افقگشایی جامعه، سوگردانی حکومت:
تمهیدی سلبی و ایجابیمحمدمهدی مجاهدی
«چه باید کرد؟»
این متن فراخوانی است به سوی گونهای خاص از کنشهای فعالانه و حلمسألهای برای احیا و اعمال «عاملیت فعال و مؤثرِ» (agency) نزد نیروهای ایراندوست در پاسخ به این پرسش.
این دعوت معطوف به سه نفی است:
- از یک سو، نفی دگرگونیخواهی انقلابی و تحولطلبی همهجانبه یا اساسی؛
- از سوی دیگر، نفی سرکوب جامعهی بیقرار؛
- و از دیگر سو، نفی دعوت به بیعملی، فرصتطلبی، عافیتاندیشی، جریدهروی، سازشکاری، یا مسؤولیتناپذیری.
هیچیک از پاسخهای قطبیشدهی موجود که با بیان قطعی و زبان جزمی دربرابر پرسش «چه باید کرد؟» مینشینند، آشکارا نه توانی چندان برای تحلیل و توصیف وضع موجود دارد، و نه توانشی عیان برای تغییر این وضع بهنحوی که خیرات عموم مردم ایران بیشتر و با هزینهی کمتر تأمین شود.
با اعتماد بر این بینش نظریـتجربی و کنشگرانه که الگوهای نظری حلمسألهای، مشروط به شرایطی، میتوانند عاملیت و فاعلیت سیاسی و اجتماعی بیافرینند، پاسخ مفصل این متن، در چکیدهترین تعبیر، چنین قابل بیان است: «احیای حکمت میانهروی، بازیابی فضیلت دوراندیشی» از راه «افقگشایی جامعه و سوگردانی حکومت.»
این پاسخی است مبتنی بر کثرتگرایی ارزشی و پیامدگرایی قاعدهمند.
در این پاسخ، میانهروی حاکی از نشستن در «میانهی هندسی» میان دو موضع دیگر نیست، بلکه ایستاری است که با در انداختن نقدی متقارن و متقابل میان مواضع قطبیشدهی جاری، میکوشد کنش/مباحثهی جاری را به صفحه و ترازی فرازین ارتقا دهد.
با پیشنهاد چهار معیار، و متکی به مطالعات نونهادگرایی، این متن نیروهای مایل به میانه را از چهار سوی قطبنمای سیاسی به چانهزنیهای حلمسألهای فرا میخواند.
طرفهای حاضر در چانهزنیهایی که پایهی ائتلافهای حلمسألهای اند، با فهمیدن و به رسمیت شناختن دو واقعیت تن به چانهزنی میدهند:
۱. علیرغم اختلاف مبانی و منافع، مسألههای مشترکی میان نیروهای رقیب و بدیل هست که بدون حل آنها دامنهی تأمین منافع برای همه محدودتر میشود و عرصه برای پافشاری بر مبانی تنگتر میشود.
۲. صورتبندی و حل بهینهی این مسألههای مشترک مستلزم رقابت چانهزنانه با دیگر هممسألگانی است که چهبسا هممبنا و هممنفعت نیستند.
نیروهای متمایل به میانه در کشور ما هرچند پراکندهاند ولی اگر در ائتلافهای حلمسألهای کنار هم قرار گیرند، وزنهای سنگین و چهبسا تعیینکنندهترین وزنه در معادلات ثبات و تغییر خواهند بود. این عامترین تعبیر از الگویی است که این متن به عنوان راهحل پیشنهادی در میان میگذارد. اجزا و جزئیات این الگو با رایزنیبیشتر، بهویژه میان نیروهای متمایل به میانه، پرورده میشود.
خوانندگانی که فرصت ندارند متن و پیوست آن را بخوانند، ولی میخواهند چکیدهی انضمامی این مطلب را در یابند، میتوانند به خواندن قسمت «افقگشایی جامعه، سوگردانی حکومت» (صص. ۲۸ تا ۳۵) بسنده کنند.
@mmojahedi