صبح که میشود
پنجره دلم را میگشایم
تمام قد در برابرش می ایستم
و به طراوت طبیعت سلام میدهم
نفسسسس میکشم
پنجره دلم رو به تو باز میشود
و عطر تو آمیخته در وجودش...
دم و باز دمت نسیمیست که به رقص وا میدارد سبزه زار های مست از هم آغوشی را
کی؟ چه زمان؟ تا کدامین لحظه بمانم ؟
چقدر باید تحمل کنم تا این رابط عشق همین پنجره دل باشد؟
من سرباز این نبردم
بگذار جنگ را رها کنم و به دامان تو پناهنده شوم
تا کی منتظر بوییدن گیسوان تو باشم؟
هنوز وقت آن نرسیده با چشمانی خمار از عشق
به سوی من سرازیر شوی
و آغوش مرا به یک ماوا کده مبدل سازی؟
من تمام شرافتم را به طره گیسوانت چوب حراجی زده ام
بی انصافیست که اینچنین مرا در احاطه انتظار مغلوب سازی....
این برگ سبز سخن
حرف سرخ دلم بود
که از پنجره سپید و مه آلود خیالم اینچنین افسار گسیخته....
مه ، چشمانم را دربرگرفته
تا بگوید در آن سوی، هوا بارانیست
باران میبارد و دل میلرزد
انتظار به سر رسان
دل بی تاب است....
#سعید
@Marde_shahrivar
پنجره دلم را میگشایم
تمام قد در برابرش می ایستم
و به طراوت طبیعت سلام میدهم
نفسسسس میکشم
پنجره دلم رو به تو باز میشود
و عطر تو آمیخته در وجودش...
دم و باز دمت نسیمیست که به رقص وا میدارد سبزه زار های مست از هم آغوشی را
کی؟ چه زمان؟ تا کدامین لحظه بمانم ؟
چقدر باید تحمل کنم تا این رابط عشق همین پنجره دل باشد؟
من سرباز این نبردم
بگذار جنگ را رها کنم و به دامان تو پناهنده شوم
تا کی منتظر بوییدن گیسوان تو باشم؟
هنوز وقت آن نرسیده با چشمانی خمار از عشق
به سوی من سرازیر شوی
و آغوش مرا به یک ماوا کده مبدل سازی؟
من تمام شرافتم را به طره گیسوانت چوب حراجی زده ام
بی انصافیست که اینچنین مرا در احاطه انتظار مغلوب سازی....
این برگ سبز سخن
حرف سرخ دلم بود
که از پنجره سپید و مه آلود خیالم اینچنین افسار گسیخته....
مه ، چشمانم را دربرگرفته
تا بگوید در آن سوی، هوا بارانیست
باران میبارد و دل میلرزد
انتظار به سر رسان
دل بی تاب است....
#سعید
@Marde_shahrivar