فکر کنم یواش یواش دیگه بالغ شدم
یادم نمیاد
چیزی که میخواستم دقیقا چی بود؟
الان دیگه ترسیدم
خرده ریزه های رویاهام کجا رفتن؟
نفس میکشم
اما حس میکنم قلبم شکسته
آره، یه آدم بالغ شدم که فهمیده به دست آوردن رویاش خیلی سخته
و این همون بزرگ شدنه
فکر میکردم وقتی دیگه بیست سالم بشه، عوض بشم
فکر میکردم بعد از فارغ التحصیلی عوض میشم
گندش بزنن بعد از اینکه با همین روال سی سالم بشه
بعدش دقیقا چی قراره عوض بشه؟
گاهی وقتا میخوام بزنم زیر گریه، بدون هیچ دلیلی
زندگی ای که رویاشو داشتم، زندگی ای که میخواستم، فقط همون زندگی رو
الان دیگه اهمیت نمیدم چه شکلی بشه...
یادم نمیاد
چیزی که میخواستم دقیقا چی بود؟
الان دیگه ترسیدم
خرده ریزه های رویاهام کجا رفتن؟
نفس میکشم
اما حس میکنم قلبم شکسته
آره، یه آدم بالغ شدم که فهمیده به دست آوردن رویاش خیلی سخته
و این همون بزرگ شدنه
فکر میکردم وقتی دیگه بیست سالم بشه، عوض بشم
فکر میکردم بعد از فارغ التحصیلی عوض میشم
گندش بزنن بعد از اینکه با همین روال سی سالم بشه
بعدش دقیقا چی قراره عوض بشه؟
گاهی وقتا میخوام بزنم زیر گریه، بدون هیچ دلیلی
زندگی ای که رویاشو داشتم، زندگی ای که میخواستم، فقط همون زندگی رو
الان دیگه اهمیت نمیدم چه شکلی بشه...