Forward from: ـلي
دندونامو رو هم فشار دادم و اون گفت: ولش کنین بچهها، مبینا کلاً عصبیه امروز. ولی اون نمیدونست مبینااااا فقط عصبییییی نیست. مبینا از دست تو به جنون رسیده و الآن داره به این فکر میکنه که از چه زاویهای چنگالشو بکنه تو چشمات که تو غذاش نپاشه.