علوم سیاسی شهید بهشتی


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


با درود و احترام
انجمن علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی، آشنایی با شما را موجب مباهات و خرسندی خود می داند.
ارتباط با ادمین:
@AghiliSbu
ارتباط با دبیر انجمن علمی:
@MIpolitics

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


@SBUpolitics
در زندگی هرروزه اش رویدادهایی وجود دارد که ما را بر آن می دارد به او فراتر از یک قهرمان ورزشی و حتا پهلوان بنگریم که یا به صفات جوانمردانۀ وی در مصاف با حریفان اش بازمی گردد یا به کردارهای اجتماعی یی که شاید از بسیاری انسان های دیگر هم سر می زد؛ مثل کمک به فقرا و زلزله زده ها و ... . تختی بواسطۀ جایگاه اجتماعی اش ناگزیر بود چند باری با محمدرضا پهلوی و یا دیگر سران حکومت روبرو شود. اما اگر دیگرانی بودند که در چنین ملاقات هایی فرصت را غنیمت شمرده و توشه ای ذخیره می کردند، تختی حتا وقتی که مقرر بود شاه مدال پهلوانی کشور را بر گردن اش بیاویزد خم نشد، یعنی این شاه بود که باید دستانش را بالاتر می آورد تا بتواند مدال را بیندازد. این اتفاق زمانی افتاد که هنوز وضعیت انقلابی ایران شکل نگرفته بود و نیروهای بسیاری که بعدها پیشروان انقلاب نام گرفتند، اندک تصوری از براندازی رژیم نداشتند. این نکته ما را یاد تعبیر ژان پل سارتر از وضعیت فرانسۀ در اِشغال میندازد. فرانسۀ ناامید از رهایی و خسته از جنگ، فرانسه ای که امید زیادی به پیروزی زودهنگام نداشت. اما سارتر با وصف «جمهوریِ سکوت»، آن فرانسه را آزادترین دانست، چون تنها در آن وضعیت بود که هر فرد می توانست تصمیم بگیرد که با آلمان ها همکاری کند یا در صفوف مقاومت بر علیه آنها قرار گیرد. مضحک است که این وصف سارتر را حاملِ ستایش وی از دوران اشغال بدانیم، ازقضا وی مصیبت ها و رنج های آزادبودن را نشان داد. با این توضیحات بهتر می توان کسی چون تختی را شناخت، انسانی که در مقابل قدرت مداران تعظیم و مجیزگویی نکرد، اما در مقابل مردم کوچه بازار متواضع و فروتن بود، اینگونه شد که نام اش جاودان شد و امروز نسلی که حتا شاید دغدغه های متفاوتی داشته باشد، او را بزرگ و والا می داند.




@SBUpolitics
تمامی یک انسان از تمامی انسان ها ساخته شده و برابر کل آنها ارزش دارد، و ارزش هر یک از آن همه با او برابر است
ژ.پ.سارتر-واژه ها


Forward from: شوراهای صنفی دانشجویان کشور
🔴 اخباری مبنی بر آزادی این دانشجویان منتشر شده :
پیمان گرایی وند
رضا فروزان نسب
مجید بیرجندی
میکائیل قلی راد
سجاد حسین زاده
مجید مسافر
محسن شاهسون
سینا غفاری
سیاوش امجد سورکی
عرفان اکبر آبادی
محمد خانی

🔻 از لیست اولیه منتشر شده دانشجویان ذیل همچنان بازداشت اند :

محمد شریفی مقدم
فائزه عبدی پور
لیلا حسین زاده
سینا ربیعی
محسن حق شناس
پدرام پذیره
محمد محمدیان
علی مظفری
مهدی وهابی ثانی
سهیل موحدان
آرش آوری
دانیال ایمان
امیر حسین علم طلب
مجید اکبری
محسن ترابی
کسری نوری
عارف فتحی
محسن میر محسنی
محمد جواهری
محمدامین اصانلو
یاسمن محبوبی
حسام حسین‌زاده
تارخ ملکی
امین خسروی
علی اسماعیلی
تعدادی از آزادی ها به قید وثیقه و کفالت بوده
4⃣4⃣6⃣
@senfi_uni_iran






ﺑﺮای آن دﺳﺘﻪ از ﺟﻮاﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ از ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ ﺷﮑﺴﺖ، ﯾﺄس و ﻧﺎاﻣﯿﺪی در رگ و رﯾﺸﻪ ﺧﻮد ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﻣﯽ ﺳﺎزﻧﺪ ﻣﻮﺿﻮﻋﯽ را در ﻣﯿﺎن ﻣﯽ ﮔﺬارم. در ﺑﺮاﺑﺮ ﻣﺼﺎﺋﺐ زﻧﺪﮔﯽ اﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﮐﻨﯿﺪ و از وﺳﻮﺳﻪ ﻫﺎی ﺑﯽﺟﺎ و ﺧﺎﻧﻤﺎن ﺑﺮاﻧﺪاز دور ﺑﺎﺷﯿﺪ. ﺑﯿﺎیید اﯾﻦ اﻓﮑﺎری ﮐﻪ در ﺧﻮد ﺟﻤﻊ ﮐﺮده اﯾﺪ ﻣﺜﻞ ﯾﺄس و ﻧﺎاﻣﯿﺪی و ﺗﺮس از ﺷﮑﺴﺖ را دور ﺑﺮﯾﺰﯾﺪ، ﻓﻘﻂ ﺗﻼش ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﻣﻔﯿﺪ ﺑﻪ ﺣﺎل ﺧﻮﯾﺶ و ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺧﻮد ﺑﺎﺷﯿﺪ. ﻣﻦ اﮔﺮ در ﮐﺎر ﺧﻮدم اﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﻧﺸﺎن ﻧﻤﯽ دادم ﺑﺪون ﺗﺮدﯾﺪ اﻣﺮوز ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﻣﻘﺎم ﻗﻬﺮﻣﺎﻧﯽ ﺑﺮﺳﻢ. ﺗﻨﻬﺎ در ﻋﺎﻟﻢ ورزش چنین قانونی حاکم نیست، در ﻫﻤﻪ اﻣﻮر زﻧﺪﮔﺎﻧﯽ ﭼﻨﯿﻦ اﺳﺖ ...


@SBUpolitics
زندگی کرد ...




زنی جوان که لباس کردی به تن دارد و نقابی به صورت، می‌گوید: «وضعیت بهداشتی اینجا اصلاً خوب نیست. حمام وجود ندارد و باید حدود بیست دقیقه راه برویم تا به نزدیک‌ترین سرویس بهداشتی برسیم. اینجا عفونت در میان زن‌ها شایع شده؛ شرایط به گونه‌ای است که مرد‌ها، زن‌ها و کودکان باید ساعت‌ها در صف دستشویی بمانند یا روز‌ها و هفته‌ها می‌گذرد و نمی‌توانند حمام بروند. اینجا بیماری‌های واگیردار فصلی شایع شده است. بچه‌هایمان دچار سوء تغذیه شده‌ و مدام مریض می‌شوند» ...
منبع: ایلنا http://www.ilna.ir/fa/tiny/news-577518


@SBUpolitics
وضعیت نامناسب بهداشت و تغذیه را در مناطق زلزله زده جدی بگیریم


Forward from: اتحادیه علوم سیاسی
بیانیه اتحادیه انجمن های علمی دانشجویی علوم سیاسی ایران در واکنش به اعتراضات اخیر و بازداشت دانشجویان علوم سیاسی و دیگر رشته ها :

بسمه تعالی

دانشگاه باید ملجا و پناهگاه نخبگان باشد و سعی شود در بدترین شرایط ممکن نیز با تکیه بر خرد، دعوت مردم بر علم آموزی، احترام به عقاید متفاوت و ایمان به بحث و گفتگو راه را برای پیشرفت علمی کشور و ارتقای جامعه مدنی هموار نماید.

حوادث اخیر در کشور ما بار دیگر نشان داد که متاسفانه به مطالبات بخش بزرگی از جامعه ما نه تنها توجهی نمی شود، بلکه با عناوین مختلف به آنان برچسب زده شده و اعتراض آنها به حاشیه رانده می شوند. جای بسی تاسف است که برخی مسئولین از فنون سیاست ورزی فقط سرپوش گذاشتن بر روی مسائل را آموخته اند و احترام به رای و نظر مردم و فراهم آوردن شرایطی برای گفتگو را به فراموشی مطلق سپرده اند.
در این میان بازداشت دانشجویان فعال در دانشگاه های مختلف کشور در شرایطی که انتظار می رود حکومت برای تامین آرامش و امنیت شهروندان به تنش زدایی دست بزند، اقدامی نابخردانه بود که بیم می رود موجب افزودن شعله اعتراضاتی شود که هیزم آن گلایه های مردمی است که به برخی ناکارآمدی ها و مشکلات اقتصادی و اجتماعی اعتراض دارند.
بازداشت دانشجویان نه تنها هیچ گونه توجیهی ندارد بلکه با توجه به نامشخص بودن محل نگه داری آنها و همچنین عدم مشخص بودن عنوان اتهامی شان به شدت محکوم است.

لذا به همین منظور اتحادیه انجمن های علمی دانشجویی علوم سیاسی از رئیس جمهور محترم، وزرای محترم علوم و اطلاعات و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مجدانه می خواهد تا ضمن فراهم آوردن شرایطی هر چه سریع تر برای آزادی عموم این دانشجویان تلاش نمایند.
بی شک آزادی تمام و کمال این جوانان علاقه مند به این کشور می تواند بر مشروعیت و قانون مندی نظام جمهوری اسلامی بیفزاید و آب سردی بر آتش بحران های اخیر باشد و اثبات نماید که دولت بر آنچه منشور حقوق شهروندی می نامد وفادار است. انشالله

اتحادیه انجمن های علمی دانشجویی علوم سیاسی
۱۵ دی ماه ۱۳۹۶
@Politic_union


@SBUpolitics
هوا بس ناجوانمردانه سرد است. مناطق زلزله زده را دریابیم.


اما در اینصورت مردم نه نام یک جمعیّت یا نام جمعیِ طبقات و گروه‌ها است و نه بدیلی برای واژگانی چون توده‌، جماعت و... مردم نهایتاً یک راه‌حل پارادُکسیکال است، مردم یک «مکان» است، مکانی که باید با هدف امحای پارادُکس ها، دموکراسی را در آن غسل تعمید داد. پس بیش از یک مردم وجود دارد، یکی از این مردم ها می‌بایست بقیه را نفی کند. تأکید ژاک رانسیر بر اینکه چیزی چون مردم همراه با خودِ سیاست آغاز می‌شود (یعنی سوژه ای ماقبل سیاسی نیست)، ما را به وجودِ دو-مردم آگاه‌تر می‌سازد. چنین نگرشی نزد آگامبن نیز دیده می‌شود. به زعم آگامبن «بغرنجی مفهوم مردم در شکافی است که میان حیات برهنه و هستیِ سیاسی وجود دارد. گویی مردم برای آنکه شکل‌ بگیرد باید خود را نفی کند. این نفی بواسطۀ انکشاف در میانه‌ی مردم ممکن می شود. مردم همواره در عین‌حال که هست، باید محقق هم بشود.» [1]
نهاد حکم رانی هم نهایتا نتیجه‌ی به‌تعویق افتادنِ شکل‌گیریِ یک مردم تکین بوده ‌است. اگر مردم بیش از یکی است پس گریزی نیست که بخشی از آن خود را نمایندۀ کل اش نامیده باشد. چنین بخشی می تواند به کمک امکانات گفتمانی و پشت گفتمانی، خود را رؤیت پذیر کند و بخش دوم را پنهان نگاه دارد. نکته اینجاست که مشخص نیست این مردمی که ذیل رتوریک های روزمره، غالب بر وضعیت است و گویی که وجودش و شدت اش محل تردید و بحث نیست، واقعا از کدام بخش ها نمایندگی اش را اخذ کرده، چگونه بجای آن بخش ها فکر کرده، سخن گفته، طرح اندازی کرده و تصمیماتی اساسی گرفته است. موضوع این است که هیچ‌گاه ممکن نشده مردمی را که در رتوریک «نماینده» مردم است با خودِ مردم اینهمان دانست. در همینجاست که به موضع رهایی معرفتی می‌رسیم که رانسیر به آن پرداخته است. براساس این رهیافت، هر شخص، هر گروه، هر طبقه و نهایتاً هر مردم، باید بتواند خود حرف خود را بزند. اینکه این رهیافت چه محدودیت ها و التزاماتی دارد را باید در وقتی دیگر به بحث گذاشت.
محمود ایرانی
1. آگامبن، جورجیو (1387) وسایل بی‌هدف: یادداشت‌هایی در باب سیاست، ترجمه: امید مهرگان و صالح نجفی، نشر چشمه.


متفکرین نظریۀ سیاسی در دهه های اخیر تلاش بسیاری داشته اند که نشان دهند چیزی چون «مردم» تا چه حد می تواند تکنولوژیِ جدید حکمرانی را نشان دهد. فرض کنیم به شکلی روش شناختی می توانیم دو بُعد مفهومی و کارکردی برای نهادِ حکم رانی در نظر بگیریم. بُعد مفهومی را به مواردی چون حاکمیت، مشروعیت، اطاعت و ... موکول بدانیم و در مقابل بُعد کارکردی را به مواردی چون کنترلِ توزیع منابع، اجرای قوانین، مجازات و تنبیه و ... . در بُعد کارکردی، سازمان حکومت به کارِ شُمارش مشغول است، در این بُعد نیازی به حضور جمعیتی یکپارچه به نام مردم وجود ندارد، اتفاقا در این سطح «فرد»ها هستند که واجد موقعیت معتبر و رسمی هستند، یعنی حتا وقتی بحث از طبقات و گروه ها و احزاب می شود و به نام ایشان وعظ و خطابه سر می گیرد نهایتا این یکایک فردها هستند که در جایگاه ها توزیع شده و هر یک به تناسب خاصی و با عدد مشخصی نفع می برند و در مقابل نفع می رسانند. اما در بُعد مفهومی، سازمان حکومت و یا به عبارت بهتر، قدرت مستقر نیازمند یک کلیت/بَدن بی شکل است، واژگانی چون مردم و یا دِموس (demos) در ادبیات سیاسی این کلیت بی شکل را بیان می کنند یا می خواهند که بیان اش کنند. نکته ای در خور توجه این است که «مردم» در ادبیات سده های میانۀ اروپا به بخش های بی چیز و فقیر اجتماع اشاره می کرد، اما به تدریج مایۀ دوام دموکراسی معرفی شد. در اینجا موضوع بحث این است که اگر دموکراسی حکومتِ مردم بر مردم تعریف شده، پس یعنی ما با دو مردم مواجه هستیم.
بَدن بی شکل، مردم، گاهی باید دیده شود و گاهی پنهان بماند. گاهی موجود شود و گاهی ناموجود. مردم همیشه حاضر نیستند، رؤیت آن موکول به شکل و فُرم وضعیت است. موضوع کمی عجیب به نظر می رسد؛ اما بخش لایتجزای منطق عملی سیاست معاصر است. به کمک آراء متفکرین معاصر ازجمله رانسیر متوجه می شویم که برداشتی متفاوت از اجتماع قابل بررسی است. برداشت متفاوت ناظر بر مفهوم «پُلیس» است. پلیس قسمی از توزیع امور محسوس‌ است و اساس اش فقدان فضای خالی است، یعنی هر مکان-زمانی باید توپُر شود، برای آن نام/عدد تعریف شده باشد تا بتواند دیده شود/شنیده شود/.... (آیا امروز بدون داشتن مدارک شناسایی وجود خواهید داشت؟)
پلیس یک وضع است نه یک سازمان امنیتی و یا افزونه ای بر وضع. در پُلیس موجودیتِ‌ مردم پنهان است. در شمارشِ مکان-زمان ها، یک چیز که شاید بتواند توخالی بماند و باید همواره پُر شود همان بدن بیشکلی است که روزگاری به ادبیات و سیاست وارد شد و وجودش همواره بغرنجی تئوریک و عملی ایجاد می کند. تقریباً مسجل است که در رتوریک کارکنان حرفه‌ ایِ بخش توزیع قدرت سیاسی (که ما اصطلاحاً دولت نامیده ایم)، هر خط مشی و هر تصمیم ‌سازی مهمی موکول به خواستۀ مردم و موافقت‌ آن است، حتا اگر این موافقت نانوشته و ناگفته باشد. هر عملی از سوی دولت و حکومت سر می‌زند پیشاپیش مهر تأیید مردم را خواهد داشت. اما در عین حال نظر کسانی چون رانسیر این است که سخن همین مردم جز به مثابه «سروصدا» شنیده نمی‌شود. برای مثال، در حمله ارتش ایالات متحده به خاورمیانه همواره با اعتراضات «مردمی» در کشورهای مختلف غربی و بویژه خود آمریکا روبرو بودیم ولی این اعتراضات با کمک پوشش وسیع رسانه‌ ای ناشنیدنی و نادیدنی می‌شدند (پلیس همواره به تجمع‌کنندگان در یک مکان می‌گوید: «سریع تر از اینجا دور شوید! چیزی برای دیدن/شنیدن/گفتن... وجود ندارد»). اگر یک مؤلفۀ مهم برای رؤیت پذیریِ «مردم»، حضور در جایگاه مشترک (خیابان، میدان، سالن اجتماعات و...) برای ابراز عقیده و نظر است، ازجمله برای ابراز مخالفت و اعتراض، حتا وقتی این حضور پررنگ و قابل توجه است، باز شِمایی از «مردم» نیست. در منطق حاکمیتِ مدرن که از سوی متفکرینی چون فوکو و رانسیر بررسی و واکاوی شده، «مردم» همواره تا اندازه ای بیشتر/کمتر از خودش خواهد بود. هر چقدر هم که تعداد افراد سخنگو (معترض) فراوان و قابل توجه باشد، باز هم از «مردم» کوچک تر است. هرچقدر هم تعدد خواسته ها و تنوع سخن ها بیشمار یا حداقل چندگانه باشد، به نظر اینطور نمودار می شود که یک چیزی وجود دارد که چیزی دیگر می گوید و صدای این چیز همواره برتر از دیگر صداها است. «مردم» همواره چیزی بیش از همان مردم‌ی است که دیده می‌شود، چیزی است که توافق اش با تصمیمات اساسی، پیش فرضی خدشه ناپذیر است.


چیست آنچه می خوانند «مردم»
در نشستی که هفتم دی ماه با موضوع بررسی کتابی تازه ترجمه، «در باب حاکمیت» (چهار بخش از کتاب جمهوری ژان بُدن)، برگزار شد، آقای دکتر کاشی (عضو هیئت علمی دانشگاه علامه) مباحثی را با موضوع چیستی حاکمیت نزد متفکرین غربی و سیر تاریخی_تئوریک آن در آغازهای مدرنیته مطرح کردند. دکتر کاشی در مورد سنت های اروپایی حامل مفهوم حاکمیت و فُرم های استمرار و تحول آن در سده های 16 و 17 اشاراتی داشت. این بحث در قالب pdf با عنوان «بازگشت حاکمیت به مخیله جمعی» در کانال تلگرام ایشان منتشر شد. در این بحث به نظرات ژان بُدن، تامس هابز و یوهانس آلتوسیوس اشاره شده است. آنچه را ژان بُدن و هابز و آلتوسیوس و یا دیگر متفکرین با باورها و خط¬مشی¬های مختلف در باب حاکمیت گفته اند و نوشته اند باید درس هایی از تاریخ تفکر بشر در مورد راه و روشِ با-هم-زیستن دانست و به قدر کفایت و به¬موقع آنها را واکاوی و حلاجی کرد. به بیانی، جدا از هر زاویه و تفاوتی که امروز نسبت به طرح های سیاسی این متفکرین کلاسیک داریم، نمی توانیم دلایل آنها را برای طرح چنین سازوکارهایی بسادگی نادیده بگیریم.
نوشتۀ مذکور را می توان در فرصتی بهتر بررسی و نقد کرد، اما فعلا به نظر می رسد بتوانیم به کمک اش، این بحث را داشته باشیم که در تأسیس و در سیر تحولات سازوکار حاکمیت مدرن، یک چیز را نمی توان نادیده گرفت: «جمعیت»، و در نتیجه حفظ موجودیتِ این جمعیت یا همان چیزی که در ادبیات سیاسی کلاسیک و مدرن، ذیل نام «مردم» خوانده شده است. به نظر می رسد پس از استقرار مدرنیته، این مفهوم باید به اعتبار قرارِ تأسیسِ سازوکارِ حیات در یک سرزمین مشخص، از اعتبار بیشتری برخوردار شده باشد. همچنین، اصحاب نظریۀ حاکمیت در تعیین لوازم و مختصات «امنیت» که لازمۀ حفظ موجودیت جمعیت (مردم) است جهد بسیار داشته¬اند. ازجمله تامس هابز برای تأمین نیازهای بحث خود از چراییِ وجود چیزی چون لویاتان (دولت یا حاکمیت) از مقولۀ «امنیت» یاری گرفت. به واقع امنیت جزء مشروعیت بخش و مهمِ رتوریک اصحاب نظریۀ حاکمیت در دوران مدرن بوده است.
با وجود تمام جدل هایی که در مورد نظریۀ مدرن حاکمیت وجود داشته، اگر نتایج عملی آن را دست کم در سطح دُفاکتو مفروض بگیریم و نیز، تا زمانی که بهترین فُرم حیات انسان را حیات جمعی در مجموعه ای بنام «شهر/دولت» دانسته و آن را بهتر از دیگرفرم های حیات جمعی قلمداد کنیم، ناگزیر هستیم امنیت و برقراری آن را شرط وجودیِ اجتماع سیاسی (State) اعلام کنیم. همۀ حکومت ها نیز با هر ایدئولوژی و خط مشی، بر اهمیت حفظ امنیت تأکید داشته اند، چون با از میان رفتن این شرط به هر شکلی، موجودیتِ چنین اجتماعی با خطر مواجه خواهد شد. در این سازوکار تأمین امنیت مشروط به شرایط و اوضاع نخواهد بود، یعنی به فرض نمی توان با این بهانه که یک حادثۀ اجتماعیِ منجر به خسارت مالی یا جانی، از دیدرس قوای رسمیِ گماشته برای تأمین امنیت خارج بوده (حتا اگر اینطور بوده)، آن حادثه را از شمولیتِ مسئولیت سیاسی خارج و آن را از حدود وظایف قوای مذکور بیرون دانست. همچنین این امنیت محدود هم نخواهد بود، یعنی فقط خاصِ بخشی از افراد اجتماع نیست، فرضاً اگر بخشی از یک اجتماع (حتا اگر اکثریت محسوب نشود) با برخی اوضاع و شرایط در یک دوران موافقت نداشت، نمی توان از تأمین امنیت همه جانبۀ حیات فردی و اجتماعی شان شانه خالی کرد، مگر اینکه مقرر شود این بخش، خود برای تأمین امنیت اش چاره اندیشی کند (که در اینصورت نیز نظریۀ حاکمیت قابلیت توجیه اش را ضعیف می یابد). پس فصل مشترک فرم های مختلف حاکمیت این بوده که جماعتی از انسان ها (گروه ها، طبقات، و مآلاً مردم) در یک سرزمین معین با پذیرش قواعد حکمرانی (که مبتنی است بر مصلحت عموم) به امکان استمرار حیات امن امیدوار باشند.
جدا از هر بحث و نظر، این منطق مدرن حیات جمعی تا اینجا کارآمد به نظر می رسد. اما مسئله از آنجا آغاز می شود که درمی یابیم، آنچه ذیل نام «مردم» به میان کشانده شده و یک منبع مهم برای وجاهت حاکمیت و حکمرانی سیاسی بوده، مفهومی روشن، واضح و سرراست نبوده است. مهم تر از این، هر نظم سیاسی که خواسته خود را دموکراتیک معرفی کند حال چه این خصلت دموکراتیک نهادینه باشد و چه ابزاری و نمایشی، مجبور بوده «مردم» را در سطوح مختلف به عرصه بکشاند. این نکته در مورد انواع دموکراسی در طول تاریخ صادق است.
@SBUpolitics


#خبر

دانشجویانی که در روز های اخیر دستگیر شده اند:

محمدامین اصانلو دانشگاه تهران
یاسمن محبوبی دانشگاه تهران
حسام حسین‌زاده دانشگاه تهران
تارخ ملکی دانشگاه تهران
امین خسروی دانشگاه تربیت مدرس
علی اسدی دانشگاه امیرکبیر
سها مرتضایی، دبیر شورای صنفی مرکزی دانشجویان دانشگاه تهران

این لیست به روزرسانی خواهد شد.

4⃣3⃣9⃣
🆔 @senfi_uni_iran


Forward from: شوراهای صنفی دانشجویان کشور
✳️شوراهای صنفی امضا کننده نامه به وزیر علوم:

۱- دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل
۲- دانشگاه صنعتی ارومیه
۳- دانشگاه مازندران
۴- دانشگاه شهید مدنی تبریز
۵- دانشگاه گنبد کاووس
۶- دانشگاه زنجان
۷- دانشگاه علوم اجتماعی تهران
۸- دانشگاه مراغه
۹- دانشگاه تهران
۱۰- دانشگاه علامه طباطبایی
۱۱- دانشگاه کاشان
۱۲- دانشگاه رازی کرمانشاه
۱۳- فرهنگیان
۱۴- دانشگاه تحصیلات تکمیلی و فناوری پیشرفته کرمان
۱۵- دانشگاه سیستان و بلوچستان
۱۶- دانشگاه علم و صنعت
۱۷- مجتمع اموزش عالی فنی و مهندسی اسفراین
۱۸- بین المللی امام خمینی قزوین
۱۹- فعالین صنفی دانشگاه شهید بهشتی تهران
۲۰- دانشگاه صنعتی کرمانشاه
۲۱- دانشگاه هنر تبریز
۲۲- دانشگاه نیشابور
۲۳-دانشگاه امیرکبیر
۲۴-دانشگاه سبزوار
۲۵-دانشگاه منابع طبیعی گرگان
۲۶- فعالین صنفی دانشگاه صنعتی اصفهان
۲۷- دانشگاه صنعت نفت آبادان

این لیست به روزرسانی خواهد شد.

🆔 @senfi_uni_iran


Forward from: شوراهای صنفی دانشجویان کشور
🛑نامه شوراهای صنفی دانشجویان دانشگاه های کشور به وزیر علوم در خصوص دانشجویان بازداشت شده در روز های اخیر:

بسمه تعالی

وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری، جناب دکتر غلامی
ریاست محترم سازمان امور دانشجویان کشور، جناب آقای دکتر صدیقی
با عرض سلام؛
احتراما همانگونه که مستحضر می باشید، در پی اعتراضات مردمی در باب مسائل صنفی از جمله مشکلات اقتصادی و معیشتی در روزهای اخیر، این اعتراضات به صورت کاملا مسالمت آمیز و به دور از هر گونه تنش و درگیری و اغتشاش در برخی از دانشگاهها و توسط دانشجویان گرامی به عنوان قشر فرهیخته کشور صورت پذیرفت که مطابق با ماده 12 منشور حقوق دانشجویی اجتماعات و اعتراضات مسالمت آمیز در دانشگاهها آزاد و بلامانع می باشد و همچنین مطابق حق آزادی بیان و همچنین حق انتقاد و مطالبه گری مذکور در منشور حقوق دانشجویی تعارضی با قوانین ندارد. اما در کمال تاسف مطلع شدیم در برخی دانشگاهها این تجمعات با دخالت نیروهای امنیتی روبرو و به بازداشت تعدادی از فعالین دانشجویی در فضای خارج از اجتماعات به اتهامات واهی و خلاف واقع ختم شده است بطوری که برخی از این افراد هیچ گونه ارتباطی با تجمعات نیز نداشته اند، که این امر باعث تشویش اذهان دانشجویان در سراسر کشور گردیده است. با توجه به مسئولیت وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در قبال دانشجویان این مرز و بوم، شورای صنفی دانشجویان دانشگاه ............... خواهان آزادی بدون قید و شرط دانشجویان نام برده در زیر و همچنین عدم تکرار چنین اتفاقاتی در آینده می باشد.
اسامی دانشجویان به شرح زیر می باشد:

دانشگاه علامه طباطبایی:
فائزه عبدی پور
مجید مسافر
محمد خانی
سیاوش امجدی
محسن شاهسون
سینا غفاری



دانشگاه تهران:
لیلا حسین زاده
سینا ربیعی
محسن حق شناس
میکائیل قلی راد
پدرام پذیره
محمد محمدیان
علی مظفری
مهدی وهابی ثانی
سهیل موحدان
آرش آوری
دانیال ایمان
امیر حسین علم طلب
مجید اکبری
محسن ترابی
کسری نوری
عارف فتحی
محسن میر محسنی
محمد جواهری

دانشگاه صنعتی شریف :
محمد شریفی مقدم ریابی

4⃣3⃣7⃣
🆔 @senfi_uni_iran


Forward from: اتحادیه علوم سیاسی
بهه ملی نامه‌ای سرگشاده را خطاب به شاه نوشتند-، حزب توده فرودین 1356 را نقطه آغاز بحران می‌داند که طی آن چندین فقره اعتراض و اعتصاب کارگری رخ داد، چریک‌های فدایی تابستان 1357، اعتراضات و درگیری ساکنین خارج از محدوده شهری را نقطه آغاز می‌دانند، مخالفین مذهبیِ رژیم فوت ناگهانی فرزند ارشد امام خمینی (ره) را در آبان سال 1356 و برخی دیگر درج مقاله توهین‌آمیز روزنامه اطلاعات با امضا مستعار احمد رشیدی مطلق در دی ماه 1356 را نقطه شروح انقلاب می‌دانند و البته برخی از روشنفکران و دانشگاهیان نیز اعتراضات به انتقال دانشگاه «آریامهر» به اصفهان را نقطه آغاز می‌دانند. اما باید توجه داشت که تمامی این نقاط شروع و اتفاقات نه علت که خود معلول هستند و علت را باید در جا/جاهای دیگری جست (3).
از همین‌رو نیز تقلیل اعتراضات 7 دی مردم مشهد به یک توطئه علیه دولت یا اعتراض جمعی مال‌باخته و یا آن‌گونه که مخالفین انقلاب اعلام می‌دارند قیام علیه انقلاب اسلامی، بسیار ساده‌اندیشانه است و البته می‌تواند پاسخ موقتی بر سوالات اساسی‌تر باشد. برای یافتن پاسخ و تحلیلی که با واقعیت اتفاقات مشهد بیشتر هم‌خوانی داشته باشد، شایسته است شعارهای مردم حاضر در این اعتراض را مورد توجه قرار دهیم. شعارهایی که اگر هم با «مرگ بر روحانی» و گرانی آغاز شد، اما به‌سرعت به‌سمت کلیت نظام نشانه رفت. در واقع تحلیل اساسی باید بر نقطه‌ی شیفت شعارها از دولت و گرانی به‌سمت نظام متمرکز شود؛ در این صورت دیگر نمی‌توان به سادگی این تجمع را حاصل تلاش و زحمت صِرف مخالفین دولت دانست.
برای تحلیل اتفاقات 7 دی مشهد باید اندکی دورتر از روز حادثه بایستیم، باید در نقطه پیروزی انقلاب اسلامی در 57 و تمامی اتفاقات بعد از آن قرار بگیریم و سپس به تحلیل چنین حوادثی بپردازیم. آقای علم الهدی در روز حادثه در سبزوار جمله‌ای بیان کردند که می‌تواند آغازی برای شروع تحلیل چنین اتفاقاتی باشد: نه‌‌تنها امروز در برابر مردم خودمان از اداره اقتصاد، رفاه و زندگی‌شان با این مسائل امروز شرمنده هستیم، بلکه در طول تاریخ ۴۰ ساله، مدیریت‌ها آن‌چنان آشفته بوده که ما شرمنده مردم هستیم (4). هر چند ایشان چندین سال است که تنها دولت را مقصر این‌گونه نابسامانی‌ها می‌داند، اما باید توجه داشت که شعارهای مردم حاضر در اعتراض مشهد تنها به گرانی و دولت محدود نماند و تا سیاست خارجی، مسائل فرهنگی و ... را در برگرفت.
اعتراضات اوائل دهه هفتاد مردم قزوین، مشهد و اسلامشهر و ... را نخواستیم تحلیل کنیم و اگر هم تحلیل کردیم، تحلیل‌های منطبق بر واقعیت بیرونی نبود؛ اما اعتراض مشهد می‌تواند سرآغاز اندیشیدین به آنچه تا کنون به آنها نیاندیشده‌ایم باشد، در صورتی‌که به توطئه علیه دولت؛ توطئه خارجی علیه نظام و یا هر تحلیل ساده‌انگارانه تقلیل نیابد. متضررین موسسات مالی، منتقدین فضای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و .... تنها درد/ دردهای موجود را فریاد می‌زنند و این وظیفه مدیران نظام است که برای این دردها، درمان بیابند و چه بهتر که درمان‌ها مبتنی بر واقعیت بیمار و با متدهای علمی باشد؛ وگرنه تنها زمان بروز و ظهور مجدد درد را به تاخیر انداخته‌ایم.
حبیب رضازاده

1- آبراهامیان، یرواند (1379)، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل‌محمدی، نشر نی، صص 632-630
2 - همه اتفاقاتی که امروز در مشهد رخ داد (7دی1396)، قابل دسترسی در: https://www.borna.news/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-
3 - زیباکلام، صادق (1380)، مقدمه‌ای بر انقلاب اسلامی، نشر روزنه، ص 159-158.
4- علم‌الهدی: ‌مردم ‌شرمنده هستیم (7دی 1396)، قابل دریافت در http://fararu.com/fa/news/342234/%D8%

20 last posts shown.

1 025

subscribers
Channel statistics