,𝖪𝗂𝗍𝗌𝗎𝗇𝖾


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


وی دارای کمبود حوصله است.
he/him_ENTP
https://telegram.me/BChatBot?start=sc-54564-wcs3Ffl

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


https://t.me/honeymickey_6104
خواستید جویین شید


Forward from: [معرفی تب گسترده]
اگه میخواید چنلتونو معرفی کنید
و یا اگه چالش و گسترده دارید :
https://t.me/chanel_gostardeh


چند نفر که اینجارو 65 کنن؟
فور کنید فور میکنم.




تو نیاز به انتخاب جبهه نداری وقتی رنگ ها قابل تشخیص نیستد. خیلی وقته رنگ سفید در مشکی به طوسی درآمده.


کل lyrics این آهنگ رو باید پرستید.




خیلیاتون میگید بخاطر یک نفر خیلی از خودم گذشتم.
اما بیاید این دید رو چینج کنیم.
شما وقتی از یه نفر خوشتون میاد خودتون هم حس بهتری خواهید داشت وقتی اون فرد رو در اولویت قرار میدید. وقتی از دستش میدید بخاطر بی قراری قلب و مغزتون و بخاطر حس کردن دوباره طرف مقابل و دیدن دوبارش غصه میخورید.
اما آیا تاحالا فکر نکردید برای ارضا کردن این حسی که به طرف دارید براش دلتنگ میشید؟ و وقتی طرف قلب شمارو میشکنه بخاطر خودتون در اصل ناراحت میشید؟ وگرنه اگر اون فرد بدون شما حس خیلی بهتری داره که شما باید خوشحال تر باشید.
یا وقتی با طرف بیرون میرید و خوش میگذرونید فقط به این فکر میکنید که طرف مقابل رو خوشحال کنید یا فقط از حضورش لذت میبرید؟
این حس ها هر کدوم بررسی کنیم ریشه اش به خودمون بر میگرده.
پس خودتون رو گول نزنید.




My brain won't let me sleep.


ابر ها کنار میروند و منظره ی وسیعی نمایان میشود.
بالای قله هوا سرد است. اما چاره ای نیست من همیشه میخواستم بیشترین دید را داشته باشم. به تپه راضی نیستم چون معتقدم باید همه چیز را از همه نظر مشاهده کنم تا نظر بدم.
هوای سرد را به جان خریدم. سختی راه را تحمل کردم تا به دید کاملی برسم.
اما کافیه؟
هر چه دور تر شویم فقط جزئیات را مخفی کرده ایم.
باید ارتفاع را رعایت کرد تا یک پدیده را در یک اندازه کامل و با بیشترین جزئیات مشاهده کرد.
قله را انتخاب کردم چون معتقدم بیش از حد دور یا نزدیک شدن فقط جزئیات را می پوشاند.
اما در مسیر همواره چشم از آن‌ پدیده بر نداشتم
.


~Do you remember the days?
We built these paper mountains
Then sat and watched them burn
I think I found my place
Can't you feel it growing stronger
Little conquerors
, 1:13




انقد همه چیو نا مرتب نوشتم دیگه نمیتونم مرتب بنویسم.


سر حرفم هستم ولی.


~But if I can't get to them I think no-one can
Moving forward nonetheless
I'm afraid this is how I've become
How can I sort it out, when I don't even know what I'm looking for?
If I only knew, then at least I could deal with it
,




Cause sometimes it is hard to feel hope.


او در تاریکی معلق بود.
نور برای نجات او اقدام‌ نمیکرد.
رها شده بود..امیدی به دیدار دوباره روشنایی نداشت.
روشنایی از او روی برگردانده بود.
او فقط میخواست دوباره گردش زندگی را در رگهایش حس کند.
اما همه او را در تاریکی رها کرده بودند
.


امشب نمیخوام چشم از ماه بردارم.

20 last posts shown.

62

subscribers
Channel statistics