اما من دلم می خواد برای یه روز هم که شده خدا خودش به من نشون بده...
بغلم کنه...
یه روز جای تمام دوست هایی که بهشون دل بستم و تقدیر ازم گرفتشون رو برام پر کنه...
اما حسش نمی کنم...
این روز ها خیلی کمرنگ شده از زندگیم...
هنوز هم هوامو داره قربونش برم...
اما حس می کنم مثل قبلنا دیگه دوستم نداره...
ِمنبع آرامشم رو گم کردم...
آدرسشم فقط دست خودشه...
که اونم با بنده ی نا خلفش کاری نداره این روز ها...
بغلم کنه...
یه روز جای تمام دوست هایی که بهشون دل بستم و تقدیر ازم گرفتشون رو برام پر کنه...
اما حسش نمی کنم...
این روز ها خیلی کمرنگ شده از زندگیم...
هنوز هم هوامو داره قربونش برم...
اما حس می کنم مثل قبلنا دیگه دوستم نداره...
ِمنبع آرامشم رو گم کردم...
آدرسشم فقط دست خودشه...
که اونم با بنده ی نا خلفش کاری نداره این روز ها...