🦋 مونولوگهایِ ماندگار
همچنانکه عباس گاریچی و جواد خالدار، مشغولِ مقدمهچینی برایِ کشتنِ آسیدمرتضی هستند، دایی به سراغِ طوبی میآید، تا حسابِ اورا هم یکسره کند، امّا پس از نطقی طولانی، درمییابد که طوبی، زنِ عقدیِ آسیدمرتضی است و پشیمان و نادم، چادرِ طوبی را سرش میاندازد:
بَه! صد رحمت به زنایِ اونجوری، اگه حیا ندارن وفا دارن، به یکی که گفتن یا علی، اگه کارد رو شاهرگشون بزارن، نامسوشونو حفظ میکنن.
تو خونهیِ من؟! تو پشهبندِ من؟! دستمریزاد، نذاشتی اقلاً به عروسی بکشه، مثِ روز واسم روشنه که اون پسره رو تو خام کردی...
بسه دیگه خیال کردی آسید مصطفی کیه یه مجنون که با آغوش گرفتنِ تو دلش نرم بشه، بگه انگار نه انگار، حساب، حسابِ عشق و عاشقی و خاطرخواهی نیس، اگه عروسفرنگی هم بودی، نسلتو از بن میکندم. حساب، حسابِ آبروست. اونم نه آبرویِ من، آبرویِ یه فامیل که ناسلامتی مردشون منم...
کی دیده؟ کی گفته؟ فکر کردی که کبکم که سرشو میکنه زیر برف؟ آفتاب هیچ وقت زیرِ ابر نمیمونه. تو که راهشو خیلی خوب بلدی، تو که خیلی خوب بلدی گَلِ هم کنی. قسم و آیه بخور، به پیر به پیغمبر، بگو مردم مفتنّی کردن.
🦋 طوقی
🆔 https://t.me/DirectorAliHatami
همچنانکه عباس گاریچی و جواد خالدار، مشغولِ مقدمهچینی برایِ کشتنِ آسیدمرتضی هستند، دایی به سراغِ طوبی میآید، تا حسابِ اورا هم یکسره کند، امّا پس از نطقی طولانی، درمییابد که طوبی، زنِ عقدیِ آسیدمرتضی است و پشیمان و نادم، چادرِ طوبی را سرش میاندازد:
بَه! صد رحمت به زنایِ اونجوری، اگه حیا ندارن وفا دارن، به یکی که گفتن یا علی، اگه کارد رو شاهرگشون بزارن، نامسوشونو حفظ میکنن.
تو خونهیِ من؟! تو پشهبندِ من؟! دستمریزاد، نذاشتی اقلاً به عروسی بکشه، مثِ روز واسم روشنه که اون پسره رو تو خام کردی...
بسه دیگه خیال کردی آسید مصطفی کیه یه مجنون که با آغوش گرفتنِ تو دلش نرم بشه، بگه انگار نه انگار، حساب، حسابِ عشق و عاشقی و خاطرخواهی نیس، اگه عروسفرنگی هم بودی، نسلتو از بن میکندم. حساب، حسابِ آبروست. اونم نه آبرویِ من، آبرویِ یه فامیل که ناسلامتی مردشون منم...
کی دیده؟ کی گفته؟ فکر کردی که کبکم که سرشو میکنه زیر برف؟ آفتاب هیچ وقت زیرِ ابر نمیمونه. تو که راهشو خیلی خوب بلدی، تو که خیلی خوب بلدی گَلِ هم کنی. قسم و آیه بخور، به پیر به پیغمبر، بگو مردم مفتنّی کردن.
🦋 طوقی
🆔 https://t.me/DirectorAliHatami