من یه دوست دارم ۶ تا خواهرن
۲ تاشون پزشکن یکیشون دندانپزشکه یکیشون ماماعه یه خواهرشم هنوز کنکور نداده
خود دوستمم همسن منه
ولی امسال هیچی قبول نشد
موند پشت کنکور اتفاقا خونوادشم خیلی بهش فشار میوردن که بخونه ولی متاسفانه این فشار خودش باعث میشه یه وقتایی عکسش اتفاق بیفته
...
تو مدرسه یه دختره بود اسمش مهدیه بود اینا ۹ تا خواهر برادر بودن
بزرگترینشون ۴۸ سالش بود جراح مغز و اعصاب بود.
یکی از خواهرش متخصص پوست بود.
دوتاشون پزشک عمومی
یکیشون داروساز
یکیشم متخصص زنان زایمان بود
یکی هم دانشجوی پزشکی بود
یکیشونم هنوز کنکور نداده بود
خوده این مهدیه امسال پزشکی قبول شد
فک کن این مهدیه با اون دوست من چه فرقی داشت؟تازه سره هر یه تستی که اشتباه میزد گریهههه میکرد وای خونوادم دعوام میکنن
۲ تاشون پزشکن یکیشون دندانپزشکه یکیشون ماماعه یه خواهرشم هنوز کنکور نداده
خود دوستمم همسن منه
ولی امسال هیچی قبول نشد
موند پشت کنکور اتفاقا خونوادشم خیلی بهش فشار میوردن که بخونه ولی متاسفانه این فشار خودش باعث میشه یه وقتایی عکسش اتفاق بیفته
...
تو مدرسه یه دختره بود اسمش مهدیه بود اینا ۹ تا خواهر برادر بودن
بزرگترینشون ۴۸ سالش بود جراح مغز و اعصاب بود.
یکی از خواهرش متخصص پوست بود.
دوتاشون پزشک عمومی
یکیشون داروساز
یکیشم متخصص زنان زایمان بود
یکی هم دانشجوی پزشکی بود
یکیشونم هنوز کنکور نداده بود
خوده این مهدیه امسال پزشکی قبول شد
فک کن این مهدیه با اون دوست من چه فرقی داشت؟تازه سره هر یه تستی که اشتباه میزد گریهههه میکرد وای خونوادم دعوام میکنن