یکی از مشکلات فربه ما از صد و پنجاه سال پیش به این طرف این بوده است که هر از چندی یکی از این فرهنگها
( اسلام و غرب و ملیت ) میخواسته که بر آن دو تای دیگر سلطه بجوید، هژمونی حاصل کند و آن دو فرهنگ دیگر را از دور خارج کند. و این به نوبه خود موجب پدید آمدن واکنشهایی شده است که این واکنشها به صورت خشن و گاه به صورت غیرخشن خود را نشان دادهاند و دست کم دو انقلاب در کشور ما پدید آوردهاند که یکی انقلاب مشروطه است و دیگری انقلاب اسلامی در سی و یک سال پیش. اگر این توازن به نحو مطلوب بر قرار نشود باید انتظار یک تحول و بحران عظیم دیگر را در کشور داشته باشیم، و امیدواریم که اگر چنان بشود آنگاه ما از تاریخ گذشته درس عبرت بگیریم و آن توازن مطلوب را برقرار کنیم.
علت اینکه من به این مطلب میپردازم این است که میبینم عدهای از هموطنان ما چه در داخل و چه در خارج از کشور ظاهراً بیراه میروند و هنوز آن اشتباه پیشین را تکرار میکنند. هنوز یا در تخریب این فرهنگ میکوشند یا در تخریب آن فرهنگ.
به خاطر به سامان کردن و آباد کردن وضع کشور یا بر سر اسلام میکوبند یا بر سر غرب میکوبند و یا بر سر ایرانیت و ملیت میکوبند.
ما شاهد این جنگ بیحاصل و بیهوده و زیانبار در میان خودمان هستیم. ما به دلیل آنکه گرفتار بحران گردابی هستیم و راه بیرون شویی از این بحران میجوییم به این سو و آن سو میرویم و گاه بدون توجه به شرایط عمیق تاریخی و به گذشتههای خویشتن مقصر را دم دست در عاملی می جوییم که خودمان ظاهراً آن را نمیپسندیم و حتی گاهی آشنایی کامل و کافی هم نداریم. و آنگاه همه نیروی تخریبی خودمان را بر سر آن عامل میریزیم بدون آنکه توجه کنیم که بیرون نهادن یکی از این سه فرهنگ هرگز به آبادانی ما کمک نخواهد کرد.
روزی ما روی سعادت را خواهیم دید - چنانکه استدلال خواهم کرد و نشان خواهم داد - که به این هر سه فرهنگ رویکرد انتقادی داشته باشیم نه رویکرد تخریبی و نه رویکرد اخراجی. یکی را بیرون کنیم و دیگری را روی تخت بنشانیم. این قصه روزگار ماست. بحرانی که به لحاظ هویتی و فرهنگی در آن گرفتار آمدهایم و تردیدی هم نداریم. باید دست این سه فرهنگ را به یکدیگر داد و بین آنها توازن و تعادلی برقرار نمود و آنگاه است که ما از یک #پلورالیسم_بهداشتی نافع برخوردار خواهیم شد و روزهای آینده ما در پرتو آن روشنتر خواهد شد.
برگرفته از:
سخنرانى جغرافیای فرهنگی ایران معاصر
/دکتر عبدالکریم سروش
#بازنشر
t.me/bestdiplomacy
( اسلام و غرب و ملیت ) میخواسته که بر آن دو تای دیگر سلطه بجوید، هژمونی حاصل کند و آن دو فرهنگ دیگر را از دور خارج کند. و این به نوبه خود موجب پدید آمدن واکنشهایی شده است که این واکنشها به صورت خشن و گاه به صورت غیرخشن خود را نشان دادهاند و دست کم دو انقلاب در کشور ما پدید آوردهاند که یکی انقلاب مشروطه است و دیگری انقلاب اسلامی در سی و یک سال پیش. اگر این توازن به نحو مطلوب بر قرار نشود باید انتظار یک تحول و بحران عظیم دیگر را در کشور داشته باشیم، و امیدواریم که اگر چنان بشود آنگاه ما از تاریخ گذشته درس عبرت بگیریم و آن توازن مطلوب را برقرار کنیم.
علت اینکه من به این مطلب میپردازم این است که میبینم عدهای از هموطنان ما چه در داخل و چه در خارج از کشور ظاهراً بیراه میروند و هنوز آن اشتباه پیشین را تکرار میکنند. هنوز یا در تخریب این فرهنگ میکوشند یا در تخریب آن فرهنگ.
به خاطر به سامان کردن و آباد کردن وضع کشور یا بر سر اسلام میکوبند یا بر سر غرب میکوبند و یا بر سر ایرانیت و ملیت میکوبند.
ما شاهد این جنگ بیحاصل و بیهوده و زیانبار در میان خودمان هستیم. ما به دلیل آنکه گرفتار بحران گردابی هستیم و راه بیرون شویی از این بحران میجوییم به این سو و آن سو میرویم و گاه بدون توجه به شرایط عمیق تاریخی و به گذشتههای خویشتن مقصر را دم دست در عاملی می جوییم که خودمان ظاهراً آن را نمیپسندیم و حتی گاهی آشنایی کامل و کافی هم نداریم. و آنگاه همه نیروی تخریبی خودمان را بر سر آن عامل میریزیم بدون آنکه توجه کنیم که بیرون نهادن یکی از این سه فرهنگ هرگز به آبادانی ما کمک نخواهد کرد.
روزی ما روی سعادت را خواهیم دید - چنانکه استدلال خواهم کرد و نشان خواهم داد - که به این هر سه فرهنگ رویکرد انتقادی داشته باشیم نه رویکرد تخریبی و نه رویکرد اخراجی. یکی را بیرون کنیم و دیگری را روی تخت بنشانیم. این قصه روزگار ماست. بحرانی که به لحاظ هویتی و فرهنگی در آن گرفتار آمدهایم و تردیدی هم نداریم. باید دست این سه فرهنگ را به یکدیگر داد و بین آنها توازن و تعادلی برقرار نمود و آنگاه است که ما از یک #پلورالیسم_بهداشتی نافع برخوردار خواهیم شد و روزهای آینده ما در پرتو آن روشنتر خواهد شد.
برگرفته از:
سخنرانى جغرافیای فرهنگی ایران معاصر
/دکتر عبدالکریم سروش
#بازنشر
t.me/bestdiplomacy