#یادداشت_هشتم
امروز صبح وقتی آفتاب تازه داشت پرتوهای گرمابخش خودش را به زمین میتاباند، گل رز تازهای را از پنجره دیدم که میان شاخ و برگهای سبز بوتهها روییده بود. یک گل رز قرمز تنها که زیبایی خیرهکنندهای داشت و هر چه بیشتر در معرض خورشید قرار میگرفت، زیبایی هایش بیشتر دیده میشد.
به آن گل رز زیبا نگاه کردم و فکر کردم. دیدم تنهاست، اما همچنان زیبا. همچنان عطر خودش را میپراکند و به این اهمیت نمیدهد که آیا کسی او را میبیند یا نه. برایش مهم نیست که کسی او را میبوید یا نه. آن گل زیبایی خودش را در جهان زندگی میکند، بی آنکه تلاشی برای دیده شدن بکند. انگار دلش قرص است که آن کسانی که باید او را ببینند، میبینند.
برای همین است که تنهایی برای گل رز سخت نیست. دیده شدن یا دیده نشدن دغدغه اش نیست. اگر آن گل پشت پنجره ام نبود، شاید من هم نمیدیدمش. اما این باعث نمیشد که او زیبایی اش را به رخ جهان نکشد و عطرش را در اطرافش نپراکند. ما انسانها چگونهایم ؟
🖊 قاصدک
دوم خرداد ۱۴۰۲
@panjerehnevesht
امروز صبح وقتی آفتاب تازه داشت پرتوهای گرمابخش خودش را به زمین میتاباند، گل رز تازهای را از پنجره دیدم که میان شاخ و برگهای سبز بوتهها روییده بود. یک گل رز قرمز تنها که زیبایی خیرهکنندهای داشت و هر چه بیشتر در معرض خورشید قرار میگرفت، زیبایی هایش بیشتر دیده میشد.
به آن گل رز زیبا نگاه کردم و فکر کردم. دیدم تنهاست، اما همچنان زیبا. همچنان عطر خودش را میپراکند و به این اهمیت نمیدهد که آیا کسی او را میبیند یا نه. برایش مهم نیست که کسی او را میبوید یا نه. آن گل زیبایی خودش را در جهان زندگی میکند، بی آنکه تلاشی برای دیده شدن بکند. انگار دلش قرص است که آن کسانی که باید او را ببینند، میبینند.
برای همین است که تنهایی برای گل رز سخت نیست. دیده شدن یا دیده نشدن دغدغه اش نیست. اگر آن گل پشت پنجره ام نبود، شاید من هم نمیدیدمش. اما این باعث نمیشد که او زیبایی اش را به رخ جهان نکشد و عطرش را در اطرافش نپراکند. ما انسانها چگونهایم ؟
🖊 قاصدک
دوم خرداد ۱۴۰۲
@panjerehnevesht