میگفت : ببین ...
مشکل تو از اون جایی شروع شد که فک کردی اومده بمونه زندگیتو بسازه .
به بعدش فک نکردی ...
به این که بره پژمرده میشی ، مثل همون گلی که به آب نیاز داره هاااا ... ولی بهش نمیرسه توو کویر بوده !
شاید یکی رابطه رو از بیرون نگا کنه بگه همه چی درست میشه ... باز برمیگردن .
ولی میدونی اون رابطه مثل ماهی ای میمونه که از آب گرفتنش .
قشنگیشو داره هاااا ... میخوان زندهش کنن ولی به آب میرسوننش میبینن ای داد ... خیلی وقته تموم شده و خبر نداریم ...!
تو حکم همون دیوار آجری رو واسه من داری دلبر ...
میام بهت تکیه کنم ولی روو سرِ خودم خراب میشی !
میگفت : ببین ...
مشکل تو از اون جایی شروع شد که فک کردی اومده بمونه زندگیتو بسازه .
به بعدش فک نکردی ...
به این که بره پژمرده میشی ، مثل همون گلی که به آب نیاز داره هاااا ... ولی بهش نمیرسه توو کویر بوده !
شاید یکی رابطه رو از بیرون نگا کنه بگه همه چی درست میشه ... باز برمیگردن .
ولی میدونی اون رابطه مثل ماهی ای میمونه که از آب گرفتنش .
قشنگیشو داره هاااا ... میخوان زندهش کنن ولی به آب میرسوننش میبینن ای داد ... خیلی وقته تموم شده و خبر نداریم ...!
تو حکم همون دیوار آجری رو واسه من داری دلبر ...
میام بهت تکیه کنم ولی روو سرِ خودم خراب میشی !