ایرج شهبازی


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


کانال رسمی ایرج شهبازی
استادیار دانشگاه تهران، موسسه لغت نامه دهخدا
ارتباط با ما:
۰۹۱۲۴۲۳۵۳۸۹
Iraj1351@gmail.com

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


پیام‌های عارفانه از ابوالحسن خرقانی (4)

ــ بعد از ايمان، هيچ چيز نيست بزرگ‌تر از دلی پاك و زبانی راست. (ص 702)

ــ تحيُّر همچون مرغی است كه از آشيانۀ خود، به طلبِ چينه، بيرون آيد. چينه نيابد و ديگر باره راهِ آشيانۀ خود را نداند. (ص 703)

ــ نماز و روزه بزرگ است، ولي كِبْر و حسد و حرص را از دل بيرون كردن نيكوتر است. (ص 703)

ــ تلاش مردان چهل سال است: ده سال رنج بايد بردن تا زبان راست شود، و ده سال تا دست راست شود، و ده سال تا چشم راست شود، و ده سال تا دل راست شود. پس هركه چهل سال چنين قدم زند و به دعوی راست آيد، اميدِ آن است كه بانگی از حلقش برآيد كه در آن هوای نفْس نباشد. (ص 704)

ــ هركه خوشیِ سخنِ خدا را نچشد و از اين جهان برود، او را چيزی نرسيده باشد. (ص 704)

ــ اين راه راهِ بی‌باكان است و راهِ ديوانگان و مستان. با خدا مستی و ديوانگی و بی‌باكی سود دارد. (ص 704)

ــ آن كس كه تشنۀ خدا باشد، اگر هرچه خدا آفريده است، به وی دهی، سير نشود. (ص 705)

ــ مردمان سه گروه‌اند: يكی ناآزرده با تو آزار دارد، و يكی بيازاري، بيازارد و يكي كه بيازاری و نيازارد. (ص 705)

ــ ای بسا كسان كه بر پشتِ زمين می‌روند و ايشان مرده‌اند و ای بسا كسان كه در شكمِ خاک خفته‌اند و ايشان زنده‌اند. (ص 706)

ــ هرچه در هفت آسمان و زمين هست، در تنِ توست. كسی می‌بايد كه ببيند. (ص 706)

ــ هركسی ماهی در دريا گيرد. اين جوانمردان ماهی بر خشك گيرند و ديگران كشت بر خشک كنند، اين طايفه كشت بر دريا كنند. (ص 707)

ــ كسانی را ديدم كه به تفسيرِ قرآن مشغول بودند. جوانمردان به تفسير خويش مشغول‌اند. (ص 709)

ــ درختِ اندوه بكار! باشد كه به بار آيد و تو بنشينی و بگريی، تا عاقبت بدان سعادت رسی كه از تو پرسند: «چرا می‌گريی»؟ (ص 709)

ــ نهايتِ محبت آن است كه اگر خدا هر نيكويی كه با همۀ بندگان كرده است، با تو بكند، بدان نيارامی و اگر به عدد درياها شراب به حلقِ تو فروريزد، سير نشوی و بگويی: «آيا زيادت هست»؟ (ص 710)

ــ جوانمرد آن است كه اگر خداوند هزار كرامت با برادرِ او كند و با او يك كرامت كرده باشد، آن يكی را نيز ببرد و بر سرِ آن نهد تا آن نيز آن برادر را بُوَد. (ص 710)

منبع: تذکره الاولیاء، از عطار نیشابوری، تصحیح محمد استعلامی. انتشارات زوار. 1370

#خرقانی_تذکره_الاولیاء

@irajshahbazi


پیام‌های عارفانه از ابوالحسن خرقانی (3)

ــ چون به جان می‌نگرم، جانم درد می‌كند، و چون به دل می‌نگرم، دلم درد می‌كند و چون به فعل می‌نگرم، قيامتم درد می‌كند، و چون به وقت می‌نگرم، «تو»ام درد می‌كنی. (ص 687)

ــ الهی! اگر اندامم درد كند، شفا تو دهی. چون «تو»ام درد كنی، چه كسی مرا شفا می‌دهد؟ (ص 689)

ــ در همه كارها پيش طلب بُوَد، پس يافت، جز در اين حديث كه پيش يافت بُوَد، پس طلب. (ص 689)

ــ جان چون مرغی است كه پری به مشرق دارد و پری به مغرب و پای به خاک و سر بدان‌جا كه نشان نتوان كرد. (ص 691)

ــ دوست چون با دوست حاضر آيد، همه دوست را بيند، خويشتن را نبيند. (ص 692)

ــ همنشينی با خدا كنيد نه با خَلق؛ كه ديدنی خداست، و دوست‌داشتنی خداست و آن كس كه به وی نازيد، خداست و گفتنی خداست و شنودنی خداست. (ص 693)

ــ اگر خدا را به خِرَد شناسی، علمی با تو بُوَد و اگر به ايمان شناسی، راحتيی با تو بُوَد، و اگر به معرفت شناسی، دردی با تو بُوَد. (ص 694)

ــ يک ذرّه عشق از عاَلمِ غيب بيامد و همۀ سينه‌هاي عاشقان را ببوييد. هيچ‌كس را محرم نيافت، هم به عالَمِ غيب بازگشت. (ص 697)

ــ خدا را آن‌جا ديدم كه خويش را نديدم. (ص 698)

ــ بر همه چيزی كتابت بُوَد، مگر بر آب و اگر گذر كنی بر دريا، از خونِ خويش بر آب كتابت كن، تا آن‌كه از پیِ تو درآيد، داند كه عاشقان و مستان و سوختگان از اين‌جا گذشته‌اند. (ص 700)

ــ عمل مانند شير است؛ چون پای به گردنش كنی، روباه شود. (ص 701)

ــ هركه در زمين سفر كند، پايش را آبله افتد، و هركه سفرِ آسمان كند، دلش را آبله پديد آيد، و من سفرِ آسمان كردم، تا بر دلم آبله افتاد. (صص 702-701)

ــ كسی كه روز به شب آورد و مؤمنی را نيازرده باشد تا شب، با پيغامبر زندگانی كرده است و اگر مؤمنی را بيازارد، آن روز خدا طاعتش را نپذيرد. (ص 702)

منبع: تذکره الاولیاء، از عطار نیشابوری، تصحیح محمد استعلامی. انتشارات زوار. 1370

#خرقانی_تذکره_الاولیاء

@irajshahbazi


پیام‌های عارفانه از ابوالحسن خرقانی (2)

ــ دوش جوانمردی گفت: «آه» و آسمان و زمين بسوخت. (ص 681)

ــ در معدۀ من چيزی پديد آمد، بوياتر از مُشک، خوش‌تر از شهد، سر به حلقِ من بُرد، از حق ندا آمد: ما تو را از معدۀ تهی طعام آوريم و از جگرِ تشنه آب. (ص 682)

ــ خداوند بندگیِ من بر من ظاهر كرد، اول و آخرِ خويش را قيامت ديدم، هرچه به اول به من بداد، به آخر همان بداد و مرا از موی سر تا به ناخنِ پا پلِ صراط گردانيد. (ص 682)

ــ هرگاه كه از خويشتن گذشتی، پلِ صراط را پشت سر گذاشتی. (ص 682)

ــ كلۀ سرم عرش است و پای‌ها زمين و هر دو دست مشرق و مغرب. (ص 683)

ــ هركه نزد خدا مرد است، نزد خَلق كودک است و هركه نزد خَلق مرد است، آن‌جا نامرد است. (ص 683)

ــ عافيت را در تنهايی يافتم و سلامت را در خاموشی. (ص 683)

ــ عالِم بامداد برخيزد طلبِ زيادتیِ علم كند، زاهد طلبِ زيادتیِ زهد كند و من در بندِ آنم كه شاديی به دلِ برادری برسانم. (ص 683)

ــ با خلقِ خدا صلحی كردم كه هرگز جنگ نكردم و با نفْس جنگی كردم كه هرگز صلح نكردم. (ص 684)

ــ اين جهان را به جهانيان واگذاشتم و آن جهان را به بهشتيان، و قدم بر جايی نهادم كه آفريده را در آن‌جا راه نيست. (ص 684)

ــ عشق عشق نيست مگر اين‌كه عاشق هرگاه كه معشوق خود را می‌بيند، شرم داشته باشد كه بگويد: «من تو را دوست دارم». (ص 685)

ــ به پشت خوابيده بودم، از گوشۀ عرش چيزی قطره‌قطره می‌چكيد به دهانم و در باطنم شيرينی پديد می‌آمد. (ص 685)

ــ بعضی از مردمان می‌گويند: «خدا و نان»، و بعضی ديگر می‌گويند: «نان و خدا» و من می‌گويم: «خدا بی نان، خدا بی آب، خدا بی همه چيز». (ص 687)

منبع: تذکره الاولیاء، از عطار نیشابوری، تصحیح محمد استعلامی. انتشارات زوار. 1370

#ابوالحسن_خرقانی_تذکره_الاولیاء

@irajshahbazi


پیام‌های عارفانه از ابوالحسن خرقانی (1)

ــ بيا هر دو دستِ لطف حق را بگيريم و بالاي هر دو عالَم بجهيم كه نه به بهشت التفات كنيم و نه به دوزخ. (صص 63-662)

ــ اگر مردمان را به خدا دعوت می‌كني و چون كسی ديگر آنها را به حق دعوت می‌كند، تو را خوش نمی‌آيد، بدان كه تو مردمان را به سوی خويشتن دعوت می‌كرده‌ای. (ص 668)

ــ من را چون پاره‌ای خاک جمع كردند، پس بادي شديد درآمد و هفت آسمان و زمين را از من پُر كرد و من خود ناپديد بودم. (ص 673)

ــ دراز سفرا كه ماييم و كوتاه سفرا كه ماييم! چند همی‌گرديم از پسِ خويش؟ (ص 673)

ــ كار خويش را به اخلاص نديدم تا آفريدۀ تنهايیِ خويشتن را نديدم. (ص 674)

ــ عرش خدا بر پشتِ ما ايستاده است. ای جوانمردان! نيرو كنيد و مردآسا باشيد؛ كه بار گران است. (ص 674)

ــ در سرای دنيا زيرِ خاربُنی، با خداوند زندگانی كردن، از آن دوست‌تر دارم كه در بهشت، زيرِ درختِ طوبی، از او بی‌خبر باشم. (صص 75-674)

ــ چشنده‌ام و خود ناپديد، شنونده‌ام و خود ناپديد، و گوينده‌ام و خود ناپديد. (ص 675)

ــ اگر از تركستان تا به درِ شام، كسي را خاری در انگشت شود، آن از آنِ من است، و همچنين اگر از ترك تا شام، كسی را قدم در سنگ آيد، زيانِ آن مراست و اگر اندوهی در دلی است، آن دل از آنِ من است. (صص 76-675)

ــ در اندرونِ پوستِ من دريايی است كه هرگاه بادی برآيد، از اين دريا ابر و باران سر بركند و از خای تا به افلاک، باران ببارد. (ص 676)

ــ بايد كه زندگانی چنان كنيد كه جانِ شما بيامده باشد و در ميانِ لب و دندان ايستاده؛ كه چهل سال است تا جانِ من ميان لب و دندان ايستاده است. (ص 676)

ــ مرا زير و زبر نيست، پيش و پس نيست، راست و چپ نيست. (ص 677)

ــ در رَحِمِ مادر بسوختم. چون به زمين آمدم، بگداختم، و چون به حد بلوغ رسيدم، پير گشتم. (ص 677)

ــ بر خَلقِ او كسی مُشفق‌تر از خود نديدم، تا آن‌جاكه گفتم: كاشكی بَدَلِ همۀ خلق من می‌مردم، تا خلق را مرگ نبايستی ديد. كاشكی حسابِ همۀ خلق با من می‌كرد تا خلق را به قيامت حساب نبايستی ديد، و كاشكی عقوبتِ همۀ خلق با من می‌كرد تا ايشان را دوزخ نبايستی ديد. (ص 678)

منبع: تذکره الاولیاء، از عطار نیشابوری، تصحیح محمد استعلامی. انتشارات زوار. 1370

#ابوالحسن_خرقانی_تذکره_الاولیاء

@irajshahbazi


Forward from: آيان
◽️آغاز ثبت نام زمستانی◽️

🎼🎼🎼🎼🎼
آموزش ساز های🔰

🔅تار
🔆تنبور
🔅سه تار

🔹هژیر مهرافروز🔹

کسب اطلاعات تکمیلی🔻

📲0903 30 50 768


🎼ظرفیت کلاس ها محدود می باشد

@ayanband


پیام‌های عارفانه از عارفان تذکره الاولیاء

ــ پيران آينۀ تو هستند؛ چنان بينی ايشان را كه تويی. (ابوالعباسِ قصّابِ آملی، ص 642)

ــ هرگز كسی مرا نديده است و هركه مرا بيند، از من صفتِ خويش كند. (ابوالعباسِ قصّابِ آملی، ص 644)

ــ بر لبِ دريای غيب ايستاده بودم، بيلی در دست. يک بيل فروبردم، از عرش تا ثری بدان يک بيل برآوردم، چنان‌كه دوم بيل را هيچ نمانده بود و اين كمترين درجۀ زهد است. (ابوالعباسِ قصّابِ آملی، ص 644)

ــ با هركسی كار به قدرِ وُسعِ او توان كرد. (ابوعلی دقّاق، ص 652)

ــ نگر تا از بهرِ او با هيچ آفريده خصومت نكنی؛ كه در آن صورت ادعا كرده‌ای كه تو از آنِ تويی، حال آن‌كه تو از آنِ خود نيستی؛ تو را خداوندی است. كارِ خويش بدو بازگذار، تا او، خود، خصمیِ ملکِ خويش كند. (ابوعلی دقّاق، ص 653)

ــ هركه جانِ خود را جاروبِ درِ خانه معشوق نمی‌كند، او عاشق نيست. (ابوعلیِ دقّاق، ص 653)

ــ هركه ترکِ حرام كند، از دوزخ نجات يابد، و هركه ترکِ شبهت كند، به بهشت رسد، و هركه ترکِ زيادت كند، به خدا رسد. (ابوعلیِ دقّاق، ص 654)

ــ سخاوت دارای سه مرتبه است: سخاوت و جود و ايثار؛ هركه حق را بر نَفْسِ خود برگزيند، صاحبِ سخاوت است، و هركه حق را بر دلِ خود برگزيند، صاحبِ جود است، و هركه حق را بر جانِ خود برگزيند، صاحبِ ايثار است. (ابوعلیِ دقّاق، ص 655)

ــ همنشينی با اژدها آسان‌تر است از همنشينی با درويشی كه بخيل است. (ابوعلیِ دقّاق، ص 655)

ــ عالِم را روا نيست كه خبر دهد، مگر از آنچه كه خوانده است و عارف را روا نيست كه خبر دهد، مگر از آنچه كه يافته است. (ابوعلیِ دقّاق، صص 57-656)

ــ از آب و گِل چه آيد جز خطا؟ و از خدا چه آيد جز عطا؟ (ابوعلیِ دقّاق، ص 657)

ــ عارف همچون كسي است كه بر شير نشيند؛ همه از او می‌ترسند و او، خود، از همه بيشتر می‌ترسد. (ابوعلیِ دقّاق، ص 658)

ــ بارخداوندا! ما نامۀ خويش به گناه سياه كرديم و تو موی ما را به روزگار سپيد كردی. ای خالقِ سياه و سپيد! فضل كن و سياه‌كردۀ ما را به سپيدكردۀ خويش ببخش! (ابوعلیِ دقّاق، صص 59-658)

منبع: تذکره الاولیاء، از عطار نیشابوری، تصحیح محمد استعلامی. انتشارات زوار. 1370

#عارفان_تذکره_الاولیاء

@irajshahbazi






سخنرانی ایرج شهبازی

موضوع: مرگ پیش از مرگ

زمان: اردیبهشت 1396

مکان: منزل دکتر جعفری

مدت سخنرانی: شصت دقیقه

@irajshahbazi






سخنرانی ایرج شهبازی

موضوع: مرگ‌هراسی
(راهکارهایی برای رهایی از ترس مرگ)

زمان: آذرماه 1396

مکان: پزوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

مدت سخنرانی: یک ساعت و نُه دقیقه

@irajshahbazi






سخنرانی ایرج شهبازی

موضوع: مر‌گ‌اندیشی
(آثار و نتایج مرگ‌اندیشیِ واقع‌بینانه)

زمان: آذرماه 1395

مکان: کمیسیون ملی یونسکو

مدت سخنرانی: پنجاه و یک دقیقه

@irajshahbazi


دوستان عزیزم
امیدوارم که حالتون خوب باشه و از نور سرشار باشید. سه سخنرانی دربارۀ «مرگ» از سه چشم‌انداز مختلف براتون می‌فرستم. در کنار هر سخنرانی یک فایل پی دی اف قرار داره که شامل متن کاملِ شعرهای مولاناست. میتونید موقع گوش دادن به سخنرانی‌ها، به متنِ شعرها هم نگاه کنید. امیدوارم که این کارهای ناقابل برای شما مفید باشه.




پیام‌های عارفانه از شبلی

ــ عمری است كه می‌خواهم با خداوندِ خويش خلوتی داشته باشم كه «من» در آن ميانه نباشم. (ص 619)

ــ تكيه‌گاهِ من «ناتوانیِ من» است و عصاكشِ من «نيازِ من» است. (ص 619)

ــ مرا سه مصيبت افتاده است هر يک از ديگری سخت‌تر: مصيبتِ نخست آن است كه حق از دلم برفت، سخت‌تر آن كه باطل به جای حق نشست، و سخت‌تر از همه آن كه مرا دردِ اين نگرفته است كه درمانِ آن بكنم و چنين آسوده خاطر نباشم. (صص 620-619)

ــ بارخدايا! دنيا و آخرت را به من بده، تا از دنيا لقمه‌ای سازم و در دهانِ سگی افكنم، و از آخرت لقمه‌ای سازم و در دهان جهودی اندازم؛ چراكه هر دو حجاب‌اند از مقصود. (ص 620)

ــ دل از هزار دنيا و هزار آخرت بهتر است؛ زيراكه دنيا سرای محنت است و آخرت سرای نعمت و دل سرای معرفت. (ص 620)

ــ فاسقِ مُوَحِّد بهتر است از راهبِ زاهد. (ص 622)

ــ دوزخی آن است كه نمی‌تواند گرده‌ای نان، برای خدا، به درويشی بدهد و براي هوای نَفْس صد دينار در يک مهمانی خرج می‌كند و نشانِ بهشتی بر خلافِ اين است. (ص 625)

ــ تصوّف ضبط حواس است و مراعاتِ اَنفاس. (ص 631)

ــ صوفیِ حقيقی آن است كه همۀ مردمان را عيال خود بيند. (ص 631)

ــ چون حق خواهد كه بلا را عذاب كند، آن را در دلِ عارف اندازد. (ص 632)

ــ عارف به چشم می‌گريد، به لب می‌خندد، به دل می‌سوزد، به سر می‌بازد، و نامِ دوست می‌گويد و بر درِ او می‌گردد. (ص 632)

ــ «عبارت» زبانِ علم است و «اشارت» زبانِ معرفت. (ص 632)

ــ شريعت آن است كه او را پرستی، طريقت آن است كه او را طلبی، و حقيقت آن است كه او را بينی. (ص 633)

ــ برترين ذكر فراموشیِ ذاكر است در مشاهدۀ مذكور. (ص 633)

منبع: تذکره الاولیاء، از عطار نیشابوری، تصحیح محمد استعلامی. انتشارات زوار. 1370

#شبلی_تذکره_الاولیاء

@irajshahbazi


پیام‌های زیبا از عارفان تذکره الاولیاء

ــ عارف آن است كه جملۀ دلِ خويش به مولی داده باشد و تن به خَلْق. (ابوعلی جوزجانی، ص 563)

ــ گمان نيكو بردن به خدا غايتِ معرفتِ خدا بُوَد و گمانِ بد بردن به نفْس، اصلِ معرفتِ نَفْس. (ابوعلی جوزجانی، ص 563)

ــ صاحبِ استقامت باش، نه صاحبِ كرامت؛ چراكه نَفْسِ تو كرامت خواهد و خدای تو استقامت خواهد. (ابوعلي جوزجاني، ص 563)

ــ طريق به خدا دو قدم است و رسيدنی: يک قدم از دنيا برگير و يک قدم از عُقْبی، و اينك رسيدی به مولی. (حلاج، ص 588)

ــ دنيا بگذاشتن زُهدِ نفس است، و آخرت بگذاشتن زُهدِ دل، و ترك خود گفتن زُهدِ جان. (حلاج، ص 589)

ــ نماز عشق دو ركعت است كه وضوی آن درست نيايد الّا به خون. (حلاج، ص 592)

ــ هر روز اين هوای نفس سيصد و شصت گونه لباسِ الوهيت می‌پوشد و بنده را به گمراهی فرامی‌خواند. (ابراهيم خوّاص، ص 605)

ــ دستی خالی داشته باش و دلی ساكن، آنگاه هر جا كه می‌خواهي، برو! (ابراهيم خوّاص، ص 607)

ــ هر كه ترک شهوت كند و آن را در دلِ خود عوض نيابد، در آن ترك كاذب بوده است. (ابراهيم خوّاص، ص 608)

ــ مرد بايد كه بر هيچ صفت نايستد تا رونده بُوَد؛ چراكه ايستادن به هيچ روی روا نيست. (ابراهيم خوّاص، ص 609)

ــ كوی خدا آنجاست كه تو نباشی. (مُمشادِ دينوری، ص 610)

ــ بت‌ها گوناگون‌اند: بتِ برخی از مردمان نَفْس است، بتِ برخی ديگر فرزند يا همسر، بتِ برخی ديگر مال، بتِ برخی ديگر حرمت و بتِ برخی ديگر نماز و روزه و زكات و حال است؛ آري، بت‌ها بسيارند و هر يک از مردم بستۀ بتی‌اند. (مُمشادِ دينوری، ص 611)

ــ حكيمان كه حكمت يافتند، به خاموشی يافتند و تفكر. (مُمشادِ دينوری، ص 612)

منبع: تذکره الاولیاء، از عطار نیشابوری، تصحیح محمد استعلامی. انتشارات زوار. 1370

#عارفان_تذکره_الاولیاء

@irajshahbazi


پیام‌های زیبا از عارفان تذکره الاولیاء

ــ دندانم فرسوده شد از نعمتِ حق خوردن، و زبانم از كار شد از بس شكايت كردن. (ابوالحسن پوشنگی، ص 522)

ــ تصوّف كوتاهیِ اَمَل است و مُداومت بر عمل. (ابوالحسن پوشنگی، ص 522)

ــ نَفْس كه به فضای توحيد رسد، هزار بار خبيث‌تر و مكّارتر از آن بُوَد كه در اول؛ ازآن‌كه در اول بسته بود و اينجا گشاده و منبسط است، و در اول از ضيقِ بشريت آلتِ خويش ساخته بود، اينجا از وسعتِ توحيد آلتِ خود سازد؛ پس از نَفْس ايمن مباش و گوش دار تا بر نَفْس ظفر يابی؛ كه شيطان در درون تو نشسته است. (حكيم ترمذی، ص 529)

ــ تقوا آن است كه در قيامت هيچ‌كس دامن تو را نگيرد و جوانمردی آن است كه تو دامن هيچ‌كس را نگيری. (حكيم ترمذی، ص 532)

ــ عزيز كسی است كه معصيت او را خوار نكرده است. (حكيم ترمذی، ص 532)

ــ آزاد كسی است كه طمع او را بنده نكرده است. (حكيم ترمذی، ص 532)

ــ هر كه در طريقت افتاد، او را با اهلِ معصيت هيچ انكار نماند. (حكيم ترمذی، ص 532)

ــ هر كه از چيزي بترسد، از او گريزد و هركه از خدا بترسد، در او گريزد. (حكيم ترمذی، ص 532)

ــ هر چه عبارت كنی به زبانِ خويش، بايد كه از حال خود عبارت كرده باشی و نباشی حكايت‌كننده از غيری. (عبدالله منازل، ص 540)

ــ آدمی عاشق است بر شقاوت خويش؛ همه آن خواهد كه سببِ بدبختیِ او بُوَد. (عبدالله منازل، ص 541)

ــ شما عاشقِ شده‌ايد بر خويش، و بر كسی نيز كه بر شما عاشق شده است. (عبدالله منازل، ص 541)

ــ هر كه سايه از نفسِ خود برگيرد، عيشِ خلايق در سايۀ او بُوَد. (عبدالله منازل، ص 542)

ــ عارف آن است كه از هيچ چيز عَجَبش نيايد. (عبدالله منازل، ص 542)

ــ هر كه پندارد كه نزديك‌تر است، او به حقيقت دورتر است. (علیِ سهلِ اصفهانی، ص 543)

ــ از وقتِ آدم تا قيامِ ساعت، آدميان از دل گفتند و می‌گويند و من كسی می‌خواهم كه به من بگويد كه دل چيست، يا چگونه است؟ و نمی‌يابم. (علیِ سهلِ اصفهانی، ص 544)

ــ تا تو از شكمِ مادر بيرون آمده‌ای، در خراب كردنِ عمرِ خودی. (احمدِ مسروق، ص 555)

ــ هر كه دنيا را ترك كند براي دنيا، آن علامتِ دوستیِ دنيا بُوَد. (ابوعبدالله تروغبدی، ص 558)

منبع: تذکره الاولیاء، از عطار نیشابوری، تصحیح محمد استعلامی. انتشارات زوار. 1370

#عارفان_تذکره_الاولیاء

@irajshahbazi

20 last posts shown.

3 784

subscribers
Channel statistics