#پارت_110
پاهای کوچولوش تا اخرین حد باز شد که صدای جیغم تو انبار سوله اکو شد.
_گفته بودم فقط یه خطای دیگ نعنا
به خطای دیگه ببینم نمیگذرم ازت
کلفت سیاهشو بین پام مالید که از ترس زیر گریه زدم.
_ تورووو خداااا علیهااان گوه خوردممم دیگه نمیرم پیش پلیس به جون مامـ.....
دست سنگینش رو صورتم نشست و درد تا مغز استخونم تیر کشید.
سیلی رو تپل پف کردم زد و خم شد رو صورتم و خشدار لب زد :
_ میدونی که تا کار علیهان تموم بشه حق نداری صداتو بلند کنی؟
چشمای نمدارمو به صورت سرو جدیش دادمو سرمو تند تند به اینور اونور تکون دادم و نالیدم :
_ علیـیهااان غلـ...
دستای پهنش چفت دهنم شد و خیره به چشمای پر آب و ملتمسم ضربه اول و محکم و عمیق داخلم زد و بدون مکثی پر سرعت کلفتشو داخل تپل تنگ باکرم عقب و جلووو میکرد..
_ اوه دختر خوب جنده علیهان شدی ؟!!
چشات نعنا چشای درشت و مظلومت دیدنیهه
اینو گفت و جوری که انگار میز از وسط میخواست بشکنه خودشو خشن و بی رحم داخل رحمم تکون میداد و آه مردونه میکشید.
انگار که میخواست بیشتر اذیتم کنه دستشو از رو دهنم برداشت و نیشگون محکمی از نوک سینه هام گرفت که با تمام وجود جیغ کشیدممم
_ آییییییییی بسههههه میسوزهههه هق
با داغ شدن رحمم چشمام از حدقه زد بیرون که با نیشخندی خودشون بیرون کشید و دست زمخت و بزرگشو جلوی چشمام گرفت
_ نظرت با مشتم تو تپل تنگ و خونیت چیه کوچولو؟
وحشت زده تکونی خوردم که پاهامو بیشتر باز کرد و وحشیانه ....
https://t.me/+wf69drJg4LQ0YzQ0https://t.me/+wf69drJg4LQ0YzQ0دختره به خاطر قتلی که پسره انجام داده میخواسته فرار کنه از دستش بره اداره پلیس که علیهان خفتش میکنه و جوری از جلو وپشت جرش میده و دختره رو زندانی میکنه که .....😱😱❌❌❌❌