Holy Mando.


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


I'm not going back to 505.
𝗠𝘆 𝗦𝗲𝗰𝗿𝗲𝘁 𝗣𝗹𝗮𝗰𝗲:
https://t.me/+CIiwrT62pAk4OTY0
𝗜𝗳 𝗬𝗼𝘂 𝗪𝗮𝗻𝗻𝗮 𝗧𝗮𝗹𝗸 𝗕𝗮𝗰𝗸:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=5938110780

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Forward from: کونوزک🪴
اگه "وای" تو فارسی نبود چی میگفتم






بلاخره یه روزی می‎رسه که من حرف کم نمیارم و دیگه برای ادامه دادن بحث، شوخی های شوهرعمه‎ای نمی‎کنم.


" آغاز روز ورهرام از ماه اردیبهشت ۳۷۶۱ "


🌊: Just like the air I'm breathin', these open wounds ain't healin'
Tryna find my way back to you 'cause I'm needin' A little bit of love...


مدیونید فکر کنید از بغض بابابزرگم دارم می‌میرم.


🩶: وقتی کسی می‌میره، در مرحله‌ی اول نمی‌تونی پردازش کنی که چه اتفاقی افتاده.
اول چندبار جمله‌ای که بهت گفته شده رو توی مغزت تکرار می‌کنی. "مرده، فوت شده، از دنیا رفته، یعنی دیگه نفس نمی‌کشه، دیگه خون توی رگ‌هاش جریان نداره."
بعد که می‌فهمی، دلت نمی‌خواد باور کنی. "یعنی اگه دست بذاری روی قلبش دیگه تپشی حس نمیشه، یعنی اگه صورتت رو نزدیک بینی‌ش ببری باد نفس‌هاش رو حس نمی‌کنی، یعنی الان هرچقدر صداش کنی از جاش بلند نمیشه، اگه دستش رو بگیری، متقابلا دستت رو نمی‌گیره، اگه بهش چشم بدوزی، چشم‌هاش رو باز نمی‌کنه و نگاهت نمی‌کنه، یعنی اگه یکدفعه مرگ رو درک کنی و بالای سرش ناله و مویه کنی از خواب نمی‌پره و نمی‌شینه، شاید اصلا دیگه نمی‌شنوه شیون‌هات رو."
بعد که باور می‌کنی، می‌ترسی. "یعنی از این به بعد هربار که به کمکش نیاز دارم نمی‌تونم صداش کنم، یعنی اگه در خونه‌اش رو بزنم یکی دیگه در رو باز می‌کنه، یعنی اگه دلتنگش بشم و به تلفنش زنگ بزنم، انقدر بوق نکره پشت هم و مکررا تکرار میشه تا خودش خسته بشه و قطع بشه. یعنی دیگه خونه‌اش همیشه تاریکه و چشم‌هاش همیشه بسته‌اس."
وقتی می‌ترسی، انقدر به ترس‌هات فکر می‌کنی که متوجه گذر زمان نمیشی. بوم! یک‌سال می‌گذره!
وقتی یک‌سال گذشت، می‌بینی عادت کردی. به
روزمرگی نه‌ها! "عادت می‌کنی به اینکه وقتی هوس صحبت کردن باهاش رو می‌کنی، یهو یادت بیفته کسی جوابت رو نمیده. عادت می‌کنی از در خونه‌اش وارد حیاط بشی و ببینی برای استقبالت با لبخند منتظر نیست. عادت می‌کنی گریه کنی ولی منتظر دلداری‌ش و جمله‌ی ای بابا مگه من مُردم اینجوری گریه می‌کنی؟ نباشی."
یک‌سال گذشت. طی یک‌سال هربار که دلتنگت شدم، بیشتر جگرسوخته شدم. هربار که بهت فکر کردم، بیشتر خاکستری شدم. هربار که غمگین‌تر شدم، بیشتر عادت کردم.
با تموم این‌ها، سرپا موندم چون یقین دارم ما جایی هم رو ملاقات می‌کنیم، جایی ورای این دنیای فانی و پایان‌پذیر.
این اولین سالگردت بود، پس بهم سخت نگیر اگه غم می‌پراکنم. قول میدم تا سال بعد، قوی‌تر بشم و منطقی تر گرامی نگهت دارم!










🩶: I tried to fly but I used my wings too soon
Now everything got me thinking of you
I tried a million times to cut you loose






🩶: Lately I've been countin' stars
And I'm sorry that I broke your heart
It's somethin' that I didn't want for you
But I'm steppin' on broken glass
And I know this is my final chance
All I'm tryna do is find my path to you








" آغاز روز فروردین از ماه اردیبهشت ۳۷۶۱ "

20 last posts shown.

153

subscribers
Channel statistics