☑🖋
✔#مو
خم میشوم؛
بر کرانههای سکوتات
شبنمی میکارم
که به وقتِ عشقبازیِ خورشید
با حواشیِ دلچسبِ زمین
شقایقای شود
لمیده بر تنِ دشت.
گم میشوم
در دستهای حضورت
به آن نشان
که روانام
معلقِ باد است
و چشمانام
خیره به سوسوی جادهها.
من در تقابلِ امروز
با نبضِ زنندهی صدها
عابرِ روبهراه
و قارِ تپندهی صدها کلاغِ زاغ
هیچ مرهمی نمیبینم
آنگونه که موی تو
تیمارگرِ پوستِ واماندهام باشد.
اینجا
این هوایِ دغلکارِ شهر
بیخ گلو را به مکر
گرفته
و مردانِ شبزده
روزها را
پیِ نانماندههای بی شرافتانِ فقیر
گز میکنند
مبادا مالکِ مفلوک
و حاکمِ متروک
حُناقگیرِ پول شوند
و زنِ رانده از همهجا
آتشِ سرا را
به غم
زنده میکند.
مکر در پی مکر
و مرگ پاپِیِ مرگ
آیینِ هفتشهرِ عشق شده
و دست تبانی
جلادِ نامدارِ مشق.
مویات!
بگذار عاشقانه بیاویزم
به تارهای زندگی!
🖋 عیسی اسدی میم
۲۹ آبان ۱۴۰۲
@Miim_IsaAasadi
.
✔#مو
خم میشوم؛
بر کرانههای سکوتات
شبنمی میکارم
که به وقتِ عشقبازیِ خورشید
با حواشیِ دلچسبِ زمین
شقایقای شود
لمیده بر تنِ دشت.
گم میشوم
در دستهای حضورت
به آن نشان
که روانام
معلقِ باد است
و چشمانام
خیره به سوسوی جادهها.
من در تقابلِ امروز
با نبضِ زنندهی صدها
عابرِ روبهراه
و قارِ تپندهی صدها کلاغِ زاغ
هیچ مرهمی نمیبینم
آنگونه که موی تو
تیمارگرِ پوستِ واماندهام باشد.
اینجا
این هوایِ دغلکارِ شهر
بیخ گلو را به مکر
گرفته
و مردانِ شبزده
روزها را
پیِ نانماندههای بی شرافتانِ فقیر
گز میکنند
مبادا مالکِ مفلوک
و حاکمِ متروک
حُناقگیرِ پول شوند
و زنِ رانده از همهجا
آتشِ سرا را
به غم
زنده میکند.
مکر در پی مکر
و مرگ پاپِیِ مرگ
آیینِ هفتشهرِ عشق شده
و دست تبانی
جلادِ نامدارِ مشق.
مویات!
بگذار عاشقانه بیاویزم
به تارهای زندگی!
🖋 عیسی اسدی میم
۲۹ آبان ۱۴۰۲
@Miim_IsaAasadi
.