𝑫𝒐𝒍𝒄𝒆 𝒎𝒆𝒕à


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


http://t.me/HidenChat_Bot?start=6277715156

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


ما فراموش نمیکنیم
بلکه چیزی خالی در ما ارام میگیرد!


"۲۰ ژانویه ۱۹۷۹"


Eyes dont lie


اگه اره نهنگ بدین


من کیوتم؟


بقیه رو فردا میزارم
تشکر از صبوریتون شراب کوچولو ها


تگاتونو برداشتم تا شب صبر کنین عزیزان


.


Forward from: 𝖸𝗈𝗎𝗋 𝗉𝗋𝖾𝗍𝗍𝗒 𝗆𝗂𝗌𝗍𝖺𝗄𝖾.
☆این پیامو فوروارد کنید و عکسی که چشماتون مشخص هست رو بذارید.
• تا من‌ چشماتونو در حالتی که "شخصیت منفی یه مانگا " هستید طراحی کنم.
اگه همراه این پیام دو تا از پستای چنلم رو هم فور کنید "شخصیت مثبت" هم براتون میکشم.
طراحیه ، پس‌باید صبر پیشه کرد.
limit : 115


تماشاچی!


یکی برام دزیره بخره


دهه ۹۰ میلادی>>>>>






سرگردانی و پشیمانی یه انسان و از پا در میارن!
و انسانی که توان ادامه دادن نداره رو یه هدف زنده نگه میداره!
و یه هدف سر چشمه ایی از ارزو هاست
و ارزو های ما از کودکیمون نشئت گرفته!
و شاید درد های بزرگسالی!
و من تو دردام غرق شدم و احساس پشیمونی میکنم
سعی میکنم بخاطر یه هدف زنده باشم
بخاطر ارزو های کودکیم و دردای بزرگسالیم!
این یه چرخه اس
از درد به درد!
و این وسط یکم چاشنی ارامش داره!
اما اخرش با درد نفسمون گرفته میشه!
و کسی از اون ور خبر نداره!
تبدیل به خاک میشیم
چیزی که ازش تشکیل شدیم
و دوباره این یه چرخس!
عشق به نفرت و نفرت به عشق!
تو نوزادی ناتوانیم و دوباره تو پیری ناتوان میشیم!
روشنایی به تاریکی و تاریکی به روشنایی!
و بعضی هامون تو چرخه روزگار گم میشیم!
و این از نسلی به نسل دیگه منتقل میشه!
کسی که گم شده دوباره پشیمانی و حس میکنه!
و اگه هدفی نداشته باشه
به خاک تبدیل میشه !
متولد میشیم و میمیریم
و باز تولدی دیگر در انتظار ماست
و همه اینها قرار نیست در مغز ما بگنجه!
پس کاربردمون چیه؟
اینکه با چرخه روزگار بچرخیم؟
قلب به مغز و مغز به قلب
صبح به شب و شب به صبح
برای خوابیدن شب به تخت‌ میایم و یه کنجکاوی ساده تا صبح بیدارمون نگه میداره
با بالا اومدن خورشید پرنده ها میخونن
و بازم این یه چرخس
!


زن بعد سالها هنوزم عاشق مردش بود
مردی که تغییر کرده بود
اونم خیلی زیاد
مردی که یه زن دیگرو در اغوش میگرفت و هویت اصلیشو کامل فراموش کرده بود!
زن با موهای سفید ، هنوزم چهرش زیبا بود ، با اینکه اثرات چنگ و.‌‌.. روی صورتش نمایان شده بود.
عاقبتش چیشد؟
قرار بود عروسش بشه ، نه اینکه تو شهر غریب جلوش ادمارو سر ببرن ، نه اینکه لخت عریان تو جاده پای پیاده فرار کنه ، نه اینکه بره دیوونه خونه و روانی شه.
زن دیوانه بود ولی یادش مونده بود که باید عاشق باشه
اما مرد چی؟
انقدر درگیر خدا و پیغبر شده بود حتی یادش نمیومد یه زمانی مست یه دلبر زیبا تو بغلش دلبری میکرده!
مرد هیچوقت نشنید حرفای اخر معشوقشو
اینکه تو اوج پیری میگفت : ببین ،من هنوز عاشقتم ، چرا نمیای دنبالم؟ببین بخاطرت چادر سرم کردم ، پس کجای مرد من!
و در اخر زن در اتیش سوخت
اتیشی که بیشتر از گرمای عشقش نبود
ولی اونو سوزوند و ذره ذره آب کرد!

#واقعی


من اگ پارتنر داشته باشم قراره دختره کوچولوش باشم و یه ساید متفاوت ازم ببینه


Eyes dont lie!


می‌ترسم... از گذشته‌ی معکوسی! من را به بغل گرفته و می‌بوسی بیداری ما، پرت شدن در خواب است از کابوسی به دامن کابوسی...!


I hate my self



20 last posts shown.

112

subscribers
Channel statistics