همونی که میخواست حجره داشته باشه


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


زندگی قبلیم یه پیرمرد جنوبی بودم که یه حجره سفالگری آخر بازار ماهی فروشا داشت الان ولی مریمم
ناشناس و این حرفا
https://telegram.me/BChatBot?start=sc-797193-VrjF96y

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter




Forward from: Four✨
از رنگ بیزار شدیم...


Forward from: Four✨
به غم دچار شدیم...


/ چرا دیگه پنجره هامونو این شکلی نساختیم؟ یهو چیشد که دیگه دلمون نخواست نورای رنگی بیان تو خونه‌هامون؟


بذارش شب (ترجیحا رو پشت بوم) گوشش کن :)


می‌شه وقتایی که نیستم با چیزایی جزئی تر از معمول به یادم بیارین؟
مثلا بگین همون که خیابونای سجاد رو تا صبح متر می‌کرد
همون که عاشق شیرکاکائوای بدمزه هزارتو بود
همون که با موزیکای " او و دوستانش " بغضش می‌گرفت.
همون دختره که همیشه لباسای بزرگتر از خودش می‌پوشید و کیف دوشی‌ش رو کج‌ مینداخت.
همون که از کافه نون فقط کارامل ماکیاتوش رو دوست داشت.
همون عینکیه که هیچ وقت عینکشو نمی‌زد و چشماش هی ضعیف تر می‌شد
همون مسافر همیشگی اسنپ که فقط پراید گیرش میومد
همون کلی بینه که جزئیات آدمای مورد علاقه‌شو از حفظه.


/ شبی که ماه تصویر شد.


علیرضا قربانی... تعریف از این بیشتر :))


Forward from: تاسیان
بابام همیشه میگه به بقیه کاری نداشته باش و کار خودتو بکن؛ از بابام به همتون نصیحت.


/ تا حالا فکر کردی چرا به‌شون میگن ماه‌ی مثلا چرا خورشیدی نه؟


نزدیک ترین تجربه‌م به فضای کریسمس و سال نو همین برفاییه که تلگرام داره رو صفحه چتم می‌ریزه ولی اگه خیلی اتفاق مهمیه مبارک باشه :))))


تا حالا شده حس کنی بین یه عکس و موزیک ربط عجیبی هست ؟
همین حسو نسبت به عکسای بالا و ایشون دارم :)


/سیم‌ان


- سلام آقای عزیز، یه پاکت بهمن مرحمت می‌کنی.
+ ندارم
- پشت سرته که پیرمرد، این روزا هذیون زیاد میگم ولی بحمدلله چشمام هنوز قوّت دارن.
+ نمی‌فروشم
- از کی تا حالا آقا عزیز دکور مغازه براشون مهم شده، یادمه می‌گفتی دوست نداری مثل این جدیدیا باشی؟
+ گور بابای جدیدیا، به تو نمی‌فروشم.
- باز اومدن زیرآب ما رو زدن؟ من که گفتم اون شب اتفاقی بود. جونِ عمو فکر می‌کردم آبه از کجا می‌دونستم این زهرماریا چی‌ان.
+ ما اینجا آبرو داریم آقا جون، خوبیت نداره دیگه تو این محل باشی، تا همینجا هم در و همسایه خیلی مراعاتتو کردن وگرنه احمدی زودتر از اینا می‌خواست بفرستدت دیوونه خونه.
- جونِ محبوب، به خودم بود زودتر از اینا می‌رفتم، چیکار کنم عمو گیرم، هنوز خونه بوشو میده، هنوز منتظرم شبا کلید بندازه، هنوز ماهیاش تو حوض جولون میدن
+ زنِ بیچاره، کمتر دری وری می‌بافتی پا نمی‌شد بره
- دری وری نبود که شعر می‌خوندم براش، صبحا حضرت حافظ شبا آقامون مولانا، خمارش بودم، وقتایی که نبود انگار غم عالم مینشست تو دلم، اینام که می‌بینی درد خماریه، بهمن دود می‌کنم بلکه ترک شه.
- میشه ده تومن‌.
+ گرون فروش نبودیا عمو.


قول می‌دی اول موزیکا رو گوش بدی، بعد متنا رو بخونی نه :)


باید سلام کنم یعنی :))
خب سلام، دست پر اومدم.


بذار تا خونه رو قدم بزنیم، بذار دستامون از سرما یخ بزنن، بذار تو جیبامون براشون جا نباشه.


اگه قراره جایی دعوتم کنید لطفا اون جا، کافه سوت و کورهٔ آخر ناصرخسرو باشه. همون که دیواراش گِلیه و چهارتا میز بیشتر نداره. همون که نور از لای پرده های آبیش رد میشه، همون که یه گربه راه راه داره.
من خیلی وقته که دوست ندارم جاهای شلوغ برم مخصوصا اگه هوا سرد باشه و دلم بخواد لباسای پاییزی بپوشم.


موردِعلاقه‌تون می‌شه :)


/ خانه

20 last posts shown.

84

subscribers
Channel statistics