نگفتم برات ، روم نشد یعنی ، حالا این آخر سالی سنگامون رو وا بکنیم . از وقتی این یارو جدیدیه اومد ، این دلبر جدیدت رو میگم ، هی سخت گذشت به من . هی رفتم اومدم دیدم وایساده دَمِت ، داره حرف میزنه ، داری براش میخندی . چشات داره میخنده براش . قشنگی وقتی میخندی ، خیلی قشنگی . واسه ما که فقط اخم داشتی ....
یه روز دیدم نه دیگه نمیشه ، صبح تا شب شب تا صبح یه بند نفسم درد داره ، سرم شده قد کوه . رفتم پیش یارو دکتره گفتم قرص آبی ها رو زیاد بده دکتر، بخوابیم یه بند . گفت میخوابی ولی سردرد میگیری ، گفتم نه خوبه ، میخوابم پامیشم روز تموم شده ، شبه . شب خوبه . سردردم که عیبی نداره ، رفیقمونه از کی تا حالا . غصه خورد دکتره ، اما قرصا رو نوشت .
حالا روزا با قرص خوابم ، شب که میشه عین روح سرگردون یواشکی میام دم اتاقت ، وایمیسم تماشات می کنم . خوابیدی ، چشما بسته ، مژه ها برگشته ، نفس ها آروم ، گیس ها ریخته روی شونه ، لبا غنچه ، گردن صاف . عین یه گنجیشک کوچولو . نیگات می کنم تا صب بشه . صب که میشه ، باز قرص آبی رو می بوسم و پناه می برم به خواب .
خواب خوبه . تو خواب دارمت ...
#حمیدسلیمی
#یادآوریهای_فیسبوک
@hamid_salimi59
یه روز دیدم نه دیگه نمیشه ، صبح تا شب شب تا صبح یه بند نفسم درد داره ، سرم شده قد کوه . رفتم پیش یارو دکتره گفتم قرص آبی ها رو زیاد بده دکتر، بخوابیم یه بند . گفت میخوابی ولی سردرد میگیری ، گفتم نه خوبه ، میخوابم پامیشم روز تموم شده ، شبه . شب خوبه . سردردم که عیبی نداره ، رفیقمونه از کی تا حالا . غصه خورد دکتره ، اما قرصا رو نوشت .
حالا روزا با قرص خوابم ، شب که میشه عین روح سرگردون یواشکی میام دم اتاقت ، وایمیسم تماشات می کنم . خوابیدی ، چشما بسته ، مژه ها برگشته ، نفس ها آروم ، گیس ها ریخته روی شونه ، لبا غنچه ، گردن صاف . عین یه گنجیشک کوچولو . نیگات می کنم تا صب بشه . صب که میشه ، باز قرص آبی رو می بوسم و پناه می برم به خواب .
خواب خوبه . تو خواب دارمت ...
#حمیدسلیمی
#یادآوریهای_فیسبوک
@hamid_salimi59