم ولی وقتی بدجوری دلتنگت میشدم ...
وقتی تموم بدنم درد میکرد دستام تو دستات بود...
مسکن دستات تموم درد بدنمو تسکین داد...
یه بار دیگم که هیچ کاری نمیشد انجام بدم
درست همون لحظه هایی که درد و
بی قراری داشت دیوونم میکرد و بدجور کلافه بودم مخدر لب هات رو بهم دادی...
بعد از اون لب ها دیگه جوری معتادت شدم که اگه یه روز ترکت کنم قطعا میمیرم ...
آره عزیزم من یه معتادم با لغزش های فراوان ...
من معتاد تو ام...
#احسان_میش_مست
@ehssan_mishmast