"یعنی دروغ و افتراء بستن بر راویان چنین روایاتی" کاملاً بی دلیل و بیهوده است. او چگونه این همه روایت را دروغ پنداشته است؟ در قسمت دوم نیز به بحث "تواتر قرآن" که یک بحث کلامی است ارجاع داده است. یه این جهت این بحث را یک بحث کلامی میگوییم که بحث تواتر قرآن هیچ ارتباطی با تواتر مصحف عثمانی ندارد. مصحف عثمانی بنا بر نقلهایی قطعی الدلاله و مجمع علیه، در زمان عثمان و به صِرف دو شاهد تدوین شده است.حتی اگر به اثبات برسد که یک آیه در مصحف موجود با شهادتِ دو نفر درج شده است، دیگر نمیتوان تواتر تمامیِ آنرا ادعا کرد. این درحالی است که با توجه به سیرۀ حاکم بر جمع قرآن در زمان عثمان، باید کلیت مصحف موجود را با این شیوه متناسب بدانیم. آیا واقعاً این روش درستی که برای نقدِ 20 صحفه روایت تاریخی، به دو دلیلِ ساده و غیر تاریخی اکتفا کرد؟ شاید جناب جعفریان حوصلۀ آنرا نداشته اند که بخواهند تک تک روایات موجود در این 20 صفحه را نقد و بررسی کنند. اما در این صورت نیز اخلاق علمی ایجاب میکرد از داوریِ بی پایه بر روی آنها خودداری نمایند و آنرا به پژوهشهای دیگر احاله دهند.
این جُستار امکان آنرا برای ما فراهم نیاورد تا به نظریه پردازان بیشتری در این باب بپردازیم. اما آنچه که در عمدۀ آثار اینچنین بسیار مشهود است، فقدانِ یک پژوهشِ تاریخی دقیق در ارتباط با جمع و تدوین قرآن در دوران پیامبر و خلفا است. متاسفانه کارهایی که تاکنون صورت پذیرفته است همگی به چند روایتِ مشخص ارجاع میدهند. روایاتی که متضمن مواردی چون: "ختم قرآن توسط صحابه در دوران پیامبر"، "جمّاع قرآن در عصر پیامبر"، "حفظ قرآن" و ... . اما واقعیت آن است که مدلول این روایات برای اثبات جمع قرآن در زمان پیامبر(ص) بسیار متزلزل است و مخالفین آن به راحتی میتوانند مدالیل دیگر را مد نظر قرار دهند. نقدها به روایات متضمن تحریف قرآن نیز عمدتا دارای مبانی درست تاریخی نیستند.
در اینجا لازم میدانم که متذکر بشوم که نویسنده این سطور به هیچ عنوان بر آن نبوده است تا به دفاع از اندیشۀ تحریف قرآن بپردازد. این نوشتار تنها تلاشی بود برای نگاهی انتقادی به روش استدلال مخالفین تحریف و نمایش کاستیها و نقایصی که وجود داشته است. اثبات چنین چیزی نیازمند قرائن متقَن تاریخی است. اصرار بیش از حدّ بر شواهدِ تاریخیِ معدودی که گذشتگان در اختیار ما قرار داده اند به جز آنکه موجبِ تکرارهای ملالت آوری میشود چیز دیگری را به اثبات نمیرساند. در یادداشت بعدی تلاش میکنم تا به آسیب بسیار مهم دیگری که در این باب وجود دارد، یعنی: تعریف نادقیق از تحریف، اشاره نموده و با تمرکز بر روی نظراتِ آیت الله خویی، ابعاد آنرا بیشتر مورد وارسی قرار دهم.
برخی منابع:
- ابن بابویه، رساله فی الاعتقاد، تهران، 1951م.
- ابن ندیم، کتاب الفهرست، قابله علی اصوله و علَّق علیه قدَّم له دکتر ایمن فواد سید، لندن: موسسه الفرقان للتراث الاسلامی، 1430ق/2009م.
- جعفریان، رسول، القرآن و دعاوی التحریف، بیروت: دار الثقلین، 1415ق.
- طباطبایی، مدرسی، "بررسی ستیزه های دیرین دربارۀ تحریف قرآن"، ترجمۀ: محمد کاظم رحمتی، هفت آسمان، پاییز 1380، شماره 11، صص 41-72.
- طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت: دار احیاء التراث العربی، بی تا.
- کریمی نیا، مرتضی، "اختلاف قرائت یا تحریف قرآن (نگاهی به نقل روایات شیعه در تفسیر التبیان)"، علوم حدیث، تابستان 1385، شماره 40، صص3-21.
https://t.me/interdisciplinarity
این جُستار امکان آنرا برای ما فراهم نیاورد تا به نظریه پردازان بیشتری در این باب بپردازیم. اما آنچه که در عمدۀ آثار اینچنین بسیار مشهود است، فقدانِ یک پژوهشِ تاریخی دقیق در ارتباط با جمع و تدوین قرآن در دوران پیامبر و خلفا است. متاسفانه کارهایی که تاکنون صورت پذیرفته است همگی به چند روایتِ مشخص ارجاع میدهند. روایاتی که متضمن مواردی چون: "ختم قرآن توسط صحابه در دوران پیامبر"، "جمّاع قرآن در عصر پیامبر"، "حفظ قرآن" و ... . اما واقعیت آن است که مدلول این روایات برای اثبات جمع قرآن در زمان پیامبر(ص) بسیار متزلزل است و مخالفین آن به راحتی میتوانند مدالیل دیگر را مد نظر قرار دهند. نقدها به روایات متضمن تحریف قرآن نیز عمدتا دارای مبانی درست تاریخی نیستند.
در اینجا لازم میدانم که متذکر بشوم که نویسنده این سطور به هیچ عنوان بر آن نبوده است تا به دفاع از اندیشۀ تحریف قرآن بپردازد. این نوشتار تنها تلاشی بود برای نگاهی انتقادی به روش استدلال مخالفین تحریف و نمایش کاستیها و نقایصی که وجود داشته است. اثبات چنین چیزی نیازمند قرائن متقَن تاریخی است. اصرار بیش از حدّ بر شواهدِ تاریخیِ معدودی که گذشتگان در اختیار ما قرار داده اند به جز آنکه موجبِ تکرارهای ملالت آوری میشود چیز دیگری را به اثبات نمیرساند. در یادداشت بعدی تلاش میکنم تا به آسیب بسیار مهم دیگری که در این باب وجود دارد، یعنی: تعریف نادقیق از تحریف، اشاره نموده و با تمرکز بر روی نظراتِ آیت الله خویی، ابعاد آنرا بیشتر مورد وارسی قرار دهم.
برخی منابع:
- ابن بابویه، رساله فی الاعتقاد، تهران، 1951م.
- ابن ندیم، کتاب الفهرست، قابله علی اصوله و علَّق علیه قدَّم له دکتر ایمن فواد سید، لندن: موسسه الفرقان للتراث الاسلامی، 1430ق/2009م.
- جعفریان، رسول، القرآن و دعاوی التحریف، بیروت: دار الثقلین، 1415ق.
- طباطبایی، مدرسی، "بررسی ستیزه های دیرین دربارۀ تحریف قرآن"، ترجمۀ: محمد کاظم رحمتی، هفت آسمان، پاییز 1380، شماره 11، صص 41-72.
- طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت: دار احیاء التراث العربی، بی تا.
- کریمی نیا، مرتضی، "اختلاف قرائت یا تحریف قرآن (نگاهی به نقل روایات شیعه در تفسیر التبیان)"، علوم حدیث، تابستان 1385، شماره 40، صص3-21.
https://t.me/interdisciplinarity