در کنج کافه ی مورد علاقم٫
روی همان صندلی همیشگی٫
از طعم تلخ تکراری قهوه هروزم لذت میبردم که
قطره ی آبی شلوارم را خیس کرد٫
گُمانم باران از زیر سقف سیمانی نفوذ کرده بود
عجیب نیست؟
مگر میشود آسمان شب٫ در گرم ترین ماه سال بارانی شود؟
روی همان صندلی همیشگی٫
از طعم تلخ تکراری قهوه هروزم لذت میبردم که
قطره ی آبی شلوارم را خیس کرد٫
گُمانم باران از زیر سقف سیمانی نفوذ کرده بود
عجیب نیست؟
مگر میشود آسمان شب٫ در گرم ترین ماه سال بارانی شود؟