روزی که ستارخان اشک ریخت؛ خاک میخوریم، اما خاک نمیدهیم
ستارخان، سردار ملی ایران در یادداشتی نگاشته است «من هیچگاه گریه نمیکنم؛ چون اگر اشک میریختم مقاومت آذربایجان شکست میخورد و اگر آذربایجان شکست میخورد، ایران، زمین میخورد اما در قیام مشروطه، دو بار، آنهم در یک روز گریه کردم حدود ۹ ماه پیش بود که زیر فشار بودیم بدون غذا، بدون لباس از قرارگاه بیرون آمدم چشمم به زنی افتاد با کودکی در بغل دیدم بچه از آغوش مادر پایین آمد و چهار دست و پا به طرف بوتهی علف رفت آنگاه علف را از ریشه درآورد و از شدت گرسنگی، شروع کرد به خوردن خاک ریشهها با خودم گفتم الآن مادر کودک به من ناسزا میگوید که «لعنت به ستارخان که ما را به این روز انداخت » اما مادر کودک به سمت بچه رفت، او را بغل کرد و گفت
«عیبی نداره فرزندم؛ خاک میخوریم، اما خاک نمیدهیم » آنجا بود که اشکم درآمد
_________
۲۸ مهرماه سالروز تولد ستارخان، سردار شجاعت و ایستادگی گرامی باد
ستارخان، سردار ملی ایران در یادداشتی نگاشته است «من هیچگاه گریه نمیکنم؛ چون اگر اشک میریختم مقاومت آذربایجان شکست میخورد و اگر آذربایجان شکست میخورد، ایران، زمین میخورد اما در قیام مشروطه، دو بار، آنهم در یک روز گریه کردم حدود ۹ ماه پیش بود که زیر فشار بودیم بدون غذا، بدون لباس از قرارگاه بیرون آمدم چشمم به زنی افتاد با کودکی در بغل دیدم بچه از آغوش مادر پایین آمد و چهار دست و پا به طرف بوتهی علف رفت آنگاه علف را از ریشه درآورد و از شدت گرسنگی، شروع کرد به خوردن خاک ریشهها با خودم گفتم الآن مادر کودک به من ناسزا میگوید که «لعنت به ستارخان که ما را به این روز انداخت » اما مادر کودک به سمت بچه رفت، او را بغل کرد و گفت
«عیبی نداره فرزندم؛ خاک میخوریم، اما خاک نمیدهیم » آنجا بود که اشکم درآمد
_________
۲۸ مهرماه سالروز تولد ستارخان، سردار شجاعت و ایستادگی گرامی باد