اثر ادبی، به مانند بدن، میان واقعیت و کنش، ساختار و عمل، و امر مادی و امر معنایی شناور است. بدن بیش از آنکه ابژه یا شیئی در درون دنیا باشد نقطهای است که دنیایی بر مبنای آن سامان مییابد، و این موضوع تا حد زیادی در مورد اثر ادبی هم صادق است. بدن و متنخودمختارند. این موضوع به این معنا نیست که هستیشان در خلا جاری است. برعکس، فعالیت خودمختارشان از نحوه عملکردشان و در محیط پیرامونشان جداناشدنی است. به زعم جیمسون، محیط پیرامونی صرفا چیزی بیرون اثر نیست، بلکه در قالب خردهمتنهایی در درون متن جای گرفته است؛ و همین نکته به معنایی متفاوت در مورد بدن هم صادق است، که هستیاش در دنیایی "بیرونی" نمیگذرد. دنیا جایی است که ما در آن حضور داریم، نه جایی بیرون ما. عجیب است حرف زدن از شراب به عنوان چیزی "بیرون" از بشکهای که در آن جای گرفته است. فقط در صورتی که خود واقعی من، به مانند روحی در یک ماشین، درون بدنام پنهان شده باشد میتوان واقعیت را چیزی بیرون آن دانست. در آن صورت، همانطور که دکارت میگوید، بدن را هم میتوان چیزی بیرون آن خود دانست...
#رخدادادبیات (کتاب) #ادبیات #اثرادبی #متن #بدن #تری_ایگلتون #پیمان_چهرازی #نشرآگه #حمیدمحسنی #حمید_محسنی
#hamidmohseni
https://www.instagram.com/p/CP7d7hSBolV/?utm_medium=share_sheet
#رخدادادبیات (کتاب) #ادبیات #اثرادبی #متن #بدن #تری_ایگلتون #پیمان_چهرازی #نشرآگه #حمیدمحسنی #حمید_محسنی
#hamidmohseni
https://www.instagram.com/p/CP7d7hSBolV/?utm_medium=share_sheet