گاهی از پشت پنجره
روحی به من زل میزد
روحی که سال ها پیش ترک شده
روحی که راه خانه را گم کرده
یا اینکه دیگر نمیخواهد
به خانه برگردد
و یا شاید اجازه ندارد.
روزی جنازه اش را دیدم که پشت همان پنجره خود را دار زده.
در آغوشش گرفتم، خاکش کردم
و از او برای همیشه خداحافظی کردم.
و از آن روز من گم گشته در میان این مردمم.
و دلتنگ روحی که سال ها پیش ترکش کردم.