نگاهِ دیگر


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


نگاره‌های صابر گل‌عنبری پژوهشگر، مترجم، روزنامه‌نگار و کارشناس مسائل منطقه‌ای و بین‌الملل

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


📌 تحلیل آماری آرای کُردهای ترکیه

گزارش‌های آماری مفصلی از نتایج اکتسابی احزاب ترکیه در 81 استان و 7 منطقه اداری منتشر شده است. در میان این گزارش‌ها آنچه خودنمایی می‌کند و کارشناسان را به تامل بیشتر فرا می‌خواند اطلس آرای کُردی در دو انتخابات اخیر در این کشور است. این مساله می‌تواند شناختی دقیق از جامعه کُردی و به تبع آن مساله کُردی ترکیه به دست دهد.
قبل از برگزاری انتخابات 24 ژوئن کانال نگاهِ دیگر طی چند یادداشت به این انتخابات و چینش احتمالی آرای کُردها پرداخت که تفاوتی آنچنانی با گزارش‌های آماری اخیر ندارد.
به نوشته سعید الحاج کارشناس مقیم ترکیه، بر پایه نتایج انتخابات ریاست جمهوری، رجب طیب اردوغان در دو منطقه اداری کُردنشین شرق و جنوب شرقی آناتولی با فاصله زیادی نسبت به رقیب انتخاباتی خود در این مناطق حائز اکثریت آرای کُردها شده است؛ به نحوی که در منطقه شرق 52 درصد آرا را در مقابل صلاح الدین دمرتاش با 29 درصد کسب کرده است و در جنوب شرقی نیز اردوغان 49 درصد و دمرتاش 35.9 درصد آرا را به دست آورده‌اند.
مقایسه‌ای سرانگشتی میان نتایج انتخابات ریاست جمهوری 2018 و 2014 نیز نشان می‌دهد که اردوغان در این دوره یک درصد ریزش رای در دو منطقه یاد شده داشته است، اما آرای دمرتاش 2.8 درصد کاهش داشته است؛ یعنی سه برابر اردوغان. این که چرا صلاح الدین دمرتاش این اندازه افت رای داشته است، خود جای تامل دارد. شاید عده‌ای دلیل آن را در زندانی بودن صلاح الدین دمرتاش و عدم دسترسی ایشان به رای‌دهندگان در شرق و جنوب شرقی ترکیه جستجو کنند، اما احتمالا این دلایل واقع‌بینانه به نظر نرسد چون اولا انتظار می‌رفت همین مساله احساسات کُردها را تحریک و آرای آن‌ها را به سمت ایشان سوق دهد و ثانیا ایشان شخصیتی شناخته شده‌ هستند و ثالثا کاهش آرای حزب کُردی دموکراتیک خلق‌ها در انتخابات پارلمانی در استان‌های کردنشین نیز که نامزدهای آن از نزدیک با مردم دیدار و تبلیغ می‌کردند، موید این مدعاست.
در انتخابات پارلمانی نیز حزب عدالت و توسعه به ترتیب در استان‌های شرقی و جنوب شرقی 42.3 و 39.9 درصد و حزب دموکراتیک خلق‌ها نیز 32.3 درصد و 38.6 درصد آرا را کسب کردند. در مجموع در استان‌های هر دو منطقه اداری شرق و جنوب شرقی آناتولی حزب عدالت و توسعه آرای بیشتری نسبت به حزب هدپ به دست آورد.
حزب دموکراتیک خلق‌ها در بیشتر این استان‌ها ریزش رای داشت، اما در مقابل آرای آن در شهرهای بزرگ استانبول، آنکارا و ازمیر افزایش چشمگیری داشت.
جالب اینجاست که در این دوره آرای آک‌پارتی در ۷۱ استان کاهش داشته و در ۱۰ استان افزایش یافته است که ۹ استان آن کُرد‌نشین است.
سنگین‌تر شدن سبد آرای حزب دموکراتیک خلق‌ها در استانبول و آنکارا با توجه به جمعیت کُردی قابل توجه در این دو شهر طبیعی است، اما در شهر ازمیر پایگاه تاریخی حزب جمهوری‌خواه خلق این‌گونه نیست. جمعیت کُردها در این شهر با کردهای مقیم استانبول و آنکارا قابل مقایسه نیست. افزایش چشمگیر آرای حزب هدپ در ازمیر این شائبه را تقویت می‌کند که قبل از برگزاری انتخابات مطرح شد و در این کانال هم به آن اشاره شد.
از این قرار که گفته می‌شد حزب جمهوری‌خواه خلق به رهبری قلیچدار اوغلو از برخی هواداران خود خواسته است با هدف کاستن از تعداد کرسی‌های حزب عدالت و توسعه به حزب دموکراتیک خلق‌ها رای دهند تا بتواند از حد نصاب ده درصد آرا عبور کرده و وارد پارلمان شود. طبق قانون انتخابات ترکیه، اگر حزبی نتواند این حد نصاب را کسب کند، کل آرای اکتسابی آن در مناطق مختلف به حزب حائز اکثریت در آن‌ها اختصاص می‌یابد؛ در نتیجه اگر این حزب کُردی 9.9 درصد آرا را کسب می‌کرد همه آن به سبد حزب حاکم ریخته می‌شد و حدود 60 کرسی به تعداد کرسی‌هایش افزوده می‌شد و بدون نیاز به حرکت ملی صاحب اکثریت مطلق پارلمانی می‌گردید. از این رو، گفته می‌شد حزب جمهوری‌خواه خلق از برخی هوداران خود خواست به حزب دمرتاش رای دهند.
اظهارات تاج الدین بایر از حزب جمهوری‌خواه خلق در شهر ازمیر این احتمال را تقویت می‌کند. وی اخیرا گفت که 2 درصد از هواداران حزبش دراین شهر به حزب هدپ رای داده‌اند تا موفق به ورود به پارلمان شود و این حزب در ازمیر 85 هزار رای به دست آورده وصاحب یکی از کرسی‌‌های آن شده است.
از سوی دیگر، آرای حزب جمهوری‌خواه خلق نسبت به انتخابات قبلی حدود 3 درصد کاهش نشان می‌دهد.
حال فارغ از نکات پیشگفته، این حزب با تصاحب 67 کرسی، سومین فراکسیون بزرگ پارلمانی را در اختیار دارد و به وزنه مهمی درمعادلات داخلی ترکیه تبدیل شده و حذف‌شدنی نیست و این نشان می‌دهد که برخورد چکشی با این حزب نتیجه‌بخش نبوده است.
البته نتایج انتخابات مناطق کُردی بر این نکته هم تاکید دارد که نزاع میان پ.ک.ک ودولت ترکیه به تنهایی محملی علمی برای شناخت جامعه و مساله کردی در این کشور نیست.

✍ صابر گل‌عنبری
@Sgolanbari


🔻راشد غنوشی در قامت رئیس جمهور تونس!

تونس مهد انقلاب‌های عربی است. محمد بوعزیزی تنها آتش به جان خود نزد، بلکه چنان آتشی در جهان عرب برافروخت که هنوز هم شعله‌هایش زبانه می‌کشد.
انقلاب ۱۴ ژانویه ۲۰۱۱ تونس تا مرز شکست پیش رفت. اگر غنوشی نبود، تونس سرنوشتی بهتر از مصر و لیبی نداشت. کوتاه آمد و قدرت را واگذار کرد تا کشور بماند. وقتی بهار عربی رنگ خزان به خود گرفت و اخوان مصر قدرت را باخت و سرنوشت تلخی پیدا کرد، خیلی زود راشد غنوشی خطر را احساس و به مقتضای آن عمل کرد. بر عکس اخوان مصر که شناختی دقیق از موازنه قدرت در داخل و منطقه نداشتند، غنوشی نشان داد که سیاستمدار موقعیت‌شناسی است و خوب با پیچ و خم سیاست آشناست و می‌داند چه وقت امتیاز دهد و چه وقت امتیاز بگیرد.
شاید گفته شود ارتش تونس مثل همتای مصری خود سیاست‌زده نیست و همین باعث شد انقلاب این کشور سرنوشت متفاوتی داشته باشد. بله این هم درست است و نافی نقش محوری راشد غنوشی نیست.
رهبر حزب نهضت در انتخابات ریاست جمهوری 2014 موقعیت را مناسب ندید و از نامزدی خودداری کرد. اما درست دو سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری تونس در نوامبر 2019 زمزمه کاندیداتوری غنوشی برای این انتخابات به گوش رسید. در آگوست 2017 وقتی رهبر حزب نهضت کراوات زد، خیلی‌ها آن را حمل بر رغبت وی برای ورود به این کارزار انتخاباتی کردند. البته زیاد هم بی‌راه نگفتند. بعد از آن رفته رفته منابع نزدیک به این حزب از این احتمال گفتند تا این که عماد خمیری سخنگوی نهضت در بیست و هفتم ژوئن گذشته گفت که راشد غنوشی از کلیه توانمندی‌های لازم برای رئیس جمهور شدن برخوردار است و بر اساس آیین نامه داخلی این حزب غنوشی نامزد اصلی آن در انتخابات ریاست جمهوری 2019 است.
خود غنوشی در پنجم می گذشته در مصاحبه با روزنامه شروق با وجود این که تلویحا گفت رقیب قاید سبسی رئیس جمهور 82 ساله تونس در انتخابات آتی ریاست جمهوری نمی‌شود، در عین حال تاکید کرد که وی بر اساس قوانین داخلی حزب نهضت نامزد این انتخابات خواهد بود، اما عمل بر مقتضای آن را منوط به محاسبات دقیق داخلی و شرایط هموار منطقه‌ای و بین‌المللی دانست.
این نشان می‌دهد که رهبر نهضت نمی‌خواهد بی‌گدار به آب بزند و فعلا زود است که تصمیمی نهایی در مورد نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری نوامبر 2019 اتخاذ کند. به گفته منابعی توافقی نانوشته میان غنوشی و سبسی وجود دارد که در انتخابات ریاست جمهوری مقابل هم قرار نگیرند. بعید است که وضعیت جسمانی سبسی، اجازه نامزدی به او در انتخابات پیش‌رو را بدهد. این مساله راه غنوشی را هموار می‌کند.
شخصا احتمال کاندیداتوری وی را زیاد می‌دانم. این احتمال وجود دارد که تحت فشار بدنه و رهبران نهضت نامزد شود. البته این به تنهایی نمی‌تواند وی را قانع کند، بلکه یقینا شرایط داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی نقش تعیین‌کننده‌ای در تصمیم‌گیری غنوشی دارد. از لحاظ داخلی، نتایج انتخابات ماه می شوراهای محلی و شهرداری‌ها و پیروزی نهضت مشوق خوبی برای غنوشی است. همچنین امروز این حزب به دنبال انشقاق حاصله در حزب ندای تونس اکثریت پارلمانی را در اختیار دارد و شریک ائتلاف حاکم است. در عرصه منطقه‌ای عربی نیز محور ضد اخوانی به دنبال چنددستگی حاکم میان نظام‌های عربی، دیگر آن قدرت و توان سابق را ندارد وامروز محور قطر و ترکیه نیز قوی‌تر از قبل است و دیگر عربستان آن تاثیرگذاری سابق را ندارد.
از لحاظ بین‌المللی هم راشد غنوشی به عنوان یک رهبر میانه‌رو اسلامی از مقبولیت خوبی در اروپا برخوردار است. وی چهار سال است که مهمان ثابت کنفرانس اقتصادی داووس در سوئیس است.
با توجه به پیروزی نهضت در انتخابات شوراهای محلی، این احتمال نیز وجود دارد که در انتخابات پارلمانی تونس در اکتبر 2019 بتواند برنده شود و دولت را تشکیل دهد.
غنوشی نیم‌نگاهی به تجربه اسلام‌گرایان در مالزی و ترکیه دارد و می‌خواهد تونس نیز شاهد چنین توسعه اقتصادی باشد. امیدوار است این آرزو به دستان او محقق شود و این ممکن نخواهد بود مگر این که ردای رئیس جمهوری تونس را بر تن کند.
نامزدی غنوشی برای انتخابات به معنای حتمیت پیروزی او نیست. راه دشواری پیش‌رو خواهد داشت. وقتی کار او بسیار سخت خواهد بود که دیگر احزاب و جریان‌های سیاسی برای جلوگیری از پیروزی‌اش ائتلاف کنند و بر سر یک نامزد واحد متفق شوند. البته به احتمال زیاد شاهد نامزدهای متعددی در انتخابات ریاست جمهوری تونس باشیم و در این صورت چنین ائتلافی شکل نخواهد گرفت، اما همین تعدد نامزدها می‌تواند انتخابات را به دور دوم بکشاند و در این دور ممکن است چنین ائتلافی انتخاباتی علیه رهبر نهضت به وجود آید.
البته ناگفته نماند که احتمال تمدید دوره ریاست جمهوری باجی سبسی به مدت دو سال دیگر هم وجود دارد و این مساله در حد یک پیشنهاد در حال بررسی است.

✍️صابر گل‌عنبری

🔴کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari


🔻جایگاه ایران در جنگ تجاری جهانی

جهان این روزها در هیاهوی جنگ نفتی ترامپ علیه ایران با جنگ دیگری روبه‌رو است که می‌تواند پیامدهای ناگواری برای اقتصاد جهانی به دنبال داشته باشد. آمریکای ترامپ از ۳۱ می گذشته با اعمال تعرفه‌های گمرگی علیه واردات آلومینیوم و فولاد از اروپا، کانادا و مکزیک جنگی تجاری را آغاز کرده است.
دونالد ترامپ امشب نیز جنگ تجاری بی‌سابقه‌ای را علیه چین رقم خواهد زد و ۲۵ درصد تعرفه گمرکی بیش از ۸۰۰ قلم کالای وارداتی چینی را افزایش خواهد داد. چین تهدید کرده است که "فورا" واکنش نشان خواهد داد و مقابله به مثل می‌کند.
از سوی دیگر، این اقدامات و احتمال افزایش تعرفه‌های گمرکی واردات خودرو و کالاهای دیگری از اروپا می‌رود که آمریکا را درگیر یک جنگ تجاری تمام‌عیار با جهان کند که آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان دو روز پیش نسبت به آن به شدت هشدار داد.
این جنگ تجاری جهانی در حالی روی می‌دهد که ایران نیز به دنبال خروج آمریکا از برجام هدف جنگی اقتصادی قرار گرفته و آمریکا تهدید کرده است بی‌سابقه‌ترین تحریم‌ها از جمله تحریم کامل نفتی را اعمال خواهد کرد.
جنس و ماهیت این دو جنگ متفاوت است؛ اما یکی بودن یک طرف جنگ یعنی آمریکا می‌تواند پیوند معناداری میان آن‌ها ایجاد و به نوعی سرنوشت‌شان را به هم گره زند.
هر اندازه جنگ تجاری میان آمریکا، اروپا و چین گسترده‌تر و سخت‌تر می‌شود احتمال ائتلاف میان این قدرت‌های اقتصادی علیه ایران کاهش می‌یابد و از این منظر جنگ تجاری جهانی می‌تواند به پایداری برجام کمک کند و همراهی متحدان اروپایی و چین با سیاست‌های ضد ایرانی را در بدبینانه‌ترین حالت تحت الشعاع قرار داده و تقلیل دهد و در خوشبینانه‌ترین حالت غیر ممکن کند.
راهی که ترامپ بر اساس سیاست "نخست آمریکا" در عرصه جهانی در پیش گرفته است با ورود جنگ تجاری از امشب به فاز جدید خود می‌تواند نوعی ائتلاف نانوشته جهانی علیه این تکروی‌ها ایجاد کند که تهران نیز تا حدودی از آثار آن بهره‌مند شود.
پوشیده نیست که بهره‌مندی کامل ایران از منافع برجام نیازمند فعال‌سازی قانون Blocking regulation و مقابله به مثل تحریمی جدی اروپا علیه آمریکا است و این اتفاق خود به خود به جنگی تجاری میان دو طرف منجر می‌شد. حال که واشنگتن قبل از فعال‌سازی تحریم‌ها علیه ایران و واکنش احتمالی اروپا، خود دست به یک جنگ تجاری علیه متحدان اروپایی‌اش زده است، این مساله می‌تواند انگیزه اروپایی‌ها برای مقابله با سیاست‌ها ترامپ را بیشتر کند‌ و حمایت از برجام بعد عملیاتی جدی‌تری پیدا کند.
در حال حاضر به نظر می‌رسد که اروپا با وجود جنگ تجاری ترامپ به دنبال مهار آن و ممانعت از گسترش دامنه‌اش است؛ اما اروپا در آینده در صورت تداوم اقدامات تجاری یکجانبه ترامپ چاره‌ای جز مقابله به مثل جدی ندارد و این خود می‌تواند به برجام کشیده شود و به نفع آن تمام شود.
در عین حال در یک حالت این جنگ تجاری جهانی می‌تواند به ضرر ایران تمام شود و آن هم وقتی است که دولت آمریکا، اروپا و چین برای پایان دادن به این وضعیت، پشت میز مذاکره بنشینند و در نهایت به توافق برسند.
در این حالت دور از ذهن نیست که ایران وجه المصالحه قرار گیرد و دولت آمریکا بخواهد در مقابل کسب همراهی اروپایی‌ها و چینی‌ها علیه تهران به توافقی برای پایان جنگ تجاری تن دهد.
فعلا نمی‌توان با قاطعیت درباره ماهیت سرنوشت جنگ تجاری آمریکا سخن گفت؛ اما با توجه به خطرات ویرانگر چنین جنگی برای اقتصاد جهانی از جمله اقتصاد خود آمریکا دور از ذهن نیست که در نهایت توافقی چند جانبه به آن پایان دهد. حالا باید منتظر ماند و دید آیا ایران نیز بخشی از این توافق خواهد بود یا خیر؟

🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari


🔻دردسر نفتی ترامپ!

دونالد ترامپ بد وقتی را برای جنگ نفتی با ایران انتخاب کرده است. تاکیدات مقامات دولتی آمریکا مبنی بر به صفر رساندن صادرات نفتی ایران جدا از این که دست‌کمی از اعلام جنگ با ایران ندارد، در کنار فاکتورهای دیگر، فعلا تا حدودی بازار نفت را آشفته کرده و قیمت‌ها را بالا برده است.
ترامپ زمانی به ایران اعلام جنگ نفتی داده که در نتیجه نزاع لیبی میان خلیفه حفتر و دولت وفاق ملی و تحولات اخیر در هلال نفتی این کشور، صادرات نفت آن کاهش یافته است.
هر چند بعد از مکالمه تلفنی ترامپ و ملک سلمان قیمت نفت کاهشی جزئی یافت؛ اما بار دیگر به دنبال تحولات نفتی لیبی دیروز سه شنبه افزایش یافت.
ترامپ بیش از هر کسی نگران افزایش قیمت نفت است. این نگرانی دلایل داخلی دارد. مهم‌ترین آن‌ها، تاثیرگذاری این مساله بر انتخابات میان دوره‌ای کنگره آمریکا در نوامبر آینده است. تداوم افزایش قیمت بنزین در آمریکا در اثر افزایش مستمر بهای جهانی نفت به نفع جمهوری‌خواهان در این انتخابات نیست و این احتمال وجود دارد که قربانی سیاست نفتی ترامپ شوند و نتوانند حائز اکثریت شوند. هر چند تا چند وقت قبل برخی نظرسنجی‌ها موقعیت انتخاباتی آنها را خوب ارزیابی می‌کرد.
از این رو، دونالد ترامپ شنبه گذشته در گفتگو با شبکه فاکس نیوز خشم و ناراحتی خود از افزایش مستمر بهای نفت را ابراز داشت و اوپک را متهم به بازی با قیمت نفت کرد. وی گفت که اوپک 100 درصد با بازار جهانی نفت بازی می‌کند و باید به این کار خود پایان دهد.
ترامپ که توافق اخیر اوپک برای افزایش یک میلیون بشکه نفت را کافی ندانسته، در این گفتگو پیشنهاد کرد که سازمان اوپک "باید" دو ملیون بشکه نفت خود را افزایش دهد.
جدا از این که به گفته برخی کارشناسان نفت، عربستان سعودی به دلایل فنی و لجستیکی فعلا قادر به افزایش 2 میلیون بشکه‌ای نفت خود نیست، این کشور قصد دارد سهام شرکت آرامکو را در سال 2019 در بورس عرضه کند و نمی‌خواهد با تزریق بیش از حد نفت، بهای آن کاهش جدی پیدا کند. ریاض می‌خواهد این روند تداوم یابد تا سهام آرامکو برای سرمایه‌گذاران جذاب‌تر باشد.
در همین حال هم تهدید نفتی رئیس جمهور ایران می‌تواند بر آشفتگی بازار جهانی نفت بیافزاید. این تهدید به موضوع داغ رسانه‌های عربی تبدیل شده است.
خلاصه این که دونالد ترامپ سیاستی نفتی را در پیش گرفته است که برای خود او دردسرساز است و نتایج منفی این سیاست در داخل آمریکا از جمله بالا رفتن قیمت بنزین به طور حتم مورد بهره‌برداری دموکرات‌ها در انتخابات پیش‌رو قرار خواهد گرفت. این چیزی نیست که ترامپ می‌خواهد. او از یک سو، مصمم است تا نوامبر آینده یعنی زمان برگزاری انتخابات میانه‌دوره‌ای کنگره فروش نفت ایران را به شدت کاهش دهد و اگر بتواند به صفر برساند و از سوی دیگر، می‌خواهد بهای نفت را کاهش دهد؛ اما در سایه تحریم نفتی کامل ایران، ادامه نزاع نفتی میان بنغازی و طرابلس در لیبی، تحریم‌ها علیه ونزوئلا و کاهش تولید نفت خام این کشور به علت مشکلات فنی و دیگر عوامل نه تنها قیمت نفت کاهش نخواهد یافت بلکه روند تصاعدی آن تداوم می‌یابد.
این مساله می‌تواند موجب معافیت بیشتر خریداران نفت ایران از تحریم‌ها حداقل در کوتاه مدت شود تا از افزایش بیشتر بهای نفت و تاثیرات منفی آن بر داخل آمریکا جلوگیری شود و بیش از این ترامپ در مقابل دموکرات‌ها به دردسر نیافتد.

🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari


🔺روزنامه عربی ۲۱ این‌گونه سیاست ترامپ در منطقه و دستور مهاجرتی او را در قالب یک کاریکاتور ترسیم کرده است.

🔺سیاستی مهاجرزا و رفتاری مهاجزستیز
@Sgolanbari


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
🔺 بررسی روزنامە‌های امروز ایران در گفتگو با شبکه ماهواره‌ای الجزیرە
@Sgolanbari


🔻برنامه ترامپ برای نفت ایران!

اخبار ضد و نقیضی از احتمال معافیت نفتی برخی مشتریان نفت ایران به گوش می‌رسد. بعد از این که رویترز به نقل از یک مقام آمریکایی از مذاکره دولت ترامپ با خریداران نفت ایران برای به صفر رساندن خرید نفت از ایران تا نوامبر آینده خبر داد، یک مقام وزارت انرژی آمریکا از احتمال معافیت برخی مشتریان سخن راند.
هر دو گزاره صحیح به نظر می‌رسد. هدف اصلی ترامپ به صفر رساندن فروش نفت ایران در درازمدت است و این هدف با اعلام تحمیل بی‌سابقه‌ترین تحریم‌ها در تاریخ سازگاری دارد. اساسا بدون تصفیر خرید نفت از ایران این هدف ترامپ محقق نمی‌شود. اما در شرایط فعلی بازار جهانی انرژی، حذف نفت ایران بسیار شوک‌آور خواهد بود و مشکل‌ساز است.
جایگزینی روزانه حدود ۲.۵ میلیون بشکه نفت و میعانات کار دشواری است. ترامپ امروز توئیت کرده که پادشاه عربستان متعهد به افزایش ۲ میلیون بشکه شده است. بماند که این اقدام ریاض ضد اوپکی است، اما دور از ذهن است که این کشور بتواند در کوتاه مدت این کمیت نفت را یکباره به بازار تزریق کند.
حال اگر روسیه هم بخواهد تولید و فروش نفت خود را افزایش دهد، شاید بتواند با عربستان نزدیک به این مقدار را تامین کند، اما باز سخت است که کل نفت صادراتی ایران را پوشش دهند.
اینجاست که به گفته وزیر نفت اگر صادرات کشور بیش از ۴ میلیون بشکه بود، حذف ایران اگر غیر ممکن نبود، بسیار دشوارتر از اکنون بود.
از این رو، دولت آمریکا برای جبران مقدار باقیمانده، از معافیت برخی خریداران نفت ایران سخن گفته است. این تصمیم آمریکا هم با هدف کنترل بازار و تبعات منفی حذف یکباره نفت ایران است نه نیاز همپیمانانش.
با این وضع به نظر می‌رسد که کاخ سفید در کوتاه مدت برای خرید حدود ۷۰۰ هزار تا یک میلیون بشکه نفت ایران به همپیمانان خود از جمله ژاپن و کره جنوبی معافیت دهد.
برخی مشتریان ایران که در برابر این خواسته آمریکا تا حدودی از خود مقاومت نشان می‌دهند، از آن بیم دارند که تن دادن به این خواسته و پذیرش تحریم نفتی ایران موجب افزایش قیمت نفت خواهد شد و مجبور می‌شوند نفت جایگزین را با بهای سنگینی خریداری کنند.
بعید است ترامپ در درازمدت به فروش این مقدار نفت ایران هم تن دهد. اگر به صورت تدریجی نتواند نفت ایران را از بازار جهانی حذف کند و در آینده به راه‌حلی و جایگزینی برای این منظور نرسد، نهایت تلاش خود را خواهد کرد تا از یک سو به حداقل ممکن برسد؛ چیزی در حدود ۵۰۰ هزار بشکه در روز و از سوی دیگر، درآمد حاصله به شکل ارزی وارد کشور نشود و وجهی تهاتری پیدا کند؛ احتمالا در ازای کالاهای اساسی مثل دارو و غیره.
حال باید منتظر ماند و دید اتحادیه اروپا در بسته پیشنهادی خود چه راه‌حلی برای تداوم خرید نفت از ایران و دور زدن تحریم‌های آمریکا پیشنهاد می‌کند. برای اروپایی‌ها سخت است بیش از این وابسته به انرژی روسیه باشند.

🔴 کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari


🔻چرا ترامپ به دیدار پوتین می‌رود؟!

ترامپ در طول ۱۸ ماه ریاست جمهوری‌ خود همواره تلاش کرده است که بر اساس وعده‌های انتخاباتی‌اش چه در سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی عمل کند. در بعد خارجی دست ترامپ برای عمل به وعده‌هایش بازتر بوده است. در مورد مسائل داخلی به دنبال مخالفت سنا، هنوز قانون اوباماکر پابرجا است و نتوانسته آن را حذف کند. اما در مسائل خارجی ترامپ به تعداد قابل توجهی از وعده‌های خود عمل کرده است، از خروج از توافقنامه‌های تی‌‌پی‌پی، آب‌وهوایی پاریس و برجام گرفته تا انتقال سفارت آمریکا به قدس و اعمال تعرفه‌های جدید بر برخی کالاهای وارداتی از اروپا و چین.
در این میان، یکی از وعده‌های برجای مانده ترامپ در سیاست خارجی بهبود روابط با روسیه است. ترامپ چند بار در جریان تبلیغات انتخاباتی‌ وعده داد این روابط تنش‌زده را بهبود بخشد. قول داد در تحریم‌های اعمال شده علیه مسکو تجدیدنظر خواهد کرد و حتی فراتر از آن نیز رفت و تلویحا به آمادگی‌اش برای شناسایی حاکمیت روسیه بر جزیره کریمه اشاره کرد. اوباما که دل خوشی از روسیه و سیاست‌های پوتین نداشت، در روزهای آخر ریاست جمهوری‌اش، کار را برای ترامپ بسیار دشوار کرد. وی که می‌دانست ترامپ چه در سر دارد، به اتهام دخالت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، تحریم‌های شدیدی علیه روسیه وضع کرد و ۳۵ دیپلمات روس را اخراج و دو مرکز روسی را پلمب کرد. این گونه اوباما مسیر حرکت ترامپ به سمت روسیه را مین‌گذاری کرد. ترامپ که هنوز مراسم تحلیف را به جای نیاورده بود، به شدت از این اقدام اوباما انتقاد کرد.
وی که به نوعی در پیروزی‌ انتخاباتی‌‌اش وامدار پوتین است، پس از به قدرت رسیدن با پرونده روسیه گیت مواجه شد و عملا نتوانست به رغبت خود برای نزدیکی به مسکو جامه عمل بپوشاند. غیر از این پرونده و مین‌گذاری‌های سیاسی اوباما، خود ساختار سیاسی آمریکا مانع جدی فراروی دونالد ترامپ برای نزدیک شدن به تزار روسیه است. همین ساختار سیاسی ترامپ را مجبور کرد که او نیز قانون تحریم‌های کنگره علیه روسیه در آگوست ۲۰۱۷ را امضا کند. در حالی که پای قانون را امضا می‌کرد، از آن انتقاد و کنگره را مسئول بدتر شدن روابط با روسیه معرفی کرد.
پس از آن ترامپ در جریان مسمومیت ساکریبال جاسوس سابق روسیه و دخترش در انگلیس و در همراهی با لندن و گویا تحت فشار همان ساختار سیاسی روسیه‌ستیز در آمریکا، ۶۰ دیپلمات روس را اخراج و کنسولگری مسکو در سیاتل را نیز بست.
اکنون گویا ترامپ شرایط را برای تحقق وعده انتخاباتی‌اش در مورد بهبود روابط با روسیه تاحدودی مساعد می‌بیند. جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا را که در گذشته از مخالفان این روند بود، هفته گذشته راهی مسکو کرد تا با مقامات روس درباره آینده روابط و بررسی دیداری احتمالی میان پوتین و ترامپ دیدار و گفتگو کند. پوتین بیش از هر زمانی خواهان بهتر شدن روابط با غرب به ویژه آمریکا و رفع تحریم‌ها علیه کشورش است تا بتواند او نیز وعده انتخاباتی مبنی بر ارتقای وضعیت معیشتی روس‌ها و بهبود اقتصاد روسیه را عملی کند.
در نهم ژوئن، پوتین با ستایش از ترامپ گله‌مندانه گفت که وعده او برای رفع تنش‌ها و بهبود در روابط با روسیه بر زمین مانده و عملی نشده است. امروز پوتین بیش از هر کسی چشم انتظار عینیت یافتن این وعده است.
اکنون دو طرف توافق کرده‌اند تا در شانزدهم ژوئیه در پایتخت فنلاند با هم دیدار کنند. موضوعات زیادی برای همکاری میان دولت ترامپ و روسیه وجود دارد. ترامپ امیدوار است در دو مساله مهم نظر پوتین را جلب کند. یکی همکاری علیه ایران چه در بعد منطقه‌ای به ویژه در سوریه، چه در مساله همراهی با تحریم‌های آتی، دومی در قضیه معامله قرن است که به حمایت روسیه نیاز دارد.
همچنین ترامپ که اروپا را دربحث برجام همراه خود نمی‌بیند، می‌خواهد با نزدیکی و لو صوری به روسیه به نوعی زهر چشمی هم از اروپایی‌ها بگیرد.
دولت ترامپ به این منظور چراغ سبزهایی به پوتین نشان داده است؛ هم در مساله ماندن بشار اسد رئیس جمهور سوریه در قدرت و هم در تحولات اخیر جنوب سوریه. سیاست آمریکا در قبال سوریه در این روزها بیشتر تابع سیاست تل‌آویو و تفاهماتی است که میان اسرائیلی‌ها و روس‌ها شکل گرفته است.
هر اندازه سیاست خاورمیانه‌ای روسیه به تل‌آویو نزد‌یک‌تر می‌شود، به همان اندازه نیز لابی اسرائیلی در آمریکا برای اقناع ساختار سیاسی این کشور برای بهبود روابط با مسکو تلاش می‌کند و پوتین هم این معادله را خوب درک کرده است.
با این حال، هنوز سخن گفتن از بهبودی جدی روابط آمریکا و روسیه زود است و دیدار آتی ترامپ و پوتین احتمالا تنش‌ها میان دو کشور را کم‌رنگ کند، اما به آن‌ها پایان نمی‌دهد. این مساله یکباره اتفاق نخواهد افتاد، بلکه اگر موانع فراروی ترامپ هم برداشته شود، باز سیری تدریجی را طی خواهد کرد.

✍️صابر گل‌عنبری

🔴کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari


🔻لیره سوریه و تومان ایرانی!

سوریه از مارس 2011 وارد بحرانی داخلی شد که اندک اندک به عرصه جنگی درونی، منطقه‌ای و بین‌المللی تبدیل شد. در طول این سال‌ها مدام ارزش لیره پول ملی سوریه در مقابل دلار آمریکا افت می‌کرد و سیری نزولی داشت. وقتی بحران سوریه آغاز شد، هر دلار آمریکا با 46.80 لیره معامله می‌شد که پس از هفت سال اکنون ارزش هر دلار به 435 لیره بر اساس نرخ‌گذاری رسمی بانک مرکزی سوریه رسیده است. در بازار سیاه تفاوت قیمت حدود 20 لیره است و به 455 لیره می‌رسد.
همچنان که ملاحظه می‌شود ارزش دلار در برابر لیره حدود 1000 درصد افزایش یافته است و به عبارتی دیگر ارزش پول ملی سوریه به همین میزان در مقابل دلار افت کرده است.
افت شدید پول ملی سوریه در سایه وضعیت بغرنج این کشور جنگ زده و آوارگی درون سرزمینی و برون سرزمینی حدود نیمی از جمعیت آن، کشته شدن بیش از نیم میلیون نفر، ویرانی فاجعه‌بار زیرساخت‌های اقتصادی و به عبارتی دیگر فروپاشی اقتصادی امری طبیعی به نظر می‌رسد.
اما در همین بازه زمانی یعنی از مارس 2011 تا به امروز ریال ایران نیز چنین روند نزولی و افت شدید را تجربه کرده است و ارزش هر دلار از 1100 تومان در این تاریخ به بیش از 9 هزار تومان در روزهای گذشته رسید. به عبارتی دیگر در این بازه زمانی حدود 900 درصد ارزش پول ملی کشور در مقابل دلار کاهش یافته است.
جالب اینجاست که اختلاف قیمت رسمی و آزاد دلار در ایران حدود 100 درصد است، اما در سوریهِ جنگ‌زده این اختلاف قیمت میان دو بازار رسمی و سیاه حدود 5 درصد است.
از لحاظ اقتصادی، بالا بودن ارزش پول ملی یک کشور دال بر اقتصاد پیشرفته آن‌کشور نیست. به عنوان مثال ارزش بیش از سه برابر دینار کویت در مقابل دلار نشان از توسعه‌یافته‌تر بودن اقتصاد کویت در مقابل آمریکا نیست. اگر کاهش ارزش واحد پول ملی در مقابل ارز خارجی روندی طبیعی و حساب شده داشته باشد، می‌تواند مطلوب و به نفع صادرات، صنعت گردشگری و در کل اقتصاد باشد، اما زمانی که این کاهش افسارگسیخته می‌گردد و می‌رود که به سقوط آزاد بیانجامد و بازار و زندگی روزانه را فلج می‌کند، به یک بحران اقتصادی منجر می‌شود.
به راستی چرا در این هفت سال باید ریال روند افتی مشابه لیره سوریه تجربه کند؛ در حالی که نه وضعیت داخلی و نه شاخص‌های اقتصادی ایران مثل سوریه است.
گفته می‌شود عامل اصلی این جنون دلاری و ارزی روانی است. بله قبول! اما این که عامل روانی این اندازه اثرگذار واقع شود، یک وجه دیگر هم دارد و آن بی‌اعتمادی بازار و مردم به سیستم اقتصادی است.
مقصر کیست؟ و چاره کار در چیست؟

🔴کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari


🔻انتشار یادداشت اخیر درباره نتایج انتخابات ترکیه در سایت دیپلماسی ایرانی

http://irdiplomacy.ir/fa/page/1977413/13+امین+بُرد+انتخاباتی+اردوغان+و+حزبش.html

🔴کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari


🔺🔻کاریکاتورِ معنادارِ روزنامه عربی ۲۱

در هفته‌های اخیر منابع نزدیک به حزب حاکم ترکیه، بلوکی عربی (امارات و...) رابه تزریق دلار سیاسی برای جلوگیری ازپیروزی اردوغان وحزبش متهم‌ می‌کردند.
@Sgolanbari


🔻تحلیل نتایج انتخابات ترکیه؛
🔻13 امین بُرد انتخاباتی اردوغان و حزبش

24 ژوئن در ترکیه روزی تاریخی بود. 87 درصد واجدین شرایط رای در انتخابات ریاست‌جمهوری و پارلمانی شرکت کردند. همچنان که در یادداشت قبلی پیش‌بینی شد، هم رجب طیب اردوغان در دور اول انتخابات ریاست جمهوری پیروز شد و هم ائتلاف ملت (یا جمهور) متشکل از حزب عدالت و توسعه و حرکت ملی توانست حائز اکثریت مطلق کرسی‌های پارلمان شود.
با این پیروزی، حزب عدالت و توسعه 13 امین انتخابات ترکیه و اولین انتخابات پس از تبدیل نظام سیاسی به ریاست جمهوری را نیز بُرد. انتخابات امروز حساس‌ترین و پیروزی امروز نیز مهم‌ترین در طول 16 سال گذشته برای آک‌پارتی بود. در این دوره اپوزیسیون ترکیه نهایت تلاش خود را کرد تا اردوغان، عدالت و توسعه و ائتلاف ملت (یا جمهور) را زمین زند، اما موفق نشد.
برگ برنده اصلی اردوغان و حزبش در این انتخابات نیز باز اقتصاد و توسعه چشمگیری است که ترکیه در طول 16 سال حکمرانی عدالت و توسعه تجربه کرده است.
بر اساس نتایج اولیه و پس از شمارش 98 درصد آرای انتخابات ریاست‌جمهوری و پارلمانی، اردوغان توانسته است با کسب 52.38 درصد آرا رئیس جمهور ترکیه بماند. آرای اردوغان در این انتخابات در مقایسه با نتایج همه‌پرسی قانون اساسی ترکیه در 2017 حدود یک درصد رشد داشته است. همچنین ائتلاف ملت توانسته است 53.62 درصد آرا یعنی 342 کرسی پارلمان از 600 کرسی را تصاحب کند و اکثریت مطلق پارلمان را به دست آورد. 293 نماینده از حزب عدالت و توسعه و 49 نماینده از حزب حرکت ملی.
ائتلاف امت متشکل از حزب جمهوری‌خواه خلق و حزب خوب و حزب سعادت 34.05 درصد آرا را کسب کرده و در مجموع 191 نماینده به مجلس فرستاد. 146 نماینده از حزب جمهوری‌خواه خلق و 44 نماینده از حزب خوب. حزب سعادت نتوانست نماینده‌ای به مجلس بفرستد.

📌چند نکته درباره نتایج انتخابات ترکیه:
1ـ همچنان که در یادداشت قبلی نیز گفته شد، سلطه مطلق آک‌پارتی به تنهایی بر پارلمان ترکیه پایان یافت و این حزب 293 کرسی را کسب کرد و 8 کرسی تا تصاحب اکثریت مطلق کم داشت.
2ـ نتیجه اکتسابی حزب عدالت و توسعه در این دوره از انتخابات پارلمانی کمتر از دوره قبل در نوامبر 2015 بود. در این دوره 42.49 درصد آرا و در دوره قبل 49.48 درصد را کسب کرد. البته نسبت به سال 2014 حدود 3 درصد بیشتر است.
3ـ ده درصد از آرای 52 درصدی اردوغان از آن حرکت ملی است. مجموع آرای اکتسابی ائتلاف ملت در انتخابات پارلمانی 53.62 درصد است که 42.49 درصد آن مربوط به حزب عدالت و توسعه و 11.13 درصد بقیه از آن حرکت ملی است. این نتیجه نشان می‌دهد که اردوغان بدون حمایت حرکت ملی به رهبری دولت باغچلی نمی‌توانست رئیس جمهور شود و حزب عدالت و توسعه نیز بدون ائتلاف با این حزب نمی‌توانست حائز اکثریت مطلق پارلمان شود.
4ـ حزب دموکراتیک خلق‌ها موفق شد از حد نصاب ده درصدی عبور کند و 11.62 درصد آرا را کسب کرد. این حزب نتیجه بهتری از انتخابات نوامبر 2015 به دست آورد و صاحب 67 کرسی شد و 8 کرسی را به مجموع کرسی‌های خود افزود.
5ـ نتیجه‌ای که صلاح الدین دمرتاش نامزد حزب دموکراتیک خلق‌ها در انتخابات ریاست جمهوری کسب کرد 8.31 درصد بود که 3 درصد کم‌تر از نتیجه اکتسابی حزبش هـ.د.پ در انتخابات پارلمانی است. احتمالا تعداد قابل توجهی از ترک‌های چپگرای هوادار این حزب به صلاح الدین دمرتاش رای نداده‌اند.
6ـ حزب جمهوری‌خواه خلق نیز در این دوره از انتخابات ریزش داشته است و نتیجه اکتسابی آن 22.67 درصد بود که در مقایسه با دو دوره قبل حدود 3 درصد کمتر است. آرای اکتسابی محرم اینجه نامزد این حزب در انتخابات ریاست جمهوری 30.79 درصداست که حدود 7 درصد بیشتر از نتیجه حزبش درانتخابات پارلمانی است.
7ـ حزب خوب به رهبری مرال آکشنر که از حزب حرکت ملی انشقاق یافت، توانست 10.01 درصد آرا را کسب کند وحائز 44 کرسی شد.

📌سه نکته:
1ـ با توجه به این که اردوغان پیروزی‌اش در انتخابات ریاست جمهوری را مدیون ائتلاف با ملی‌گرایان است و حزبش در قالب ائتلاف با آن‌ها توانسته است اکثریت مطلق پارلمان را به دست آورد، حزب عدالت و توسعه در دوره پنج ساله آینده برای پیشبرد طرح‌ها و برنامه‌های خود نیازمند همکاری تنگاتنگ حرکت ملی است. از این رو، اگر اردوغان بخواهد روند صلح با کُردها را احیا کند، نمی‌تواند ملاحظات و شروط این حزب را نادیده بگیرد.
2ـ به احتمال زیاد اردوغان در 5 سال آینده تلاش خواهد کرد با تامین خواسته‌های جوانان بتواند در انتخابات 2023 سلطه مطلق بر پارلمان را به حزبش بازگرداند.
3ـ این انتخابات به دوران انتقالی در ترکیه پس از همه‌پرسی قانون اساسی پایان داد واین کشور طی5 سال آینده در سایه ثبات سیاسی به جهش اقتصادی خود ادامه خواهد داد وگام‌های بلندتری تا تحقق اهداف برنامه 2023 برخواهد داشت.

✍️ صابر گل‌عنبری

🔴کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari


🔻بازنشر یادداشت امروز درباره انتخابات ترکیه در خبرآنلاین
https://www.khabaronline.ir/detail/785643/World/middle-east

🔴کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari


انتشار چهار یادداشت پیرامون کُردها و آک‌پارتی در قالب یک مقاله در سایت دیپلماسی ایرانی
http://irdiplomacy.ir/fa/page/1977247/اردوغان+و+مساله+کردی.html

🔴کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari


💢 امروز در ترکیه چه خواهد شد؟

امروز یکشنبه ۲۴ ژوئن انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی ترکیه برگزار می‌شود. نتایج این انتخابات بسیار حساس است. پس از آن، ترکیه از نظام پارلمانی به ریاست‌جمهوری منتقل می‌شود. رجب طیب اردوغان برای پیروزی در دور اول باید بیش از ۵۰ درصد آرا را کسب کند. نظرسنجی‌های صورت گرفته در دو ماه اخیر نشان می‌دهد که احتمال کشیده شدن انتخابات ریاست جمهوری به دور دوم وجود دارد. همچنین محتمل است که حزب عدالت و توسعه نتواند اکثریت پارلمانی را یعنی بیش از ۳۰۰ کرسی را به دست آورد که در این صورت در تصویب قوانین و پیشبرد طرح‌های خود با مشکل جدی روبرو خواهد شد.
آک‌پارتی با چالش‌های زیادی در این دوره روبرو است. مهم‌ترین چالش قشر جوان ترکیه است که دوران قبل از حکمرانی عدالت و توسعه را ندیده و توقعات و انتظاراتی دارد و بخش قابل توجهی از این قشر تنوع‌طلب و دنبال تغییر است.
اپوزیسیون ترکیه دیروز شنبه تجمع چالشی بزرگی در استانبول برگزار کرد و از مردم خواست به اردوغان رای ندهند و محرم اینجیه نامزد حزب جمهوری‌خواه خلق را انتخاب کنند.
در این وضعیت بسیار سخت است که نتایج انتخابات امروز را پیش‌بینی کرد.
در هر صورت، اردوغان چه در دور اول پیروز شود چه در دور دوم، رئیس جمهور ترکیه خواهد ماند. گمان می‌کنم بتواند با کسب ۵۰ تا ۵۲ درصد آرا در دور اول، کار را به نفع خود تمام کند.
در همین حال، مطمئنا حزب عدالت و توسعه اکثزیت نسبی پارلمانی را به دست خواهد آورد، اما سوال اینجاست که آیا اکثریت مطلق را یعنی بیش از ۵۰ درصد کرسی‌های پارلمان را به دست می‌آورد یا خیر؟
پاسخ به این سوال بسیار مشکل است. اگر حزب کُردی دموکراتیک خلق‌ها بتواند از حد نصاب ده درصدی آرا عبور کند، کار برای ائتلاف عدالت و توسعه سخت‌تر خواهد شد. ولی اگر هدپ این حد نصاب را کسب نکند، خود به خود بخش قابل توجهی از آرای زیر ده درصد آن در مناطق کُردی به آک‌پارتی می‌رسد و این حزب حائز اکثریت مطلق خواهد شد.
در هر صورت، فکر می‌کنم که ائتلاف جمهور (عدالت و توسعه و حرکت ملی) بتواند از ۳۰۰ تا ۳۱۵ کرسی پارلمان را به دست آورد و صاحب اکثریت مطلق شود.
در صورت تحقق نتایج یاد شده، ترکیه در دوره پساانتخابات ثباتی سیاسی را تجربه خواهد کرد و رجب‌طیب اردوغان با فراغت بال برنامه بلندپروازانه ۲۰۲۳ را پیش خواهد برد و اقتصاد ترکیه جهش بزرگی خواهد کرد.
دوره ریاست‌جمهوری آینده اردوغان در صورتی با دغدغه کمتری همراه خواهد بود که ائتلاف جمهور حائز اکثریت مطلق پارلمانی شود. در غیر این صورت دوره‌ای پرچالش خواهد بود.
حتی برخی نظرسنجی‌ها پیش‌بینی کرده‌اند در صورت ورود حزب کُردی هدپ به پارلمان و ائتلافش با ائتلاف امت، این احتمال وجود دارد که امت اکثریت پارلمانی را به دست آورد. هر چند بیشتر نظرسنجی‌ها ائتلاف جمهور را حائز اکثریت می‌دانند.
چند فاکتور را برای روز بعد از انتخابات ترکیه باید در نظر داشت:
۱- دوران سلطه مطلق آک‌پارتی به تنهایی بر پارلمان به سر آمده است و این حزب دیگر نخواهد توانست تنها حائز اکثریت مطلق پارلمانی شود بلکه اگر این مهم محقق شود در قالب ائتلاف جمهور است که متشکل از عدالت و توسعه، حرکت ملی و اتحاد بزرگ ملی‌گرایان است. ایدئولوژی اعضای ائتلاف ناهمگون است و یکپارچگی پارلمانی آن در آینده را به خطر می‌اندازد و چالشی بزرگ برای آک‌پارتی است. مجبور شدن آک‌پارتی به ورود به ائتلاف‌های سیاسی تبعاتی دارد و برای این حزب محدودیت‌هایی را ایجاد خواهد کرد.
۲- اطلس پارلمان آتی ترکیه بسیار متفاوت از پارلمان کنونی خواهد بود. در پارلمان جدید احزاب کوچک به دنبال ائتلافات انتخاباتی راه خواهند یافت. اپوزیسیون در پارلمان بعدی ترکیه بسیار قوی‌تر از گذشته خواهد بود. البته خود همین اپوزیسیون نیز بسیار ناهمگون و متشکل از ایدئولوژی‌های متعارض است و نقطه اشتراک آن‌ها خصومت با حزب عدالت و توسعه و شخص رجب طیب اردوغان است.
البته ناگفته نماند که پارلمان بعدی ترکیه پس از ریاستی شدن نظام سیاسی، دیگر آن ثقل قبلی را نخواهد داشت‌.

✍ صابر گل‌عنبری

🔴کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari


🔻چیزی تا نمایش قرن نمانده!

همه می‌پنداشتند دیوانه است و چند ماهی بیش سکاندار کاخ سفید نخواهد بود و کنگره حکم به حجرش خواهد داد. یک سال و نیم از زمامداری او گذشت. در این مدت راه خود را ‌رفت و کار خود را کرد و به نوعی همه را قال گذاشت. علیه همه ایستاد چه در داخل چه در خارج، مبادا یک وعده انتخاباتی‌اش زمین بماند. تنها به آن فکر می‌کند نه حقوق بین‌الملل.
بله! او یک چهره کاملا جنجالی است. رفتارهای عجیب غریبی دارد، اما نباید از این زاویه او را شناخت. هر چه باشد، یک آدم جدی است. یک بازرگان موفق است که همین از او یک رئیس جمهور اقتصاددان ساخته است و در این یک سال و اندی توانسته است رشد اقتصادی قابل توجهی (بیش از 3 درصد) در آمریکا محقق کند که اوبامای دموکرات نتوانست.
یک دیوانه نمی‌تواند در رقابت‌های تنگاتنگ انتخابات درون حزبی برای ریاست جمهوری آمریکا جمهوری‌خواهان کارکشته و در انتخابات سراسری چهره دموکراتی چون هیلاری 70 ساله را شکست دهد. یک دیوانه نمی‌تواند از زمین و زمان باج بگیرد و چرخ اقتصاد را به این شکل بچرخاند. شاید او نیز مانند نیکسون تئوری مرد دیوانه را اجرا می‌کند، اما می‌داند چه کار می‌کند و برنامه دارد.
ترامپ می‌خواهد دست به کارهای بزرگ بزند. او می‌خواهد اسطوره شود و نامش در تاریخ بماند. برای این مهم نیز سه کار بزرگ در عرصه بین‌الملل در دست اقدام دارد. یکی صلح در شبه جزیره کره، دیگری حل منازعه فلسطین و سومی نیز تقابل با ایران است. استارت را از شبه جزیره کره زد و در یک بده بستان پنهان و غیر منتظره به تفاهماتی با رهبر کره شمالی رسید. به احتمال زیاد این روند تداوم خواهد یافت تا به سر منزل مقصود برسد. پلان دوم ترامپ حل یک طرفه و از موضع قدرت منازعه هفتاد ساله فلسطین است. او می‌داند سه دهه مذاکره مستقیم میان دولت خودگردان و رژیم اسرائیل به نتیجه نرسیده و نخواهد رسید. از این رو، به دنبال تحمیل یک راه حل است که به معامله قرن معروف شده است. قبل از آن مهم‌ترین مانع پیش‌رو یعنی قدس را به قول خودش برداشت و در ششم دسامبر 2017، آن را به اسرائیل واگذار کرد. می‌خواهد از حومه شرقی قدس به فلسطینی‌ها دهد. اخبار متواتر حاکی است که در معامله قرن روستای ابودیس واقع در شرق بیت‌المقدس و در فاصله دو کیلومتری مسجد الاقصی به عنوان پایتخت کشور فلسطین معرفی شده است.
هنوز ماهیت این معامله مشخص نیست و جزئیاتی از آن در رسانه‌های اسرائیلی و آمریکایی منتشر شده که روشن نیست چه اندازه صحت دارد. هر چه هست، مورد پذیرش فلسطینی‌ها نیست. مشخص نیست سرنوشت ۶ میلیون آواره فلسطینی و شهرک‌های یهودی‌نشین که ۴۰ درصد مساحت کرانه‌باختری را بلعیده است، چه خواهد شد. فلسطینی‌ها چه جریان مذاکره‌کننده به رهبری ابومازن و چه جریان مقاومتی به رهبری حماس و جهاد اسلامی مخالفت کرده‌اند.
حتی با وجود هماهنگی‌ها، خود دولت نتانیاهو نیز نگران است در آخرین لحظات در مقابل کاری انجام شده قرار گیرد.
گویا در یک ماه اخیر ترامپ برای جلب رضایت ابومازن اصلاحیه‌هایی بر این طرح زده، اما باز مورد پذیرش او واقع نشد. دیدارها و سفرهای فشرده‌ای در این روزها در منطقه در جریان است. ترامپ 11 ژوئن دیوید فریدمن سفیر یهودی خود را از قدس فراخواند تا طرح معامله قرن را نهایی کند. بعد از آن بود که یک هیات آمریکایی به ریاست جرد کوشنر داماد یهودی ترامپ و عضویت جیسون گرینبلات به منطقه آمده و مشغول بازاریابی برای این طرح است. به اردن، مصر، عربستان و قطر رفته است. با سیسی، عبدالله دوم، تیمم، محمد بن سلمان و نتانیاهو دیدارهای مفصلی داشته است. ترامپ برای پیشبرد طرحش به حمایت عربستان، مصر و اردن امیدوار است. به گفته منابع مختلف ترامپ توانسته است دولت عربستان و شخص محمد بن سلمان و رئیس جمهور مصر را با این طرح همراه کند. می‌ماند اردن که تا این لحظه همراهی چندانی از خود نشان نداده است. با توجه به همراهی قدرت‌های عربی بعید است که اردن بتواند مقاومتی بکند. به گفته روزنامه اسرائیلی معاریو چند روز قبل دیداری با حضور ولی‌عهد عربستان، نخست‌وزیر اسرائیل، جرد کوشنر در دفتر پادشاه اردن در امان برگزار شده است.
ملک عبدالله دوم هم به دعوت ترامپ به کاخ سفید رفته است تا با او دیدار و گفتگو کند. هدف جلب رضایت کامل اردن و کمک این کشور برای راضی کردن ابومازن است. بعید نیست پس از اعلام این طرح و در ماه‌های بعد شاهد رهبری جدید فلسطینی‌ها و جایگزینی محمود عباس باشیم. احتمالا این مساله لازمه پیشبرد طرح در آینده باشد.
ترامپ می‌خواهد در ماه آتی و حداکثر تا قبل از هشتم آگوست که تحریم‌ها علیه ایران اجرایی می‌شود، از معامله قرن خود رونمایی کند تا بعد از آن بر روی پرونده ایران متمرکز شود. او می‌خواهد با فیصله یک‌جانبه مساله فلسطین و حل تحمیلی مسائل مرتبط با ایران نظم نوینی در منطقه ایجاد کند.

🔴کانال نگاهِ دیگر

@Sgolanbari


با سلام و احترام
خدمت همراهان عزیز نگاه دیگر

چند روزی به علت مشکلاتی وقفه‌ای در کار کانال ایجاد شد و نتوانستم در خدمت شما سروران ارجمند باشم، از این بابت پوزش می‌خواهم.


🔻سیاست خارجی فوتبالی مراکش

فوتبال یک زمین چمن، یک توپ، تعدادی بازیکن، مربی و داور نیست. گستره فوتبال فراتر از این‌هاست. توپ کروی شکل فوتبال به خوبی نشان می‌دهد که مظروف این پدیده، جهانی به پهنای کره خاکی است. پرطرفدارترین هنر هارمونیک اجتماعی است. همه به نوعی فوتبال بازی می‌کنند. گاهی یک تماشاگر یا بیننده تلویزیونی هیجانی‌تر از خود بازیکن داخل زمین بازی می‌کند، مربی‌گری می‌کند، فریاد می‌زند توپ به کجا و به دست کی برسد. داوری می‌کند، کارت قرمز و زرد می‌دهد. درباره تصمیمات داور زمین داوری می‌کند.
این خود از فوتبال پرظرفیت‌ترین پدیده اجتماعی را ساخته که تقریبا همه جوانب و عرصه‌های زندگی بشر را تحت الشعاع خود قرار داده است. سیاست، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ و غیره. فیفا از سیاسی کردن و سیاسی شدن فوتبال منع کرده است، اما در عالم واقع اتفاق دیگری رخ می‌دهد. سیاست پیوندی ناگسستنی با فوتبال یافته است. پیروزی و باخت تیم‌های کشورهای متخاصم صرفا بعد فوتبالی ندارد. مانند پیروزی تاریخی تیم ملی ایران بر تیم ملی آمریکا در جام جهانی 1998 که معنایی فراتر از یک برد فوتبالی پیدا کرد و عده‌ای آن را یک پیروزی سیاسی و حتی نظامی بر آمریکا قلمداد کردند. یا مانند طوفان زردی که کره شمالی در جام‌ جهانی 1966 به راه انداخت.
این روزها، سیاست خارجی هیچ کشوری اندازه مراکش فوتبالی نیست. یک حادثه این کشور پادشاهی را از دوستان پادشاه خود جدا و به خصمانش نزدیک ساخت و موقعیت سیاسی مراکش را در بلوک‌بندی‌های عربی تا حدودی دستخوش تغییر کرد.
رای مثبت کشوری چون الجزایر ـ که چند دهه است روابط پرتنشی با مراکش دارد ـ به میزبانی این کشور برای جام جهانی 2026 فضای دوستی و مودت را بر مناسبات دوجانبه حاکم کرده است. الجزایر سال‌هاست به دنبال حمایت از جبهه پولیسارو در صحرای غربی مراکش را خشمگین‌ کرده است، اما با یک تصمیم فوتبالی برآمده از نخوت عربی، رباط را نمک‌گیر کرد. پادشاهش محمد ششم نامه پرمهر و محبت برای بوتفلیقه رئیس جمهور الجزایر نوشت و چنان تشکر ویژه‌ای کرد که گویا مناسبات دو طرف هیچگاه رنگ تنش و بحران به خود ندیده است.
پادشاه مراکش برای جبران این محبت الجزایر در این نامه خود پیشنهاد میزبانی مشترک برای جام جهانی 2030 را به بوتفلیقه می‌دهد.
در عین حال، رای منفی عربستان و چند کشور دیگر عربی که بیش‌تر آن‌ها همبازی ریاض هستند، حسابی روابط میان آن‌ها و رباط را شکرآب کرد. این رای یک نوع انتقام‌گیری سیاسی از مواضع مراکش بود. این کشور از لحاظ تاریخی در همان بلوک سنتی عربی جای دارد، اما در بحران عربی خلیج فارس (میان قطر و چهار کشور عربی) موضعی نسبتا بی‌طرفانه گرفت و همین ریاض را خمشناک کرد و تقاص آن را سیزدهم ژوئن گذشته در جریان رای‌گیری برای میزبانی جام جهانی فوتبال 2026 گرفت.
مراکش عصبانیت و ناراحتی خود را از این اقدام به شیوه‌های مختلف نشان داد. رشید طالبی وزیر ورزش مراکش آن را "خیانت" خواند و شدیدا ابراز تاسف کرد.
در همین حال هم وزیر فرهنگ و رسانه مراکش از شرکت در اجلاس پنجشنبه 14 ژوئن وزرای اطلاع‌رسانی و امور رسانه کشورهای عضو ائتلاف عربی به رهبری عربستان در ریاض خودداری کرد.
خود پادشاه هم با امیر قطر تماس تلفنی گرفت و به خاطر رای مثبت دوحه به میزبانی رباط تقدیر و تشکر ویژه کرد.
همین اقدام عربستان چنان موجی منفی علیه ریاض در میان افکار عمومی ملل عرب ایجاد کرده است که خیلی‌ها از باخت‌های متوالی تیم ملی عربستان اظهار خشنودی می‌کنند و آن را انتقامی آسمانی می‌دانند!
همین مساله در کنار محاصره قطر و تلاش‌های ریاض برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل امروزه عربستان را در جهان عرب به شدت منزوی ساخته است.
امروز تصمیمات فوتبالی همانند خود بازی فوتبال نقشی دوجهی دارند. از یک طرف هم می‌تواند یک نوع دیپلماسی فوتبالی را رقم زند و باعث آب شدن یخ سیاسی میان دو کشور متخاصم شود و لو به صورت موقت؛ مانند آنچه امروز میان الجزایر و مراکش شاهد هستیم، و مثل دیدارهای دوستانه یا رسمی بین آلمان شرقی و غربی سابق در گذشته و از طرف دیگر نیز می‌تواند موجب یخ زدن روابط حسنه دوستان شود؛ مانند آنچه امروز میان ریاض و رباط روی داده است.
با توجه به رای مخالف عربستان، اگر ایران رای مثبت به میزبانی مراکش برای جام جهانی 2026 می‌داد، هم ریاض را شرمنده‌تر می‌کرد هم رباط را نمک‌گیر، و هم در این شرایط منطقه‌ای برای جایگاه کشورمان در نزد افکار عمومی مردمان عرب بسیار مهم بود.

✍ صابر گل‌عنبری

🔴کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari


ژستِ مذهبی رقیب اردوغان حاشیه‌ساز شد!
محرم اینجه نامزد انتخابات ریاست جمهوری ترکیه: مدعی نیستم نمازهای پنج‌گانه روزانه را مرتب به جای می‌آورم، اما از ۱۵ سالگی هر روز نماز جمعه می‌خوانم!!
@Sgolanbari


🔻سفره خبری تحلیلی جهان

1⃣ پیژامه سیاسی!
در جهان سیاست نشانه‌ها پرکاربرد هستند و تولید معنا می‌کنند. فقط تعدادی از آن‌ها ماندگار می‌شود، اما خیلی از این نمادها موقتی و زودگذر هستند. برخی از این نمادها به دست سلبریتی‌ها ساخته می‌شوند. بر اساس سمیولوژی سیاسی هر چیزی ظرفیت تبدیل شدن به یک نشانه سیاسی را دارد، حتی اگر یک زیرشلواری باشد!!
مدتی است که پیژامه رئیس جمهور چک سوژه شده است. وی دیروز در اقدامی عجیب آن را آتش زد. میلوش زمان چند سال پیش یک پیژامهِ بلند قرمز رنگ را خریده بود، اما بعد از مدتی به نمادی اعتراضی از سوی اپوزیسیون چک تبدیل شد. مخالفان زمان در سال 2015 یک زیرشلواری با همین رنگ و خصوصیات را بر بالای قلعه پراگ نصب کردند!
تداوم این کارها رئیس جمهور چک را عصبانی و وادار به واکنش کرد. روزنامه دیلی میل در این باره نوشت که زمان می‌خواست با این کار خود این پیام را برساند که «زمان لباس‌های زیر در جهان سیاست به پایان رسیده است»!
زمان گفته است: «سیاست‌ورزی باید مبتنی بر تبادل استدلالات منطقی باشد نه تمرکز بر لباس‌های زیر»
میلوش زمان هودار روسیه است و روابط خوبی با مسکو دارد. همین هوادارای باعث شد که رنگ سرخ زیر شلواری زمان به عنوان نشانه‌ای از نزدیکی او به بلوک چین و روسیه و دوری از اتحادیه اروپا تفسیر شود. مخالفان او معتقدند که انتخاب پیژامهِ سرخ‌رنگ دال بر این است که این بلوک تا کجا در سیاست چک نفوذ پیدا کرده است!
زمان که رفتارهای جنجال‌برانگیزی دارد، ابتدای 2018 برای بار دوم رئیس جمهور چک شد.


2⃣ زلزله در سائرون!
موافقت مقتدی صدر با تشکیل ائتلافی پارلمانی با مشارکت فتح مورد حمایت الحشد الشعبی زلزله‌ای در درون سائرون ایجاد کرده و تکانه این ائتلاف تنها عرصه سیاسی عراق را تکان نداد. گویا حزب کمونیست از اعضای سائرون چنین انتظاری نداشت. شورای مشورتی این حزب دیروز جمعه نشستی برای بررسی این مساله برگزار کرد.
روزنامه العربی الجدید به نقل از یک منبع نزدیک به حزب کمونیست عراق آورده است که در این نشست اختلافات شدیدی بروز کرده و در نتیجه آن دو جریان در داخل حزب شکل گرفته است، یکی خواهان خروج از ائتلاف سائرون است و دیگری خواهان دادن فرصتی بیشتر برای رایزینی با مقتدی صدر.
به نوشته این روزنامه، دو جریان در پایان نشست به این توافق رسیدند که ماندن حزب کمونیست در ائتلاف سارئرون را مشروط به شروطی کنند که مهم‌ترین آنها عبارتند از: خودداری از تشکیل دولت بر اساس سهمیه‌بندی‌های فرقه‌ای، مخالفت با ورود به ائتلافات فرقه‌ای، انجام اصلاحاتی که حزب کمونیست از سال 2015 در جریان تظاهرات خیابانی مطرح کرد.
رائد فهمی دبیر کل حزب کمونیست عراق نیز در اظهارنظری چنین خواسته‌هایی را مطرح کرده است.

3⃣ بالا گرفتن جنگ در حدیده
چنانچه پیش‌بینی می‌شد جنگ در جبهه حدیده شروع شد و نیروهای مخالف جنبش انصار الله (حوثی‌ها) در حال پیش‌روی هستند. ارتش تحت فرمان منصور هادی از سیطره بر فرودگاه شهر سخن گفته است، اما منابع خبری همچنان از ادامه درگیری‌ها در اطراف فرودگاه می‌گویند. ابتدا امارات متحده عربی عملیات ساحل غربی را شروع کرد و نیروهای یمنی نزدیک به آن در این عملیات شرکت داشتند، اما با توجه به حساسیت و دشواری کنترل حدیده نیروهای یمنی نزدیک به عربستان نیز ظرف دو هفته اخیر به این منطقه اعزام شده‌اند. بی‌بی‌سی عربی نیز اعلام کرد که نیروهای یمنی، اماراتی و سودانی در اریتره آماده اعزام به منطقه حدیده شده‌اند.
عبدالملک حوثی پنجشنبه خواستار اعزام نیرو به این جبهه شد و نیروهای زیادی از استان‌های دیگر به این منطقه رفته‌اند. این صف‌آرایی‌ها به خاطر اهمیت فوق العاده شهر بندری حدیده است. سرنوشت تحولات این جبهه آینده جنگ یمن را ترسیم خواهد کرد. اگر حوثی‌ها بندر راهبردی حدیده را از دست دهند، با وضعیت بسیار دشواری مواجه خواهند شد و حلقه محاصره صنعا تنگ‌تر خواهد شد.
در صورت سیطره کامل بر فرودگاه، راهبرد نظامی نیروهای ائتلاف وارد فاز محاصره نظامی شهر حدیده خواهد شد. ائتلاف می‌خواهد حدیده را ازساحل و دیگر مبادی کاملا محاصره کند. در این چند روز هم ازدریا وآسمان اطراف آن را شدیدا بمباران کرده است. 600 هزار نفر در خود شهر ساکن هستند. ورود به جنگ شهری آسان نیست وتلفات غیرنظامیان را بالا خواهد برد و می‌تواند فشاری بین‌المللی را علیه ائتلاف شکل دهد. در کنار آن هم، جنگ خیابانی تلفات نیروهای ائتلاف را افزایش خواهد داد. از این رو، شاید فعلا جنگ به خیابان‌های بندر حدیده کشیده نشود. هدف از محاصره نظامی کامل شهر، فشار بر حوثی‌ها برای واگذاری آن است. اگر این هدف محقق نشود، به تدریج جنگ به داخل حدیده کشیده می‌شود.
در همین حال، توکل کرمان برنده جایزه صلح نوبل و رئیس شاخه زنان تجمع یمنی اصلاح یمن (اخوان المسلمین) شدیدا از عملیات ائتلاف در حدیده انتقاد کرد.

🔴کانال نگاهِ دیگر
@Sgolanbari

20 last posts shown.

612

subscribers
Channel statistics