ملاحظه ای در معنا و مفهوم "روشنفکری دینی"!
به اعتقاد دکتر بیژن عبدالکریمی، اگر مراد از روشنفکری دینی در بیانی بسیار کلی آن نحوه نگرشی است که عزیمت گاه تفکرش را زیست جهان مدرن می گیرد و عالم جدید و تفاوت های بنیادین آن را از عوالم ما قبل مدرن به رسمیت می شناسد آنگاه بر امکان برخورداری از تفسیری دینی و معنوی در این زیست جهان می اندیشد،و در عین توجه به جهان معاصر به سنت تفکر دینی نیز تعلق خاطر دارد و دست یابی به زیست دینی را عالی ترین امکان تحقق نحوه هستی آدمی تلقی می کند اما در همان حال معتقد است که سنت دینی را به همان شکل احیاء نشده و بازسازی نشده پیشین نمی توان در جهان کنونی دنبال کرد و سنت احیاء نشده سنت نیست بلکه جسد مرده و بی روح سنت است و بر ضرورت احیاء و بازسازی سنت تفکر دینی تاکید می ورزد
مقبول و قابل دفاع است.
اما اگر جریان روشنفکری را جریانی تاریخی بدانیم که حاصل نهضت عصر روشنگری اروپایی است و روشنفکر را کسی بدانیم که به ارزش ها، جهان بینی و مبانی متافیزیکی نهضت عصر روشنگری قرون 18و19 اروپایی اعتقاد دارد و مبانی عقلانیت جدید را می پذیرد آنگاه باید گفت روشنفکری دینی اصطلاحی خودمتناقض و پارادوکسیکال است و امر دینی با روشنفکری در معنای تاریخی آن جمع نمی شود. همچنین جریان موسوم به روشنفکری دینی در جامعه ما در واقع جریانی است که سوبژکتیویسم دکارتی-کانتی را می پذیرد و در سیاق سنت سوبژکتیویستی فلسفه های دکارتی-کانتی جدید می خواهد از امر دینی دفاع کند نمی تواند در نظر عبدالکریمی از مقبولیت لازم برخوردار باشد.
به اعتقاد دکتر بیژن عبدالکریمی، اگر مراد از روشنفکری دینی در بیانی بسیار کلی آن نحوه نگرشی است که عزیمت گاه تفکرش را زیست جهان مدرن می گیرد و عالم جدید و تفاوت های بنیادین آن را از عوالم ما قبل مدرن به رسمیت می شناسد آنگاه بر امکان برخورداری از تفسیری دینی و معنوی در این زیست جهان می اندیشد،و در عین توجه به جهان معاصر به سنت تفکر دینی نیز تعلق خاطر دارد و دست یابی به زیست دینی را عالی ترین امکان تحقق نحوه هستی آدمی تلقی می کند اما در همان حال معتقد است که سنت دینی را به همان شکل احیاء نشده و بازسازی نشده پیشین نمی توان در جهان کنونی دنبال کرد و سنت احیاء نشده سنت نیست بلکه جسد مرده و بی روح سنت است و بر ضرورت احیاء و بازسازی سنت تفکر دینی تاکید می ورزد
مقبول و قابل دفاع است.
اما اگر جریان روشنفکری را جریانی تاریخی بدانیم که حاصل نهضت عصر روشنگری اروپایی است و روشنفکر را کسی بدانیم که به ارزش ها، جهان بینی و مبانی متافیزیکی نهضت عصر روشنگری قرون 18و19 اروپایی اعتقاد دارد و مبانی عقلانیت جدید را می پذیرد آنگاه باید گفت روشنفکری دینی اصطلاحی خودمتناقض و پارادوکسیکال است و امر دینی با روشنفکری در معنای تاریخی آن جمع نمی شود. همچنین جریان موسوم به روشنفکری دینی در جامعه ما در واقع جریانی است که سوبژکتیویسم دکارتی-کانتی را می پذیرد و در سیاق سنت سوبژکتیویستی فلسفه های دکارتی-کانتی جدید می خواهد از امر دینی دفاع کند نمی تواند در نظر عبدالکریمی از مقبولیت لازم برخوردار باشد.