ضمادی که کین روی زخمای زمخت روی کتفش میزد کم کم داشت مقاومتش برای بسته نگه داشتن دهنش و درهم میشکست و این برای استاد زد اصلا چیز خوبی نبود.
"بهتره دهنت بسته بمونه گووس چون قرار نیست ساکت بمونم و شاید حتی با دستای خودم سرت و از تنت جدا کنم!"
لبخندی روی لبش نشست. وجود کین دقیقا پاداش کدوم کار خوبی بود که حتی از وجودش مطمئن نبود؟
- 𝐊𝐨𝐚𝐥𝐚
"بهتره دهنت بسته بمونه گووس چون قرار نیست ساکت بمونم و شاید حتی با دستای خودم سرت و از تنت جدا کنم!"
لبخندی روی لبش نشست. وجود کین دقیقا پاداش کدوم کار خوبی بود که حتی از وجودش مطمئن نبود؟
- 𝐊𝐨𝐚𝐥𝐚