ای پدرسگ بابیها، ای زن قحبه فکلیها، ای پدرسوخته سیدجمال[واعظ اصفهانی]، ای حرامزاده ملکالمتکلمین! چه از جان ما میخواهید!؟ بر پدر آنکه مجلس نمیخواهد لعنت! بر مادر آنکه طالب مشروطه نیست، لعنت! اما شماها، پدرسگها، میانه افتاده نمیگذارید مردم راحت باشند. مشروطه که شدید هر چه گفتید و خواستید که دادند، دیگر چرا ولکن نمیباشید، دست از یقهٔ شاه و مجلس برنمیدارید!؟ هر روز جمع شده یک ایراد، یک حرف، تاکی تا چند…متصل میان مجلس و شاه را برهم میزنید. متصل از این و آن بد میگویید، مگر در این مملکت از شما دو نفر صاحبکمالتر نیست، مگر در این ولایت از شما دو نفر دلسوزتر نیست!؟ چرا یک نفر دیگر این آشوب و فتنهها را نمیکند؟
مقتدرنظام، رئیس قورخانه خطاب به سیدجمال و ملکالمتکلمین که جمعی را در مسجد سپهسالار جمع کرده علیه محمدعلیشاه منبر رفته بودند